جمعه 2 آذر 1403

چاپ مجموعه داستان کوتاه مارک هادون با دغدغه‌های هومری

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
چاپ مجموعه داستان کوتاه مارک هادون با دغدغه‌های هومری

مارک هادون با مجموعه جدیدی از داستان‌های کوتاهش با عنوان «سگ‌ها و هیولاها» دغدغه‌های حماسی هومر و اووید و همچنین داستان‌سرایان جدیدتر را زنده کرده است.

مارک هادون با مجموعه جدیدی از داستان‌های کوتاهش با عنوان «سگ‌ها و هیولاها» دغدغه‌های حماسی هومر و اووید و همچنین داستان‌سرایان جدیدتر را زنده کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین و فایننشال تایمز، در سال‌های اخیر شاهد انتشار انبوهی از داستان‌های معاصر بر اساس اسطوره‌های کلاسیک یونان و روم بوده‌ایم. مارگارت اتوود، ای اس بیات، الکساندر مک کال اسمیت، فیلیپ پولمن، الی اسمیت و بسیاری دیگر داستان‌ها و رمان‌های کوتاه و بلندی با الهام از متون کلاسیک تولید کرده‌اند.

مارک هادون اکنون با مجموعه جدیدی از داستان‌های کوتاهش با عنوان «سگ‌ها و هیولاها» یک کتاب دیگر را به این مجموعه از آثار افزوده است و دغدغه‌های حماسی هومر و اووید و همچنین داستان‌سرایان جدیدتر را زنده کرده است.

هادون که با رمان موفق «ماجرای عجیب سگی در شب» در سال 2003 خواننده را با راوی داستان، یعنی یک نوجوان اوتیسمی آشنا کرد، سال 2016 نخستین مجموعه داستانش را با عنوان «آبشار اسکله» با تغییراتی از اسطوره آریادنه و تسئوس منتشر کرد و آخرین رمانش با عنوان «گراز ماهی» بر اساس افسانه پریکلس بود.

وی در مجموعه داستان جدیدش «سگ‌ها و هیولاها» به سراغ اسطوره یونانی تیتونوس و زندگی سنت آنتونی کبیر رفته و 8 داستان جذاب خلق کرده است. این داستان‌ها اگرچه در طول چندین سال نوشته شده و از مکان‌های مختلف گردآوری شده‌اند، اما با این وجود دارای حس هدف مشترک، تم‌های مشترک و تصاویر تکراری هستند.

هادون از همان رمان «حادثه عجیب سگ در شب» نشان داد که می‌تواند به گوشه و کنار مسایل خاص و مدرن سر بکشد و در خلاء درک شخصیت‌ها ساکن شود، در این داستان‌ها هم همین کار را تکرار کرده است.

کتاب با «داستان مادر» آغاز می‌شود، که بازسازی داستان پاسیفا و پسرش استریون، نیمه انسان و نیمه گاو نر است که عموماً به عنوان مینوتور شناخته می‌شود. در نسخه هادون از اسطوره مینوتور، ما خود را نه در کرت بلکه در جنوب انگلستان می یابیم، یک ملکه قرون وسطایی پل را به دنیا می‌آورد، پسری با «صورت خفاش» که عجایبی محسوب می‌شود. پادشاه نوزاد را زندانی می کند و هادون تاب آوری عشق مادرانه را به تصویر می‌کشد. داستان به شیوه‌ای غیرمنتظره‌ای پیش می‌رود. اسطوره‌ها با طول عمر و قدرت ماندگاری‌شان مشخص می‌شوند، اما می‌توانند سمی باشند و راهی مناسب برای راندن آشغال‌ها زیر فرش. مادر از ما می‌خواهد نه تنها داستان خودش، بلکه به طور کلی داستان‌ها را زیر سوال ببریم.

داستان «بیابان» داستانی الهام گرفته از «جزیره دکتر موریو» اثر اچ جی ولز و به همان اندازه یادآور رمان «دختری که تام گوردون را دوست داشت» نوشته استیون کینگ در سال 1999 است که در آن دختر جوانی به نام تریشا «از مسیر خارج می‌شود». فردی در حالی که در جنگلی وسیع دوچرخه‌سواری می‌کند، به درختان برخورد می‌کند و روزها در آنجا شکسته و درهم بی‌حرکت افتاده است، در حالی که طبیعت در اطراف او کار خودش را می‌کند. صدای خرس‌ها او را در شب بیدار نگه می‌دارد و مگس‌های سیاه پوستش را شکنجه می‌دهند. چیزی که به عنوان یک داستان ساده از بقا در برابر شانس شروع می‌شود، به چیزی بسیار پیچیده‌تر و شوم بدل می‌شود.

«پناهگاه» هم به همان اندازه شوم است. پناهگاه جنگ سرد یورک، که اواخر دهه 1990 فعال بود و به عنوان ایستگاهی برای نظارت بر ریزش‌های رادیواکتیو در صورت حمله هسته ای طراحی شد، در قلب داستان هادون جای دارد و مردم طعمه دیدگاه‌های نگران کننده در پیامدهای آشفته پس از جنگ جهانی سوم هستند.

«مدرسه قدیمی من» هم واقعیت تلخ مدارس دولتی انگلیسی در اواسط دهه 1970 را تشریح می‌کند و میراث قلدری را حدود سه دهه بعد روایت می‌کند؛ داستانی که یادآور داستان کوتاه «فاکسلی در حال تاختن» رولد دال در سال 1953 است. داستان توسط مردی در میانسالی روایت می‌شود که به روزهای مدرسه‌اش نگاه می‌کند، دوره‌ای از زندگی‌اش که تمام تلاشش را کرده تا آن را کاملاً دفن کند. او حضور در مدرسه شبانه‌روزی را با زندان مقایسه می‌کند.

برخی داستان‌های این مجموعه پر پیچ و خم‌تر هستند. نویسنده در «وسوسه سنت آنتونی» و «حد آرام جهان»، مراقبه‌های مرثیه واری درباره مرگ انسان و گذر زمان دارد و «خلیج سنت بریدز» ادای احترامی است به اولین داستان منتشر شده ویرجینیا وولف با عنوان «لکه روی دیوار» و قطعه‌ای به همان اندازه مؤثر از روایت جریان آگاهی.

چیزی که همه داستان‌ها را بالا می‌برد کیفیت نوشته هادون است که همیشه محکم و درخشان است، همانطور که در تصویر نهایی سگ فضایی لایکا در «D.O.G.Z» خود را به رخ می کشد.

هادون یادآوری می‌کند: هیچ چیز وحشتناک‌تر از هیولایی نیست که پشت دری که جرات باز کردن آن را ندارید چمباتمه زده است. او با هر یک از این داستان‌ها دری را به روی منظره‌ای غیرمنتظره، موقعیتی خطرناک، شخصیتی که ممکن است هم هیولا و هم معجزه باشد، باز می‌کند.

«سگ‌ها و هیولاها» در 288 صفحه 29 آگوست (2 روز پیش) وارد بازار کتاب بریتانیا شده است.