پایان عصر عناصر اربعه
میتوان گفت نرخ فقر در میان «شهروندان» اماراتی صفر است. خط فقر در امارات 80 درهم (22 دلار) در روز است. نکته ای که باید به آن توجه داشت و بالاتر هم به آن اشاره شد این است که فقط کمتر از یک میلیون نفر از ساکنان امارات «شهروند» بومی این کشور محسوب میشوند و مابقی مهاجران خارجی هستند. مهاجرانی از جنوب آسیا، مصر و مراکش و هند عمده مهاجران خارجی را تشکیل میدهند. به روایتی مهاجران خارجی 88...
به هر روی، در دوران شیخ خلیفه، امارات از بهار عربی جست. اگرچه ترکش های بهار عربی تا بحرین رسید اما در امارات اثری از آن دیده نشد. برای شیخ، اقتصاد در وهله اول اهمیت بود. بنابراین، برای جلوگیری از رسوخ بهار عربی به این کشور دست به بازداشت و سرکوب کنشگران زد. اگر قرار بود بهار عربی به امارات برسد، دیگر از آن رشد اقتصادی خبری نبود. افزون بر این، شیخ خلیفه استفاده بهینه ای از سرمایههای نفتی به عمل می آورد. او از پول های به دستآمده نفتی برای ساخت و توسعه مراکز فرهنگی و دانشگاهی استفاده کرد از آن جمله است ساخت شعبههایی از موزه لوور، پردیس های دانشگاهی دانشگاه نیویورک و سوربن.
ب) تحولات دوران شیخ خلیفه
دردوران شیخ خلیفه برخی تحولات مهم روی داد که ذکر برخی از آنها خالی از لطف نیست:
در دوران شیخ خلیفه بزرگترین تحول در تاریخ امارات رخ داد و آن «معجزه اقتصادی» این کشور بود که باعث شد امارات از یک کشور حاشیه ای در سیاست جهانی به کشوری اثرگذار در روند تحولات منطقه ای و جهانی تبدیل شود. تولید ناخالص داخلی این کشور از 5/ 6 میلیارد درهم در سال 1972 به 12/ 293 میلیارد درهم در سال 2003 و 1545 میلیارد درهم در سال 2020 افزایش یافت. به این ترتیب، نرخ رشد امارات از زمان تولید این کشور سالانه 13 درصد بود. از جمله اقدامات دیگر شیخ آموزش اماراتی ها بود. او معتقد بود: «آموزش تمام اماراتی های قابل، ضروری است بهطوری که آنها بتوانند به نیروهای سازنده تبدیل شوند. این هدف اصلی کشور است.» از اقدامات دیگر شیخ میتوان به ساخت شش هزار ساختمان مهم در این کشور اشاره کرد. همچنین باید افزود که هزاران واحد خانه به صورت رایگان برای شهروندان کشورش ساخت از جمله ساخت خانه رایگان برای 15 هزار نفر در سال 1991. شیخ پس از حمله عراق به کویت به سراغ نوسازی ارتش کشورش رفت بهطوری که برخی اعضای کنگره آمریکا اعلام کردند «امارات نیروی صلح و ثبات در منطقه است نه نیروی متجاوز.» به این ترتیب، تسلیحات آمریکایی روانه این کشور شد و باعث شد امارات از سال 1999 به تدریج وارد عملیات بینالمللی هم بشود از جمله اعزام 1500 نیروی حافظ صلح به کوزوو، اعزام نیرو به افغانستان (در کنار آمریکا) در سال 2008.
