چرا اصلاحطلبان دیگر نمیخواهند فوتبال بازی کنند؟ / "انقلاب" چگونه خاندان هاشمی را از "نوق" به تهران آورد؟
اصلاحطلبان در حالی ادعا میکنند جامعه ایرانی بیاعتماد شده که نه تنها هیچ نشانهای در این زمینه وجود ندارد بلکه شاهد رویدادهایی هستیم که نقض این ادعا را اثبات میکنند.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ثروتمندی که گفت انقلاب اسلامی ناکام است!
گلایههای محسن هاشمی از انقلاب اسلامی
دروغهایی که محسن هاشمی به انقلاب اسلامی نسبت داد
محسن هاشمی، فعال اصلاحطلب و رئیس شورای شهر تهران به تازگی طی یادداشتی به مناسبت دهه فجر در روزنامه شرق نوشته است: اهداف انقلاب را میتوان در مطلع سرود ملی نخست انقلاب جستجو کرد: "شد جمهوری اسلامی به پا / که هم دین دهد، هم دنیا به ما"
او میافزاید: اگر در شرایط فعلی ما با پدیدههایی نظیر فقر، بیکاری، حاشیهنشینی، اعتیاد و بزهکاری بیش از استاندارد جهانی مواجهیم، یعنی نتوانستهایم دنیای مردم را در حد مطلوب تأمین کنیم و اگر با دینگریزی، عدم پایبندی به احکام و اپیدمی شدن دروغ، فساد، ریا و خلاف در جامعه و اداره کشور مواجهیم یعنی در تحقق جامعه دینی مطلوب هم ناکام ماندهایم!
*انقلاب اسلامی برای هرکس بد و ناکام بود اما برای خانواده مرحوم هاشمی خوب و کامروا بود که در زمان حکومت ستمشاهی؛ امیدشان جز در شهرستان نوق نبود...
اما پس از انقلاب اسلامی دچار تنعم شدند، خارج از کشور درس خواندند، صاحب منصب شدند، وثایق چند میلیاردی را یکشبه فراهم کردند و شهرستان نوق هم برایشان به جای خانه امید به تفرجگاه تبدیل شده است.
اکنون این نمکنشناسی برای چیست که کسی که بواسطه انقلاب اسلامی در این حد از تنعم قرار گرفته؛ دستاورد عظیم امام و شهدا یعنی انقلاب اسلامی را به مقولاتی مثل عدم تأمین دنیای مردم و یا ناکام در تحقق دین متهم میکند!؟
جدای از نمکنشناسی اشاره شده باید بیان کرد که متأسفانه آقای هاشمی بعنوان رئیس شورای شهر تهران؛ مرتکب کذب هم شدهاند.
زیرا پس از وقوع انقلاب اسلامی میزان فقر در ایران اسلامی به نحو چشمگیری کاهش یافت [1] نرخ بیکاری التیام یافت و نان شب اکثریت بیکاران نیز تأمین شد [2] حاشیه نشینی و اعتیاد و بزهکاری هم که به گواه آمار، اقلا در آمریکا و انگلیس بیشتر از ایران اسلامی است!
در بحث فساد و ریا و خلاف هم ما به آقای هاشمی عرض میکنیم که لطفا کمی از وقت روزانه خود برای خدمات کارآمد در شورای شهر و شهرداری تهران! را به "مطالعه" و یا اقلا خوانش "بیانیه گام دوم رهبر انقلاب" اختصاص بدهند تا مطلع شوند که فساد و ریا و خلاف در حکومت ائمه معصومین (ع) نیز وجود داشته است.
و اساسا یک حکومت دینی؛ هنگامی در امر دین ناموفق است که فساد را تئوریزه کند و با مفسدین برخوردی نداشته باشد.
قبل از محسن هاشمی، حجتالاسلام قرائتی در سخنانی تأکید کرده بود که کارنامه انقلاب اسلامی در بحث اسلامیت قابل قبول است. [3]
لازم به توضیح است که اگر دستاوردهای مبرز انقلاب اسلامی خاصه در بحث اقتصاد به مردم گفته نشود و خواص کشور اهتمامی در این زمینه نداشته باشند [4]؛ افکار عمومی به تصور زیست در جهنم مبتلی خواهد شد و رخدادهایی مثل آبان 96 و دیماه 98 در سطحی وسیعتر تکرار میشود.
ما این پدیده را "فتنه اقتصادی" نامگذاری کردهایم.
***
ادامه پروژه بیرمقسازی انتخابات
چرا اصلاحطلبان دیگر نمیخواهند فوتبال بازی کنند؟
محمدجواد حقشناس، فعال اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران در بخشی از مصاحبه با شماره سهشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون انتخابات آینده اظهار کرده است:
"رویکرد فعلی برای احراز صلاحیت افراد متاسفانه تا زمان فعلی دلسردی از فضای انتخابات و صندوقهای رای را در پی داشته است. اصلاحطلبان همواره تمام تلاش خود را برای انتخابات و حضور در آن کردهاند اما فضا دقیقا مشابه زمین فوتبال است. ما را برای حضور در رقابتها دعوت کردهاند تا به میدان بیاییم اما وقتی وارد زمین شدیم دیدیم که اکثر بازیکنان ما اخراج شدهاند و عملا بازیکن به تعداد لازم در زمین نداریم. من همچنان معتقد به حضور در پای صندوقهای رای هستم اما فکر میکنم ما کاندیدایی برای این منظور نداریم که بتوانیم لیست کامل بدهیم. "[5]
*اینکه اصلاحطلبان دیگر قصد بازی فوتبال را ندارند مسئله دیگریست... و گرنه آقای حقشناس به خوبی میداند که اصلاحطلبان به راحتی میتوانند از مدل انتخاباتی خود در سالهای 92 و 94 استفاده کنند. یعنی از بازیکنهای ذخیره استفاده کنند و یا لژیونرها را به خدمت بگیرند.
