پرویز ثابتی یک مهره سوخته است
خسرو معتضد گفت: پرویز ثابتی میخواست شکنجهگری ساواک را تکذیب کند. این در حالی است که اداره کل ساواک به ریاست پرویز ثابتی بسیار بدنام بود.
خسرو معتضد با بیان اینکه شبکه «من و تو» یک مستند پنج قسمتی از زندگی پرویز ثابتی تولید و پخش کرده است، گفت: از زمان خروج پرویز ثابتی از ایران تا امروز برای اولین بار تصویر و گفتوگوی رسانهای از او دیدیم. کیوان و مرجان عباسی؛ گردانندگان شبکه «من و تو» بعد از قطع کمکهای مالی عربستان صعودی این مستند را تهیه و منتشر کردهاند و میخواستند به آنها بگویند که کمکهای خود را قطع نکنید، اما عربستان دیگر به آنها کمکی نمیکند.
این پژوهشگر ادامه داد: درباره پرویز ثابتی چند حدس را میشود مطرح کرد؛ او خواسته بگوید من کار خودم را کردم، اما نتوانستم و میخواستم رژیم سلطنتی را نجات دهم، اما نتوانستم. او درباره نقش خود اغراق میکند و میگوید پنج سال بعد از ورود به خدمت قرار بود به عنوان معاون وزارت آبادانی و مسکن انتخاب شوم، اما میسر نشد.
وی به دلایل تشکیل ساواک اشاره کرد و گفت: آمریکاییها در سال حدود 1954 به شاه فشار وارد کردند که حکومت را دموکراسی کند و مردم را آزاد بگذارد. شاه برای عمل به این توصیه اسدالله علم را به عنوان دبیر کل حزب مردم و منوچهر اقبال را به عنوان رئیس حزب ملیون انتخاب کرد. هیچ کس این دو حزب را باور نمیکرد؛ این دو حزب در مقابل حزب توده قرار میگرفت که در آن افراد و روشنفکرانی مانند صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، انور خامهای و... حضور داشتند که بیشتر اعضای این حزب در دوره رضا شاه زندانی شدند. از میان اعضای این حزب کسانی که شوروی را دوست نداشتند و وطن پرست بودن از عضویت این حزب خارج شدند. وضعیت مطبوعات در سالهای 1339 بسیار بد بود و روزنامهنگاران نمیتوانستند نفس بکشند و به شدت همه چیز سانسور میشد؛ بنابراین تصمیم گرفتند فرمانداری نظامی را منحل و به جای آن سازمان اطلاعات و امنیت کشور را راهاندازی کردند. میخواستند این سازمان تلفیقی از mi 6 و mi 5 باشد و معلمانی از آمریکا، انگلستان و اسرائیل برای آموزش به ایران دعوت کردند.
معتضد افزود: تیمور بختیار اولین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود. او سخنگوی این سازمان بود چرا که لیسانس نظامی از دانشگاه فرانسه داشت و زبان عربی را در بیروت یاد گرفته بود و زبان فرانسه را همچون زبان مادری حرف میزد. اما تیمسار نصیری حرف زدن بلد نبود. تیمور بختیار در آن زمان، فرمانده دو زرهی تهران بود و 250 تانک داشت و به سادگی میتوانست کودتا کند. با این وجود ساواک با 10 اداره تشکیل میشود و جزئیات و چارت این سازمان در کتابی با عنوان «داوری؛ سخنی در کارنامه ساواک» نوشته سرتیپ منوچهر هاشمی آمده است. او درباره این سازمان تقریبا منصفانه قضاوت کرده است و در جایی نوشته که چرا مردم ساواک را دوست نداشتند.
وی افزود: تیمور بختیار در ابتدا یک فرد درست کار و شجاعی بود، اما مقام و چاپلوسی از او یک فرد فاسد ساخت. به مرور صاحب 5میلیارد ثروت شد و در کنار قصر شاه برای خود قصر درست کرد. در مکانهای مختلف ملک، مستقلات، شتر، هواپیما، اتومبیل و... داشت. شاه به حدی به او اعتماد داشت که او را به ملاقات به کندی برای دریافت کمک به ایران میفرستد، اما بعد از برگشت اتفاقاتی رخ میدهد و اطلاعاتی به گوش شاه میرسد که باعث میشود او را از سمتش عزل کند.
