پرسپولیس: زمان آزمون و خطا نیست!
چرا آوردن یک گزینه خارجی نا آشنا با فوتبال ایران، بهای سنگینی برای پرسپولیس دارد؟
به گزارش ورزش سه، فرض را بر این میگیریم که یحیی گلمحمدی قطعا رفته و اینک پرسش این است که گزینه داخلی باید انتخاب شود یا خارجی؟ 1- داخلی ها را بررسی کنید، چند مربی خوب و تراز که بیکار هم باشند در دسترس داریم؟ من به شما میگویم صفر نفر.حسین عبدی هیچ تجربهای در لیگ ندارد و امثال تارتار و حسینی هر دو در لیگ جاری تیم دارند.(البته حسینی دستیار یحیی بوده و افکارشان بهم نزدیک است) پس باز گردیم به گزینه خارجی.
2- شاید لیست بلندبالایی را با قیمت حدود سالی یک تا یک و نیم میلیون یورو بشود تهیه کرد،لیستی که در آن نام برانکو و اسکوچیچ به چشم میخورد اما هر دوی آنها در دو تیم ملی مشغول به کارند، یکی تیم ملی بزرگسالان عمان و دیگری تیم زیر21 ساله های کرواسی. شاید نام کیروش خیلیها را وسوسه کند اما اکثر قریب به اتفاق هواداران پرسپولیس با او زاویه حاد دارند و بعید است با حضور او موافقت شود. کالدرون هم بیشتر شبیه جوک است تا واقعیت. یک مربی کاملا شکست خورده پس از خروج از پرسپولیس. اگر بحث جذب مربیان خارجی که سابقه حضور در فوتبال ایران را ندارند، مطرح باشد یک ریسک تمام عیار است. در نیمفصل تصور کنید یک مردی وارد این فوتبال میشود که نه بازیکنان خودی را میشناسد نه استانداردهای فوتبال ایران و نه هیچ چیز دیگر را. طبیعتا یک نیمفصل و یک جام فدای این موضوع میشود، از این رو شاید کم خطرترین گزینه، سرمربی شدن دستیار نخست یحیی باشد؛ "اوسمار ویرا" برزیلی هم از بازیکنان خودی کاملا شناخت دارد و هم با فوت و فن در فوتبال ایران. در اینکه او توانایی کنترل رختکن را دارد یا نه هیچ چیز نمیدانیم، اما با هر متر و معیاری حضور او «ریسک کمتری» را نسبت به سایر گزینه ها دارد.
پرسپولیس میتواند با تقویت در نیمفصل تیم کاملی را در اختیار اوسمار بگذارد. در پایان فصل هم جایگاه پرسپولیس تعیین کننده بقای اوست اگر از حیث نتیجه گیری و نوع فوتبال راضی کننده نباشد آنوقت قرمزها در تابستان میتوانند روی تمام گزینه ها فکر کنند شاید تا آن روز تکلیف برانکو و تیم ملی عمان هم مشخص شده باشد.بدون شک برانکو محبوبترین و مقبول ترین گزینهای است که هواداران پرسپولیس برای بازگشتش ثانیه شماری میکنند حتی ممکن است قبل از شروع نیمفصل دوم، باتوجه به نتایج کسب شده برانکو با تیم ملی عمان این گزینه حقیقتا در دسترس باشد. از آن سو شاید نتایج خوبی را کسب کند که طبیعتا ابقایش تا جام جهانی 2026 محتمل میشود. در هر صورت مدیریت پرسپولیس باید همه متغیرهای موجود را در نظر بگیرد. هر انتخابی ریسک های خودش را دارد شاید از این روست که آنها اینچنین برای عوض شدن نظر یحیی پافشاری میکنند. چه کسی میداند حقیقتا در چند روز آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ اما رفتن یحیی و آمدن مربی جدید، تجربه خوبی برای هواداران دهه هشتادی پرسپولیس است تا با پوست، گوشت و استخوان لمس کنند بعضی اوقات چگونه ناکامی حتی قبل از پایان لیگ به سراغ یک تیم میآید. از تابستان سال 1382 تا بهار 1395 را در اجمالی دز ذهنتان مرور کنید. طبیعتا خیل عظیمی از هواداران دهه هشتادی با توجه به سنشان، درک جامعی از فوتبال نداشتند، بسیاری کم سن و سال بودند. اگر متولد 1380 باشند، در اول دبستان تنها یک قهرمانی را دیدند. بی ثباتی بزرگترین نقص تیمهای بزرگ به مانند استقلال و پرسپولیس است. نبود ثبات روی نیمکت میتواند باعث خلق مجموعهای شود که محمد رویانیان در راسش بود. هم پول بود، هم بازیکن خوب، هم حمایت هوادار اما خبری از جام نبود. رویانیان با انتخاب بازیکنان درست و صحیح، زیربنای تشکیل پرسپولیس «جام ربا» را پایهریزی کرد آن روز که هواداران پرسپولیس پس از، از دست دادن جام در رقابت با استقلال خوزستان، 20 دقیقه ایستاده و با چشمان گریان برای برانکو و شاگردانش کف زدند، سنگبنای تیم موفق آینده پایه گذاری شد. جامهای متعددی که از فصل دوم حضور برانکو سه بار متوالی صید شد. در ادامه یحیی آمد و پرچم را کماکان بالا نگه داشت.
اما تنها 7 ماه بعد از دبل قهرمانی و درست همان اندازه که در فصول گذشته پرسپولیس در نیمفصل نخست، امتیاز کسب کرده بود، یحیی گلمحمدی خسته از همه چیز، گذاشت و رفت. تعجب آور اینکه عده ای از این جدایی استقبال کردند و در تظاهر به دوست داشتن او و پرسپولیس گفتند؛ برای گلمحمدی بهتر است که برود. خرداد 1403 از راه می رسد. آن روز قضاوت خواهیم کرد... وقت استخوان ترکاندن و لمس حقایق توسط نسل جدید است و چندی بعد همین نسل باید آنچه ما امروز در مورد ثبات گفتیم را به دهه نودی ها شرح ماوقع دهد... این چرخه همچنان ادامه دارد اما به امید روزی که بهای «این تجربه» این همه گران و سنگین نباشد.
مهدی طاهرخانی