چرا گفتوگوی تلویزیونی رییسی، «مصاحبه» نیست؟
مصاحبه باید مصاحبه باشد. حال آن که اینجا در واقع رییس جمهوری نه با آنها که رو به دوربین صحبت میکند منتها برای این که بیننده خسته نشود و رییس جمهوری فرصت تأمل و تنفس داشته باشد دو نفر در مقابل مینشینند. شهرت غالب مصاحبه کننده اصلی هم گویندگی خبر است که متنهای دیگران را میخواند. خبرنگار اما پرسش ذهن خود را مطرح میکند و هویت مستقل حرفهای دارد.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - اگر ششمین گفتوگوی تلویزیونی سید ابراهیم رییسی در شامگاه شنبه چهارم تیر 1401 با خبرنگاران مستقل انجام شده بود یا به همین کارمندان صدا وسیما مجوز و اختیار داده بودند، میتوانست پر از نکات جذاب و قابل تأمل و تفسیر باشد اما مشخص است که قصد پرسش به معنی مصطلح حرفهای در میان نبود.
مراد از مستقل این نیست که خبرنگار چارچوب نداشته باشد و ملاحظات رسانه متبوع را در نظر نگیرد. مصاحبه اما باید مصاحبه باشد. حال آن که اینجا در واقع رییس جمهوری نه با آنها که رو به دوربین صحبت میکند منتها برای این که بیننده خسته نشود و مصاحبه شونده هم فرصت تأمل داشته باشد آن دو مقابل او قرار میگیرند.
خبرنگار مستقل مثلا میتوانست بپرسد «در 11 اسفند 1400 دستور دادید ظرف 6 ماه مدیریت دو خودروساز بزرگ به بخش غیر دولتی واگذار شود. اکنون 4 ماه میگذرد و اقدامی صورت نپذیرفته است. آیا طی دو ماه آینده شاهد این اتفاق بزرگ خواهیم بود و مراد از بخش غیر دولتی چیست؟ بخش خصوصی یا بنیادها یا تعاونیها؟».
البته چنین سؤالی مطرح نشد چرا که واگذاری دو شرکت بزرگ خودروساز به بخش غیر دولتی کار سادهای نیست و مشخص نیست چگونه قرار است انجام شود و بر اساس کدام قانون؟ در فرمان 8 مادهای خودرویی 11 اسفند موارد دیگر هم بود که خبرنگار مستقل میتوانست متن را از رو بخواند و بپرسد چه شد و البته نخواند و نپرسید.
یا هنگامی که آقای رئیسی با قاطعیت تأکید کرد «3 قلم کالا - نان، بنزین و دارو - گران نخواهد شد»، خبرنگار مستقل میتوانست بگوید چه شد که از «فقط 4 قلم کالا - آرد، مرغ، تخم مرغ و روغن - با حذف ارز 4200 تومانی گران میشود» رسیدیم به «سه قلم کالا - نان، بنزین و دارو» گران نخواهد شد» که اذعان به افزایش قیمت تمام کالاهای دیگر است.
مهمترین دستاورد حذف ارز ترجیحی از زبان رییس جمهوری این بود که خانوارهایی که تنها درآمد ماهانه آنان یارانه 46 هزار و 500 تومانی بود حالا بیشتر دریافت میکنند. خبرنگار مستقل میتوانست با تلمیحی که موجب دریافت تذکر یا کسر حقوق یا اخراج هم نشود بپرسد یعنی از جیب «ما» ی طبقه متوسط در جیب دیگرانِ گرفتار فقر مطلق؟
وقتی تعبیر «جنگ اوکراین» را نه در توجیه افزایش قیمت مواد غذایی به کار برد هم خبرنگار مستقل میتوانست در جمله معترضه بگوید: شما نه از تعبیر "تجاوز نظامی روسیه به اوکراین" استفاده میکنید که ادبیات غالب است و نه عبارت «عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین» را که خود روسها به کار میبرند. «جنگ اوکراین» اما خنثی است چون هر جنگی دو طرف دارد. خودشان که با خودشان نمیجنگند. پاسخ آقای رئیسی البته قابل حدس بود چون احتمالا میگفت: "ما با هر جنگی مخالفیم. مایلیم این جنگ هم زودتر تمام شود اما در نظر داشته باشید ریشه جنگ توسعه طلبی ناتوست و عانل اصلی را نباید فراموش کنیم."
اما اگر با خبرنگار صمیمی بود و موقع خاموش بودن دوربین و میکروفون و نه در برنامه البته می توانست بگوید: ما هم فکر نمیکردیم 4این جنگ ماه طول بکشد. خیال میکردیم یک هفتهای تمام میشود و دولت مورد نظر کرملین جای زلینسکی را میگیرد ولی خوب میبینید ادامه پیدا کرده و دود آن به چشم ما هم رفته به خاطر افزایش قیمت مواد خوراکی در جهان و خصوصا غلات.
نکته بارز این گفتوگو یا گزارش ادعای آقای رییسی درباره تورم 60 درصدی هنگام تحویل دولت بود. این در حالی است که در هیچ یک از آمارهای رسمی بانک مرکزی چنین عددی اعلام نشده و خود آقای رییسی هم در هر 5 گفتوگوی قبلی چنین عددی نداده بود و میگفت مایل نیست به گذشته اشاره کند و تنها از پرداخت ماهانه 10 هزار میلیارد تومان بابت تعهدات قبل سخن میگفت.
ادعای تورم 60 درصدی حین تحویل دولت را میتوان به دو دلیل دانست:
نخست این که در هر گزارش به عدد 700 قربانی کرونا در اوج آن اشاره میشد و این که با واردات واکسن تلفات کم شد و تکرار آن با توجه به پایان بحران در جهان لطفی نداشت. دوم این که با عدد 60 درصد تورم 50 درصدی را شاید بتوان توجیه کرد.
اصطلاحی که آقای رئیسی در هر گزارش تکرار میکند «صادق الوعد» است و البته غالبا وقتی مطرح میشود که صحبت از وعده 4 میلیون مسکن در چهار سال است که سالانل آن یک میلیون مسکن میشود و چون در یک سال اول تحقق نیافته و سراغ آن را می گیرند با تأکید بر صادق الوعدی مجموعاً و به پایان 4 سال موکول میشود. از کارمندان صدا وسیما نمی توان انتظار داشت در طرح پرسش آزاد باشند زیرا در گفتوگو با حسن روحانی - که بنای صدا وسیما بر همراهی با دولت او نبود - به خاطر ملاحظات امنیتی و جایگاه ریاست جمهوری ملاحظات و محظورات و نه محذوراتی داشتند چه رسد به این دولت که صدا و سیما به تریبون آن بدل شده است.
اما میتوان انتظار داشت که بپرسد وزیر کار استعفا کرد یا برکنار شد یا آیا کنار گذاشتن او به معنی واقعگرا شدن دولت و دور شدن از شعار با متهم کردن مدیران گذشته است یا چرا دولت مردمی از درون یک وزارتخانه با این همه کارشناس خبره وزیری انتخاب نمیکند؟
این سؤالات مطرح نشد چون این قالب، مصاحبه نیست و با هیچ یک از تعاریف فنی مصاحبه که به زیبایی در یکی از مقالات کتاب «یادداشت های 5 ساله - گابریل گارسیا مارکز» توضیح داده شده منطبق نیست.
یک گزارش تلویزیونی است که رییس جمهوری رو به دوربین با مردم صحبت می کند منتها به جای آن که در صحنه تنها فیلم بردار و صدا بردار و مأمور تدارکات و دیگر عوامل حاضر باشند - که نمی بینیم شان - دو نفر هم مواردی را طرح می کنند و آنها را میبینیم.
مصاحبه، نه بازجویی است؛ شیوه ای که برخی انتخاب میکنند و پیداست که گفت و گوی رسمی با رییس جمهوری نمی تواند چنین باشد نه تعارفات و صحنه آرایی و سؤالات قابل حدس بدون استخراج پرسش از پاسخ طرف مقابل یا قیاس با گفته های قبلی او که با یک جست و جوی ساده در دسترس است.
بهتر آن است که تصور کنیم ابراهیم رییسی رو به دوربین و مستقیم با مردم سخن گفت چرا که وقتی قرار نباشد از دل سؤال قبلی پرسشی طرح شود هرچه باشد مصاحبه نیست.
تماشاخانه