در حقیقت میتوان گفت «سرریز» درآمدهای امارات صرف اقداماتی در آن سوی آب ها میشد. از این مورد هم میتوان به مواردی اشاره کرد از جمله: کمک 250 میلیون دلاری برای بازسازی افغانستان، برنامههای کمک رسانی به اقتصاد فلاکت زده پاکستان در قالب «برنامه کمک به دره سوات»، کمک به مصر در قالب برنامه «مصر در بطن کارزار ماست» و الخ. شرایط اقتصادی و پیشرفت در حکمرانی در این کشور به جایی رسید که ملکه الیزابت دو بار از این کشور دیدن کرد. در دوران شیخ خلیفه نخستین رآکتور هسته ای امارات و نخستین رآکتور هسته ای جهان عرب هم ساخته شد. برخی ناظران روند توسعه این کشور را «اماراتیزاسیون» یا «بینالمللی کردن» نامیدند یعنی باور شیخ خلیفه به آینده ای که رفاه مردم کشورش بسته به تجهیز اماراتی ها به ابزارهای علمی و فنی باشد نه وابستگی به سوخت های فسیلی. در دوران شیخ، اماراتی ها به «خود» و «هویت» خودشان پی بردند به گونه ای که شیخ خلیفه گفت: «هر اماراتی که هویتی نداشته باشد نه حالی دارد نه آینده ای.» در حقیقت، شیخ روح ناسیونالیسم را در کالبد اماراتی ها دمید به گونه ای که بیابان به قطب توسعه در منطقه خاورمیانه تبدیل شد.
ج) محمد بن زاید: ماکیاولی یا موسولینی
محمد بن زاید بن سلطان آل نهیان سومین رئیس امارات متحده عربی و حاکم ابوظبی است. او از سوی تایم به عنوان یکی از 100 شخصیت اثرگذار در سال 2019 معرفی شد. او سومین پسر زاید بن سلطان، نخستین رئیس امارات متحده عربی و حاکم ابوظبی است. او برادر ناتنی خلیفه بن زاید آل نهیان است که چندی پیش درگذشت. او نیز همچون شیخ خلیفه از رهبران «نوساز» و «نوگرا» ی امارات است که ادامه دهنده راه شیخ خلیفه است. از او به عنوان یکی از مردان قدرتمند در واشنگتن و در خاورمیانه نام برده میشود. شیخ محمد همچنین ثروتمندترین مرد جهان هم هست. از نفوذ او در واشنگتن به عنوان نفوذی «افسانه ای» یاد میشود. نفوذ او در واشنگتن تا جایی است که «ریچارد. اِی. کلارک»، از مقام های ارشد وزارت خارجه آمریکا، قانون گذاران آمریکایی را قانع کرد که امارات «نیرویی برای صلح است و هرگز متجاوز نخواهد بود». (کلارک بعدها مشاور یکی از شرکت های اماراتی شد و یک اندیشکده تاسیس کرد که بودجه قابل توجهی بابت آن دریافت میکرد).
اما دوران شیخ محمد هم دوران سکون و رخوت نبود. این تحصیل کرده «سندهرستِ» بریتانیا که از قضا خلبان هم هست و فردی «تیزذهن» است در سال 1991 پدرش را متقاعد کرد که 4 میلیارد دلار برای کمک به آمریکا در جنگ عراق به خزانه داری آمریکا واریز کند. از او به عنوان یکی از اثرگذارترین چهرههای خارجی در واشنگتن یاد میشود. رویکرد اقتدارگرایانه او همچون بسیاری از هم قطارانش رویکردی «از بالا به پایین» است که از آن به عنوان الگوی اقتدارگرایانه حکمرانی یاد میشود. «بروس ریدل»، محقق مرکز بروکینگز و از مقام های سابق وزارت خارجه آمریکا میگوید: «شیخ محمد فکر میکند ماکیاولی است اما بیشتر مانند موسولینی رفتار میکند.» رویکرد «موسولینیوارِ» او صدای برخی نمایندگان کنگره آمریکا را هم درآورده است. اگرچه در برههای برخی به ستایش او برخاسته بودند اما «رو خانا»، نماینده دموکرات از کالیفرنیا، بر این باور است که «امارات لکه ننگی بر وجدان جهان است چرا که از هر نوع هنجار پذیرفته شده در جهان مدرن تخطی می ورزد.» بااین حال، شیخ محمد چهره ای محبوب در کشورش و در میان برخی سران عرب در منطقه است. اگر او نبود شاید محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، هم نبود. نفوذ محمد بن زاید (MBZ) بود که باعث شد محمد بن سلمان (MBS) در نبرد جانشینی بر رقبا پیروز شود.