همانطور که در سال 94 "لیست امید" را برای مجلس و شورای شهر معرفی کردند و یا اینکه لژیونری مثل آقای روحانی را در سالهای 92 و 96 به خدمت گرفتند.
پس راه زیاد است اما همانطور که مشاهده میشود اصلاحطلبان قصدی برای بازی ندارند...
معالوصف باید اشاره کرد که ادعای اصلاحطلبان درباره تأیید صلاحیت نشدن نامزدهای چپ صحیح نیست و جوانان و چهرههای بیمسئله زیادی از این جریان حائز صلاحیت شدهاند.
مهمتر اینکه جریان چپ ابا دارد از اینکه حقیقت تصمیم خود مبنی بر «تحریم خاموش انتخابات» را به مردم بگوید و اذعان کند که چشم به بروز فتنه اقتصادی دوخته است.
پیش از این، محمدرضا تاجیک از تئوریسینهای اصلاحطلب در سخنانی مهم تأکید کرده است که اصلاحطلبان حتی اگر در انتخاباتهای مجلس و ریاستجمهوری پیش رو، پیروز بشوند هم اما هرگز بضاعتی بیش از "دولت آقای روحانی" برای بهبود امور ندارند. [6]
***
جامعه ایرانی بیاعتماد شده ولی هیچ نشانهای مبنی بر بیاعتمادی نداریم!
فردی به نام مصطفی اقلیما که گفته شده جامعهشناس و رئیس انجمن علمی مددکاران ایران است به تازگی در مصاحبه با سایت اعتمادآنلاین مدعی وجود بیاعتمادی در جامعه ایرانی شد و اظهار کرد: اعتماد اصل مهمی برای بقای یک جامعه است و در صورتی که کمرنگ بشود تنها در یک بخش خود را نشان نمیدهد. اعتماد سلبشده در تمامی ابعاد یک جامعه نمود مییابد و آسیبهای اجتماعی جدیتری را رقم میزند.
او همچنین تصریح میکند: مردمی که به یکدیگر اعتماد نداشته باشند راحتتر دروغ میگویند؛ نسبت به هم احساس مسئولیت کمی میکنند؛ هر کسی وظیفهاش را بر گردن دیگری میاندازد. شما به همین وضعیت فعلی ایران نگاه کنید.
آقای اقلیما اظهار کرده است: برای بهبود اوضاع اگر از همین امروز شروع کنیم، 30 سال دیگر نتیجه را خواهیم دید: مسئولان کشور باید این اعتماد از دسترفته را به جامعه برگردانند. اگر همین امروز شروع کنیم و سعی کنیم جلوی اشتباهاتی را که منجر به ایجاد بیاعتمادی میشود بگیریم، میتوانیم 30 سال دیگر به این کشور و مردمش نگاه کنیم و خیالمان بابت همه چیز راحت باشد. این اتفاق هم نمیافتد مگر اینکه مسئولان ما بر اساس شایستهسالاری انتخاب شوند و پس از آن، خود را موظف به پاسخگویی بدانند.[7]
*ما پیش از این، بارها و بارها در مجموعه وبلاگ مشرق درباره پروژه جدید ستاد جریان سیاسی خاص، برای "القای ناامیدی و بیاعتمادی در جامعه ایرانی" توضیحات مبسوطی را به مخاطبان محترم ارائه کردهایم.
پروژهای که از حوالی 3 سال قبل شروع شد و بصورت روزانه بر مفاهیمی مثل ناامید و بیاعتماد بودن جامعه ایرانی اصرار کرد و در ادامه با دستاوردهایی مثل اغتشاشات دیماه 96 و یا آبان 98 نیز مواجه شد...
جالب است که اصلاحطلبان برای این بیاعتمادی ادعا شده هیچ سند متقن و مدللی ندارند و جالبتر آنکه به مردم هم نمیگویند که در یک جامعه بیاعتماد؛ نشانههایی مثل کاهش فعالیتهای خیریه عمومی، کاهش سرمایهگذاری و سپردهگذاری مردم در بانکها، کاهش پرداختهای مالیاتی، عدم رعایت قوانین موضوعه کشور و قطع پشتیبانی اکثریت مردم از حکومت وجود دارد.
نشانههایی که دقیقا خلاف آنها را در ایران اسلامی شاهدیم و میبینیم که فعالیتهای خیریه عمومی گسترش یافته [8]، مردم همچنان به بانکها اعتماد دارند، درآمدهای مالیاتی کشور به میزان چند برابر درآمد نفتی کشور رسیده و معجزاتی مثل حضور میلیونی مردم ایران در تشییع شهید سلیمانی هم رخ میدهد.
بیان این نکته ضروریست که حل مشکل ادعا شده مبنی بر وجود ناامیدی و بیاعتمادی در جامعه ایران نه به مدت 30 سال! بلکه تنها در یک روز قابل حل است و آن هنگامیست که یا حنجرههایی که بر القای بیاعتمادی تأکید دارند، از اصرار خود دست بردارند و یا اینکه این بازی ناجوانمردانه از سوی خواص کشور مورد روشنگری قرار گیرد.
***
1_ https://tn.ai/1944648
2_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/278883
5_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/282084
7_ https://etemadonline.com/content/378689