پنج‌شنبه 26 تیر 1404

چرا شیعه تبدیل به یک تفکر انقلابی در ایران شد و روشنفکران را کنار زد؟

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
چرا شیعه تبدیل به یک تفکر انقلابی در ایران شد و روشنفکران را کنار زد؟

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، فهم این مسأله که چرا اسلام سیاسی و نه ایدئولوژی‌های دیگر توانست حمایت گسترده بیش‌تر روشنفکران ایرانی را در سال‌های آخر دهه 1340 دهه 1350 به دست آورد از اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا شیعه بر جریان روشنفکری ایرانی در سال‌های پیش از انقلاب مسلط شد؟ چرا به غیر از علی شریعتی سایر روشنفکران هم به این طیف پیوستند و شیعه را به عنوان یک مکتب انقلابی معرفی کردند؟

وقتی ناسیونالیست ایرانی می‌خواست اسلام را در ایران محو کند

شیعه درست پس از اینکه روشنفکران ایرانی آنتی تز آن را تجربه کردند به عنوان یک حوزه پژوهش فکری در ایران محبوب و پرطرفدار شد. در دهه‌های 1310 و 1320 تعدادی از روشنفکران برجسته ایرانی سعی در ارائه روایتی از تاریخ پیش از اسلام داشتند که بتواند هسته ناسیونالیسم ایرانی را فراهم آورد. احمد کسروی، علی‌اکبر دهخدا، علی دشتی و صادق هدایت چهره‌های سرشناس این نسل قدیمی‌تر روشنفکران ایرانی بودند. این گروه از روشنفکران که اغلب احساسات و عقاید ضد اسلامی شدید داشتند، به طور پیوسته سعی در کاستن از نفوذ زبان عربی در ادبیات فارسی داشتند و حتی پرسش‌هایی در خصوص اعتبار اسلام به عنوان مذهبی معتبر و پذیرفتنی طرح کردند. برای مدت زیادی به ویژه در دهه 1330 و سال‌های نخستین دهه 1340 جریان روشنفکری که در پی ستایش ایران پیش از اسلام بود تا حدودی مقبولیت عمومی یافت و حامیان آن مورد تمجید و تحسین نیروهای متخصص تحصیل کرده و دیگر افراد تحصیل کرده قرار گرفتند.

اشتباه راهبردی روشنفکران ضد اسلامی چه بود؟

با این حال این جریان نتوانست نفوذ چندانی میان توده‌های مردم پیدا کند. شکست آنان در نفوذ در توده‌های مردم دو علت داشت: نخست اینکه این گروه از روشنفکران پدیده همچون دین را نقد می‌کردند که بیش‌تر ایرانی‌ها عمیقاً شیفته آن بودند، بیش‌تر این روشنفکران با ناچیز انگاشتن قدرت شیعه به عنوان نیروی اجتماعی و فرهنگی نافذ و گیرا، صرفاً درگیر مباحث دانشگاهی درباره برتری ادبیات فارسی بر ادبیات عرب یا برتری آیین زرتشت بر اسلام بودند. دلیل دیگر شکست جریان روشنفکری ضد اسلامی هماهنگی آن با دکترین رسمی رژیم پهلوی بود.

هماهنگی ناخواسته با رژیم سلطنت

با اینکه هیچ یک از این روشنفکران الزاماً از رژیم حمایت نمی‌کردند، ستایش آن‌ها از تاریخ پیش از اسلام مؤید استدلال رژیم در دفاع از سلطنت به عنوان نوعی نظام سیاسی بود که وجود آن در ایران از منظر تاریخی منطقی به نظر می رسید. پس از کودتا 1332 بیش‌تر ایرانی‌ها به ویژه طبقه متوسط شهری نگران روشنفکران حامی رژیم بودند که به نظر می‌رسید در تبانی و زد و بند با رژیمی هستند که بیش‌تر مردم آن را دست نشانده سیامی دانستند.

شیعه، آن ایدئولوژی انقلابی که داشت خاک می‌خورد

در چنین بستری تعداد فزاینده‌ای از روشنفکران جوان‌تر به شیعه به عنوان یک چارچوب ایدئولوژیک عام توجه نشان دادند. به باور بیش‌تر این روشنفکران، شیعه هم عمیقاً در جامعه پذیرفته شده بود هم اگر به درستی تفسیر می‌شد می‌توانست به اندیشه و پیام سیاسی شایسته‌ای شکل بخشد. آن‌ها معتقد بودند شیعه مذهبی جذاب و گیراست، زیرا مذهبی مشخصا ایرانی است، یعنی با مذهب بقیه جهان اسلام متفاوت است. شیعه یک ایدئولوژی بیگانه یا وارداتی نبود در حالی که تقریباً تمام دیگری ایدئولوژی‌ها اینگونه بودند. مهم‌تر اینکه درگیری با مسأله سیاست یکی از مولفه‌های برجسته تاریخ شیعه بود مولفه‌های یاد شده باعث شد تعداد فزاینده‌ای از روشنفکران ایرانی در دهه های 1340 و 1350 به شیعه توجه نشان دهند با آثار و نوشته‌های روشنفکر شیعه بیش‌تر و بیش‌تر از یک فرقه مذهبی به نوعی ایدئولوژی سیاسی و در حقیقت نوعی ایدئولوژی انقلابی تغییر می یافت.

شما بخش‌هایی از این کتاب را مطالعه کردید

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید شیعه انقلابی ایرانی سلطنت پهلوی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
چرا شیعه تبدیل به یک تفکر انقلابی در ایران شد و روشنفکران را کنار زد؟ 2