پروژه نیمهتمام کویرسازی مازندران
مسئله کویرسازی مازندران به پروژه انتقال آب از سرچشمههای مازندران به سمنان و تامین آب صنایع متعدد آببر و ایجاد فضای سبز و توسعه نامتعارف شهری و... مربوط است.
مسئله کویرسازی مازندران به پروژه انتقال آب از سرچشمههای مازندران به سمنان و تامین آب صنایع متعدد آببر و ایجاد فضای سبز و توسعه نامتعارف شهری و... مربوط است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه*: پیش از هر چیز باید دانست و پذیرفت که مساله اقلیم و محیط زیست تنها به سطح استانها محدود نمیشود، بلکه مسئله در سطح ملی و فراملی مطرح است. به طور مشخص متغیرهای قدرت (رانت و منافع سیاسی قبیلهای) و عدم توجه به نظام دانش بومگرایانه و آمایش سرزمینی در امر توسعه به عنوان اصلیترین عوامل در تهدیدات زیستی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است که کمترین تبعات آن بیکاری، اعتراض گسترده کشاورزان و نزاعهای بین استانی مردم بر سر آب خواهد بود.
مساله زایندهرود را باید در همین چارچوب در نظر گرفت. یعنی بیتوجهی به ریشههای نظام دانش بومگرایانه و اقلیمی در استان اصفهان و تاسیس صنایع و دریافت امکانات متعدد با قدرت، نفوذ و رانت سرمایهداری که نسبت جدی با مافیای مبهم آب دارد. مسئله اصفهان تاسیس و گسترش صنایع آببر فولاد و کاشی و کشاورزی سنتی آن است که در سالیان قبل با اهداف توسعهای و امنیتی صورت پذیرفت. سیاستهایی که به پروژه انتقال آب از سرچشمههای کارون و چهارمحالبختیاری به اصفهان و یزد منتهی شد و تبعات جبران ناپذیری را داشته است. جالب است که در سالیان اخیر اصفهان حتی داعیه پایتخت شدن در کشور را هم داشته است. یعنی در کویر هم به دنبال تاسیس و گسترش صنایع متعدد هست، هم کشاورزی سنتی را گسترش میدهد، هم میخواهد گردشگری و گسترش فضای سبز شهری را داشته باشد و هم اینکه اگر امکانی داشته باشد به دنبال انتقال پایتخت در کشور است.
پرسش این است که آیا وسط کویر محل تاسیس و گسترش صنایع فولاد و کاشی و... است؟! همانگونه که قبلا اشاره کردیم مسئله صرفا به اصفهان محدود نمیشود. این مسئله در کاشان، یزد، کرمان و سمنان و... هم وجود دارد و از این حیث مسئلهای ملی و برآمده از رویکردی خاص است. از آن گذشته، آیا وسط کویر جای کشت برنج است؟! آن هم نه به صورت محدود؛ در سطح وسیعی حدود 5300 هکتار؟؟!! اصلا به فرض دولت با دستور و انتقال موقتی آب، مسئله زایندهرود را به تعویق بیاندازد؛ با شاخص آلودگی هوا که حدودا بر روی 200 قرار گرفته است، چه میکنید؟ نمیشود با قدرت و عدم توجه به نظام دانش بومگرایانه، تمرکزگرایی ایجاد کرد و به تبعات ناشی از آن هم معترض بود! نباید اشتباه شود، همانگونه که از چارچوب بحث مشخص است نگارنده کمترین ایراد را متوجه کشاورزان و مردم عادی میداند.
مسئله سد فینسک و رودخانه تجن، سدهایی که به انتقال سرچشمههای تالار یا تلار (خطیر کوه و چاشم) مربوط میشود نیز از هم جنس هستند، سد کسیلیان که به شیرگاه و زیرآب مربوط است و نیز سد گلورد که بر روی مهربانرود قرار گرفته و به نکا و بهشهر مربوط میشود، همه از منابع آبی البرز تامین میشود. این موارد بلا و مصیبت مشابهای است که توسط مافیای آب سمنان قرار است بر سر مازندران بیاید.
مسئله کویرسازی مازندران به پروژه انتقال آب از سرچشمههای مازندران به سمنان و تامین آب صنایع متعدد آببر و ایجاد فضای سبز و توسعه نامتعارف شهری و... مربوط است. ریشههای این مسئله مانند دیگر موارد به مافیای پیچیده و مبهم آب، منافع سیاسیقبیلهای نمایندگان، شرکتهای عمرانی، رانتهای دریافت شده از دو دولت گذشته، دور زدن امر زیستمحیطی و عدم توجه به نظام دانش بومگرایانه برمیگردد.
شاید عدهای تصور کنند که برای بحران آب در کشور تلاشی نشده است؛ اما مسئله اساسی این است که بدون در نظر گرفتن اقلیم و وضع تاریخی تمدنیمان، زیاد کار انجام شده است! بنابراین مسئله در سطح وسیعتر و کلانتر آن به توسعه رانتی، مافیای پیچیده آب، نگاه رمانتیک و سانتیمانتال ما به امر توسعه بر میگردد. روی هم رفته مخالفها برای تاسیس سدهای مختلف به ویژه سد فینسک بر روی منابع آبی البرز در همین چارچوب است. تکمیل پروژه نیمهتمام کویرسازی مازندران توسط صنایع غولپیکر، بیرحم، خشن سرمایهداری به مراتب تبعات سنگینتری از زایندهرود را در پی خواهد داشت. صاحبان صنایعی که اعتقاد دارند اگر برای چرخیدن چرخ صنایع، بخشی از کارگران و کشاورزان زیر چرخدندههای آن له شوند، اشکالی ندارد و اساسا توسعه و رشد نیازمند قربانی است.
*مرتضی ولینژاد