دوشنبه 5 آذر 1403

پایتخت نشینی به جرم بیماری

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
پایتخت نشینی به جرم بیماری

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - محبوبه یارمحمدی؛ مریم دختر بیست و چهار ساله‌ای است که سختی زندگی چهره زنی سی و هفت هشت ساله را در صورتش نمایان کرده است. او در شهری که آفتابش به زمین مهربانتر می‌تابد و زمینش جدی‌تر با مردمان برخورد می‌کند با خانواده اش روزگار می‌گذراند. پدرش کشاورز بود. وقتی از زمین کشاورزیشان برمی گشت، درد‌هایی در پا و دست هایش جولان می‌داد. تقریبا این درد‌ها جز جدانشدنی...

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - محبوبه یارمحمدی؛ مریم دختر بیست و چهار ساله‌ای است که سختی زندگی چهره زنی سی و هفت هشت ساله را در صورتش نمایان کرده است. او در شهری که آفتابش به زمین مهربانتر می‌تابد و زمینش جدی‌تر با مردمان برخورد می‌کند با خانواده اش روزگار می‌گذراند. پدرش کشاورز بود. وقتی از زمین کشاورزیشان برمی گشت، درد‌هایی در پا و دست هایش جولان می‌داد. تقریبا این درد‌ها جز جدانشدنی زندگی اش شده بود. اما چهار سال پیش هنگامی که پدرش مثل همیشه از شخم زدن زمین‌ها برمی گشت، از درد‌های عجیبی سخن گفت که با درد‌های گذشته اش تفاوت داشت. مادر با چای نبات و روغن زیتون، مدتیکج دار و مریز درد پدر را اندکی تسلی داد. اما کارساز نبود. چون پزشکی در شهرشان نبود و رفتن به مرکز استان هم گرفتاری‌های خودش را داشت. پیرمرد راه صبوری و کنار آمدن با این مهمان ناخوانده را پیش گرفت. اما روز‌هایی رسید که درد و بیماری، خودش را به تن پیرمرد غالب کرده بود. دیگر توان کارکردن را هم نداشت. درد‌ها جدی و اساسی شده بودند. دکتر‌ها سلاحشان آزمایش، سی تی و ام ار آی بود، اما همین امکانات ساده همه جا در دسترس نبود. به جبر دور بودن از امکانات، باید راهی تهرانشدند. اینکه با چه سرمایه، کجا و چگونه پی درمان باشند دیگر مسئله نبود، حال پیرمرد بدتر از آنی بود که به فکر کردن امان بدهد. حالا دو سالی می‌شود که مریم بجای خانه امن و ساده اش، در حیاط و لابی بیمارستان‌های تهران زندگی می‌کند. جلسات پشت سر هم شیمی درمانی و رادیوتراپی، از پدر شصت و پنج ساله مریم، یک موجود استخوانی نحیف ساخته بود. پیرمرد روزهایش را در حیاط بیمارستان و کنار نرده‌ها سپری می‌کرد. همراه با درد بیماری، غربت، آوارگی و هزینه‌های سرسام آور درمان. زور‌هایی که شاید روز‌های پایانی زندگی اش به شمار می‌آمد. چشمان منتظرش همواره به انتظار روز‌هایی بود که متخصص آنکولوژی نوید بهبودی‌اش را بدهد. تا پایان روز‌های تکراری آوارگی اش باشد و بتواند به خانه‌ی کوچک قدیمی و باصفایش برگردد. به شهرش برگردد. شهری که سال‌ها متخصص و پزشک به خودش ندیده بود. این داستانِ هر روزه آدم‌هایی است که به اجبار نبود پزشک و متخصص در شهرهایشان به تهران می‌آیند تا درمان درد‌های کهنه‌شان را بیابند. نه فقط مناطق محروم، که این مشکل گریبان گیر همه‌ی شهر‌های کشور شده است. بجز کلان شهرها، که محدود به کمتر از ده شهر می‌شوند و مردم در جدال بیماری و درمان راهی تهران می‌شوند. 40 درصد از بیمارانی که در مراکز استان درمان می‌شوند از شهر‌های اطراف مراجعه می‌کنند؛ درحالی که موضوع درمان در راس اهداف اولیه‌ی کشور است، چرا با گذشت بیش از چهار دهه هنوز بیماران باید رنج سفر را تحمل کرده تا درمان شوند؟ براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت WHO به ازای هر ده هزار نفر، 15 پزشک در ایران فعالیت می‌کنند؛ در حالیکه سرانه جهانی 30 پزشک است، یعنی دوبرابر سرانه ایران. عبدالرسول پورعباس رییس سازمان سنجش در همین رابطه اعلام کرد: «از سال 1401 ظرفیت پذیرش رشته‌های پزشکی در مناطق محروم به مدت چهار سال 20 درصد افزایش می‌یابد.» پزشک کارآمد نیازمندیم از آنجا که پزشکانی که در مناطق محروم حضور دارند از امکانات پیشرفته و فوق تخصصی مراکز درمانی کلان شهر‌ها برخوردار نیستند؛ باید از سواد علمی و تجربه عملی کافی برخوردار باشند، تا با استفاده از امکانات همان مراکز درمانی بتوانند برای بیماران درمان را شروع کنند؛ و در صورت نیاز به مراکز استان و سپس به کلان شهر‌ها ارجاع داده شوند. چه بسا بیمارانی که در مرحله تشخیص و درمان از سوی پزشکان بی دلیل در سیکل معیوب بی توجهی قرار گرفته و به مرحله شدیدتر بیماری و وخامت بیشتر و یا مرگ گرفتار شده و یا بالعکس، بی دلیل به مراکز درمان ارجاع داده شده اند. این دست موارد و سایر واقعیت‌های پیش آمده در سیستم درمان بصورت مداوم نیاز به نظارت و بازآموزی‌های مستمر کادر درمان و پزشکی را از سوی مسولین و دستگاه‌های اجرایی و آموزشی را در این مسیر می‌طلبد. در نگاه موشکافانه به تامین نیاز نیروی انسانی رشته‌های پزشکی لزوم تربیت و پرورش نیرو‌های علمی‌تر و باتجربه عملی بیشتر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، که بتوانند در تشخیص و درمان بیشترین نتیجه و دستاورد را داشته باشند با حداقل خطا و از دست دادن نیرو و منابع. از آنجایی که در مناطق محروم امکانات پیشرفته درمانی وجود ندارد، پزشکان این مناطق باید از سواد علمی و تجربه کافی برخوردار باشند تا بتوانند با همان امکانات موجود، درمان بیمار را شروع کنند. چه بسا بیمارانی که به دلیل نبود چنین پزشکان حاذقی، در سیکل معیوب بی توجهی قرار گرفته و بیمارشان روز به روز شدت یافته است. حتی در برخی موارد به مرگ منتهی شده است. برای جلوگیری از تکرار این دست اتفاقات لازم است مسئولین بر روند موجود نظارت بیشتر کرده و با بازآموزی مستمر کادر درمان، از تکرار مجدد آن جلوگیری کنند. اگر مسئله‌ی تامین نیروی انسانی را موشکافانه بررسی کنیم، می‌بینیم که باید نیرو‌های با تجربه‌تر و باسواد تری تربیت شوند تا بتوانند در تشخیص و درمان بیشترین نتیجه را با حداقل خطا داشته باشد. بومی گزینی راه حلی برای توزیع عادلانه پزشکان و ماندگاری آنان در شهر‌ها علاوه بر تعداد کم پزشکان، توزیع نابرابر آن‌ها و متخصصین، موج مشکلات را تشدید می‌کند. علی نیکزاد نائب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: «42 %پزشکان متخصص کشور در 5 کلان شهر فعالیت می‌کنند که از این بین درصدی تنها در تهران متمرکز شده اند. بطوریکه سرانه پزشک به ازای 10 هزار نفر در تهران 2.5 برابر دنیاست. در حالیکه شهر‌های پایین‌تر از 5 تا 10 هزار نفر جمعیت هیچ پزشک یا متخصصی وجود ندارد.» دکتر حسینعلی شهریاری نائب رئیس پیشین و رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: «اگر قانون عدالت آموزشی که سال 92 تصویب شده اجرایی شود مشکل توزیع نا عادلانه پزشکان حل خواهد شد. بر اساس این قانون، حداقل 30 درصد پزشکان درحوزه‌های تخصصی باید از مناطق محروم باشند، این تعداد پزشکان باید 3 برابر مدت تحصیل در شهر‌های محروم خدمت کنند با شرایطی که حق جابجایی و تعیین رشته نیز ندارند و موظف هستند در مدت پیش بینی شده خدمت کنند.» هزینه درمان بار گرانی روی دوش خانواده مسئله‌ای که برای مناطق محروم و شهر‌های دور از مراکز استان باید در نظر گرفت، وضعیت اقتصادی خانواده‌ها می‌باشد. بیماری و روند درمان بار سنگین و گاه غیرقابل تحملی به آن‌ها تحمیل می‌کند. سیستم‌های بیمه‌ای هنوز به کارآمدی لازم در این زمینه نرسیده اند. از جمله مسائلی که با حضور پزشک کارآمد در شهر‌ها حل و برطرف می‌شود، کاهش چشمگیر هزینه‌های درمانی و تشخیصی است. هزینه هایی، چون تردد به کلان شهرها، اقامت، هزینه‌های غیرمستقیم تحمیلی بر سیستم‌های مدیریتی شهر‌ها و... افزایش ظرفیت پذیرش رشته‌های پزشکی نیازمند زیرساخت‌های اصولی است تصمیم گیری درباره‌ی ارائه‌ی هر لایحه‌ای پیش از اجرا، نیازمند کارشناسی است. همچنین پس از تصویب باید زیرساخت‌های لازم برای اجرا، بررسی و ایجاد گردد. هر لایحه هرچقدر هم از پشتوانه علمی وکارشناسی برخوردار باشد در مرحله اجرا، اگر آنگونه که باید اجرا نشود نتایج آن در دهه‌های بعد بروز می‌کند. از طرفی دیگر معضلات و مشکلات ناشی از اجرای نادرست آن بار سنگین تری را به سیستم نظارت و عملیات کشور وارد می‌سازد. افزایش ظرفیت پذیرش رشته‌های پزشکی نیز از این قائده مستثنی نیست بلکه، چون به صورت مستقیم با سلامتی درگیر است، اهمیت فوق العاده‌ای دارد؛ بنابراین لازم استمدیران ارشد به این مهم اهمیت و توجه ویژه نمایند. چراکه در صورت غفلت و سهل انگاری، پیامد‌های غیرقابل جبران و سرسام آوری به بدنه جامعه و زیرساخت‌های اساسی کشور وارد می‌کند. دکتر آرش عکاظی با اشاره به این موضوع گفت: «زیرساخت آموزشی چند جز دارد که مهمترین آن وجود استاد به تعداد مناسب و فضای فیزیکی است. فضای فیزیکی شامل فضا‌های کتابخانه ای، استراحت، سلف سرویس، سایت کامپیوتر و از همه مهم‌تر با توجه به اینکه قسمت عمده‌ای از دوران تحصیل دانشجویان پزشکی در مراکز بیمارستانی و بالینی سپری می‌شود، بخش‌های آموزشی بیمارستانی هستند. در بحث زیرساخت آموزشی دو مسئله مطرح است: یکی ساختار کلاس برای آموزش تئوری دانشجویان و دیگری توزیع دانشجو در بیمارستان‌ها متناسب با تعداد استاد و بخش‌های آموزشی بالینی است.» دکتر باقر لاریجانی نائب رئیس شورای عالی اخلاق پزشکی نیز گفت: «هزینه تربیت نیروی علوم پزشکی بسیار بالاست و نیاز به تجهیزات و فیلد بالینی دارد. اینگونه نیست که دانشجوی پزشکی فقط کلاس درس بخواهد بلکه به آزمایشگاه، بیمارستان، کلینیک و... نیاز دارد.» برای تأمین مالی کمبود پزشک، از سوی سازمان برنامه و بودجه، ردیف بودجه‌ی آموزشی سلامت نسبت به سال گذشته 80 %افزایش پیدا کرده تا زیر ساخت‌ها و مقدمات فراهم شود. افزایش رقمی که از آن به عنوان نگاه ویژه‌ی دولت به مسئله سلامت یاد می‌شود، نگرانی مسئولین از هزینه‌های پیش روی افزایش ظرفیت رشته‌های پزشکی را پاسخگوست. با توجه به منابع و زیرساخت‌های موجود کشور در بخش درمان و آموزش پزشکی علاوه بر مدیریت صحیح توزیع عادلانه منابع موجود، لازم است سرمایه‌های زیرساختی قبل و حین افزایش پذیرش دانشجو افزایش یابد. نسل جوان در آستانه بحران پیریجمعیت چشمگیر دهه شصت با همان سرعتی که رشد کرده و نیاز به تحصیل، کار، ازدواج، مسکن و... را بار‌ها در جامعه بیان کرده و فریاد حضورشان قسمت‌های مختلف دولت را به پاسخگویی واداشته! هم اینک با افزایش سن به سمت پیری در حرکت است و در یکی دو دهه بعد با موجی از نیاز به پاسخگویی در حوزه سلامت، تشخیص، درمان، بازتوانی، خدمات سالمندی و... جامعه را روبرو خواهد کرد. با توجه به اینکه تربیت نیروی انسانی کارآمد و عملیاتی در رشته‌های پزشکی نیاز به گذراندن دوره‌های طولانی نزدیک به یک دهه دارد؛ لذا تصمیم گیری، تشکیل کارگره ها، کارشناسی، ارائه برنامه‌ها و طرح ها، اجرا و نظارت بر طرح‌های کارشناسی شده نیازمند افزایش سرعت بررسی مسئله در دولت و نهاد‌های مربوطه که وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی در راس آن‌ها می‌باشد دارد. تعلل در این مهم در چند سال آینده می‌تواند مسئله قابل مدیریت کهولت و پیری جمعیت را به بحرانی برای ایران تبدیل کند که تبعات آن بار سنگین غیرقابل جبران و بی بدیلی را به ارمغان می‌آورد؛ لذا لزوم اجرای طرح افزایش پذیرش رشته‌های پزشکی پیش از غافلگیری در برابر بحران پیری جمعیت را نمی‌طلبد؟! جمعیت چشم گیر دهه شصتی‌ها با همان سرعتی که رشد کرده و نیاز به تحصیل، کار، ازدواج، مسکن و... را بار‌ها در جامعه بیان کرده، هم اینک با افزایش سن به سمت پیری در حرکت است؛ بنابراین جامعه در یکی دو دهه بعد با موجی از نیاز به پاسخگویی در حوزه سلامت، تشخیص، درمان، بازتوانی، خدمات سالمندی و... روبرو خواهد شد. با توجه به اینکه تربیت نیروی انسانی کارآمد در رشته‌های پزشکی نیاز به گذراندن دوره‌های طولانی نزدیک به یک دهه دارد؛ لذا تصمیم گیری، تشکیل کارگره ها، ارائه برنامه‌ها و طرح ها، اجرا و نظارت بر طرح‌های کارشناسی شده، نیازمند افزایش سرعت بررسی مسئله در دولت و نهاد‌های مربوطه دارد. تعلل در این مهم در چند سال آینده می‌تواند مسئله قابل مدیریت کهولت و پیری جمعیت را به بحرانی برای ایران تبدیل کند که تبعات آن بار سنگین غیرقابل جبرانی را به ارمغان می‌آورد؛ لذا بهتر نیست هم اکنون پیش از غافلگیری در برابر بحران پیری جمعیت برای افزایش ظرفیت رشته‌های پزشکی کاری کنیم؟