پیامدهای انتخابات عراق
در عراق، انتخابات اخیر را میتوان نقطهای تعیینکننده در روند بازگشت «مردم» به صحنه سیاست دانست؛ رخدادی که فراتر از تغییر یک نام در رأس دولت، نشانهی بلوغ سیاسی جامعهای است که دو دههی پرآشوب پس از سقوط صدام را تجربه کرده است. مشارکت مؤثر گروههای مردمی و دینی، بازگشت جریانهای ملی و جوان به فهرستهای رأی و کاهش تأثیر ساختارهای مبتنیبر سهمخواهی قومی، همه گویای شکلگیری تدریجی یک اراده عمومی برای بازسازیِ دولت و بازگرداندن شأن ملی عراق است.
محمد شیاع السودانی، نخستوزیر منتخب، محصول همین اراده در چارچوبی چندوجهی است: از یکسو نمایندهی خواست اجتماعی برای ثبات، خدمات عمومی و مقابله با فساد، و از سوی دیگر، ناگزیر از مدیریت توازن میان قدرتهای مؤثر خارجی، بهویژه آمریکا، ایران و برخی دولتهای عربی خلیج فارس. او میداند که مشروعیت داخلیاش وابسته به توانایی در نمایش استقلال عمل، حتی در حد نمادین، است؛ امری که مردم عراق بهشدت به آن حساسند.
در سطح داخلی، دولت جدید در برابر سه چالش اصلی قرار دارد: نخست بازسازی نهادهای امنیتی و اقتصادی با محوریت توان ملی؛ دوم کنترل نفوذ حامیان خارجی در ساخت قدرت؛ و سوم پاسخ عملی به مطالبات معیشتی و عدالتخواهانهی جوانان. موفقیت نسبی در این سه عرصه میتواند عراق را از چرخهی ناپایداری سیاسی خارج و به کانون ثبات منطقه بدل کند.
در جهان عرب، این انتخابات حامل پیامی دوگانه بود: از سویی، نشان داد عراقِ پساصدام دیگر میدان انحصاری جناحهای تحت مدیریت قدرتهای خارجی نیست، و از سوی دیگر، زنگ هشداری شد برای برخی رژیمهای عربی که از ظهور عراقِ مستقل و دارای ابتکار در تصمیمسازی منطقهای بیم دارند. اگر دولت سودانی بتواند روابط متوازن و مستقل با همسایگان عربی خود بسازد، زمینهی احیای نقش تاریخی بغداد در معادلات عربی فراهم خواهد شد؛ نقشی که میتواند نظم شکنندهی مبتنیبر رقابت عربستان و امارات را به چالش بکشد.
برای جمهوری اسلامی ایران، انتخابات اخیر دو پیام روشن دارد: نخست، ضرورت بازتعریف رابطه با بغداد بر پایهی احترام متقابل به حاکمیت و منافع ملی عراق، و دوم، تمرکز بر همکاریهای راهبردی وتقویت ارکان موثر دراستقلال عراق. سودانی برخلاف برخی سیاستمداران پیشین، در پی تعریف شراکتی برابر با تهران است؛ فرصتی که اگر بهدرستی درک و مدیریت شود، میتواند به تقویت محور مقاومت در قالبی خردمندانهتر و پایدارتر بینجامد.
اما در پشت صحنه، آمریکا همچنان تلاش میکند با حفظ حضور امنیتی و اطلاعاتی و نفوذ در ساختار اقتصادی، مسیر سیاست عراق را کنترل کند. با این حال، تجربهی بینتیجهی دو دههی گذشته، ابزارهای واشنگتن را محدود کرده است. امروز دیگر عراق نه میدان اشغال، بلکه صحنهی مقاومت سیاسی در قالب «حکومتسازی هوشمند» است؛ مسیری که اگر با حمایت مردم و عقلانیت دولت همراه شود، میتواند بغداد را به بازیگر مستقلتری در نظم جدید منطقه تبدیل کند.
*کارشناس ارشد راهبردی وحکمرانی اسلامی