شنبه 11 اسفند 1403

«پلتفرم»، روایت تمثیلی از حفره طبقاتی نظام توزیع ثروت

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

شرورانه‌ترین قسمت این سیستم که احتمالا هوشمندانه‌ترین بینش اجتماعی این فیلم است، این است که هر ماه، جفت زندانیان یک سلول، جایشان با جفت زندانیان سایر سلول‌ها عوض می‌شود. پس امکان دارد امروز در طبقه 8 باشید و ماه بعد در طبقه 133. اگر برای‌تان سوال است که افراد در طبقات پایین‌تر چگونه زنده می‌مانند پس شاید برای اتفاقت ناخوشایند فیلم آماده نباشید.

جالب است که ببینیم جایزه بهترین فیلم شبانه از نگاه بینندگان در فستیوال فیلم تورونتو، سکو، در دهه پیش چگونه بازخورد می‌داشت. احتمالا چند اکران محدود سینمایی می‌داشت و قبل از اینکه در شبکه نمایش خانگی بر سر زبان‌ها بیفتد عده‌ای هوادار می‌داشت.

همه این‌ها دیگر در سال 2020 وجود ندارند و اکنون نتفلیکس این فیلم را برای آخر هفته میلیون‌ها نفر در سرتاسر زمین مهیا کرده است. اگر چه دست‌رسی داشتن به فیلم خوب آن چیزی است که اهمیت دارد، مخصوصا در دوران قرنطینه - و این یک فیلم خوب است - اما از خود می‌پرسم آیا اگر این فیلم به شیوه سنتی پخش می‌شد هم به همین اندازه بازخورد می‌داشت یا نه. به دنبال جواب این سوال باشید، فیلم را به دوستانتان معرفی کنید، ارزش دیدن را دارد.

مفهوم پشت سکو به طور غیرقابل انکاری هوشمندانه است. تقریبا کل فیلم در مکانی متعلق به آینده یا ساختاری که به اندیشه‌های کامو شبیه است به نام «حفره» اتفاق می‌افتد. زندانی است با صدها طبقه که در هر طبقه دو نفر زندانی‌اند. هر روز سکویی از طریق سوراخ بزرگی که در وسط اتاق وجود دارد پایین می‌آید و این تنها فرصت غذا خوردن زندانیان هر طبقه در کل روز است. در طبقه اول زندانیان به غذاهای لذیذ و خوشمزه زیادی دسترسی کامل دارند. اگر هر کس تنها سهم اندکی که برای زنده ماندن لازم است را بخورد غذای کافی برای زنده مانده تمام زندانیان سایر طبقات موجود است اما این هیچ وقت اتفاق نمی‌افتد.

تمام توجه ما در طول فیلم معطوف به «گورنگ» با بازیگری «ایوان ماساگویی» است. او بدون درک کامل شرایط، داوطلبانه برای ترک سیگار وارد این زندان شده است و با خودش یک کتاب آورده است (هر فرد تنها یک وسیله می‌توانست بیاورد). فیلم در طبقه 48 شروع می‌شود و اولین هم‌بندی گورنگ، نحوه کار زندان را به او می‌آموزد. به این طبقه معمولا مقداری ته‌مانده غذا می‌رسد.

اما شرورانه‌ترین قسمت این سیستم که احتمالا هوشمندانه‌ترین بینش اجتماعی این فیلم است، این است که هر ماه، جفت زندانیان یک سلول، جایشان با جفت زندانیان سایر سلول‌ها عوض می‌شود. پس امکان دارد امروز در طبقه 8 باشید و ماه بعد در طبقه 133. اگر برای‌تان سوال است که افراد در طبقات پایین‌تر چگونه زنده می‌مانند پس شاید برای اتفاقت ناخوشایند فیلم آماده نباشید.

تمثیل اجتماعی روشن است: اگر داراها بیش از مقدار نیازشان مصرف نکنند، منابع برای ندارها هم کافی خواهد بود. هرچند نویسندگان، «دیوید دسولا» و «درو ریورو» و کارگردان «گالدر گازتلو - اوروتیا» صرفا به پرداختن به همین ایده رضایت نمی‌دهند و جوانب بیشتری را وارد کار می‌کنند. با در نظر گرفتن امکانات چینشی محدود، فیلمی است با چندین چرخش داستانی اثرگذار که هر یک از آن‌ها بارقه جدیدی بر تصویر کلی می‌اندازد که بخش جدیدی از جامعه را روشن می‌نماید.

شخصا نحوه تاثیرگذاری تعویض طبقه بر افرادی که تا کنون در طبقات پایین‌تر بوده‌اند و هم اکنون به طبقات بالاتر راه یافته‌اند برایم جالب بود. به جای اینکه برای افراد طبقه زیرین دلسوز باشند، با حرص بیشتر می‌خورند و برای مواقع کمبود ذخیره می‌کنند و هشیارند که امکان دارد دیگر هیچ گاه به چنین جایگاهی بر نگردند.

سکو همچنین یک فیلم ناخوشایند و پیچیده ترسناک است، از آن دسته فیلم‌هایی که در صحنه‌های اکشن خشن انتهایی‌اش حمام خون به راه می‌اندازد. ساختارش باعث مورد قیاس واقع شدنش با «مکعب» و «برف‌شکن» شده است، اما همچنان من را یاد فیلم‌های خشن‌تری چون "the raid" می‌اندازد.

اگرچه در غایت آن چه که باعث می‌شود سکو اثرگذار باشد این است که مستقل است. سکو یک ریمیکس از فیلم‌های این ژانر نیست بلکه فیلمی جسورانه در این ژانر است. سکو یک انرژی خاص و مخصوص به خودش را دارد. در حالی که ما نحوه کار جامعه در بحران‌های ویرانگر را هر روز می‌بینیم می‌توانیم ساعتی چند به تماشای این بازتاب از واقعیت جامعه بنشیینم.