معتضد با بیان اینکه پرویز ثابتی متولد 1315در بهمن ماه 1337 با معرفی مدیرکل ششم ساواک به استخدام ساواک در آمد، بیان کرد: او در هنگام استخدام خود را اینگونه معرفی کرده است: «از بدو تولد تا تاریخ مهر ماه 1328 در سنگسر از بخشهای سمنان در محلهای به نام تپهسر سکونت داشتم. از مهر 1328 برای گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمدم و مدت سه سال در منزل شوهر خواهرم آقای محمدحسین رحمانیان سکونت کردم تا اسفند ماه 1334 و از اوایل 1335 پدرم بعد از تهیه منزل ما نیز به آنجا عزیمت کردیم. از سال 36در مدرسه صابر در آسیاب دولاب تهران به شغل آموزگاری مشغول شدهام و در ایام فراغت و دوران تحصیل با پدرم در امور حشمداری و تجارت در تهران کمک میکردم. از سال 1322 تا 1328 دوران ابتدایی را در دبستان حسینیه و شاه پسند سنگسر و از 1328 تا 1334 دوران دبیرستان را در فیروز بهرام و از 1344 تا 1337در دانشکده حقوق و دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بودم. در خرداد ماه 1337 نائل به اخذ لیسانس در رشته قضایی از دانشکده حقوق شدهام و به زبان انگلیسی تسلط دارم و در امور قضایی، اداری، اقتصادی و سیاسی نیز تحصیل کردم...».
وی ادامه داد: به گفته پرویز ثابتی او از بدو تولد در یک خانواده بهایی میزیست، اما از زمان بلوغ و از ابتدای تحصیلات دوره متوسطه مسلمان بوده و هست. رساله پایان تحصیلات دانشکده حقوق او درباره کسانی است که مجازات نمیشوند. کتاب «در دامگه حادثه» خاطرات پرویز ثابتی است که توسط عرفان قانعی فرد تدوین شده و در آن نویسنده به گفت وگوی تفضیلی با پرویز ثابتی به عنوان رئیس اداره کل سوم ساواک و سخنگوی رسمی آن سازمان طی سالهای 1353 تا آبان 1357 در دوران محمدرضا شاه پهلوی پرداخته است. او در مستند «پرویز ثابتی» خواسته آنچه درباره شکنجهگری او بر سر زبانها بوده را تکذیب کند. این در حالی است که اداره کل ساواک به ریاست پرویز ثابتی بسیار بدنام بود.
معتضد به ماجرای خرید همسر پرویز ثابتی؛ رئیس اداره سوم ساواک اشاره کرد و گفت: در سال 1976 همسر پرویز ثابتی در حال خرید از فروشگاهی بود و طبق معمول چند محافظ وی را همراهی میکردند. او در حالی که مشغول تماشای قسمت کفشهای فروشگاه بود، متوجه شد که کیفش گم شده است و فوراً از محافظان تقاضای کمک کرد. یکی از آنها دنبال مدیر رفت و دیگران به مأموران حراست فروشگاه دستور دادند در ورودی فروشگاه را قفل کنند و اجازه ورود و خروج به کسی ندهند. سپس محافظان ساواک جلوی در مستقر شدند. یک مرد و زن جوانی که خرید خود را تمام کرده بودند، به سمت در خروجی حرکت کردند، اما محافظان ساواک با متوقف کردن آنها توضیح دادند که چه اتفاقی افتاده است. مرد جوان و یکی از محافظان با هم درگیر میشوند و محافظ اسلحه خود را بیرون کشید و چندین گلوله به مرد جوان شلیک کرد. جوان درجا کشته شد.
وی در پایان عنوان کرد: پرویز ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه» و در مستند «پرویز ثابتی» میگوید دموکراسی برای مردم ایران زود بود. در هندوستان 521 زبان محلی و تمام مذاهب جهان وجود دارد و هر کسی چیزی را پرستش میکند. چرا بروز دموکراسی برای مردم هند زود نبود؟ ثابتی آنگونه که روی آن حسایست ایجاد شده یک مهره سوخته است و آنچنان که فکر میکنید فرد دانایی نبود.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات