کتابی خواندنی درباره حاج قاسم برای کودکان
در معرفی این اثر آمده است: بچه که بودیم موشکهای کاغذی میساختیم. فرقی نمیکرد دختر باشیم یا پسر، حتما شده یکبار یکی از همین ها هوا کردهبودیم و با یک فوت بلند آرزو کردهبودیم کاش به اوج آسمان برسد. این موشک کاغذی، بالاخره در کتاب «حاج قاسم و پرواز نقاشیها» عاقبت بخیر شد. موشکهای کاغذی سفیدی که با دست پرهمت سردار، به دست بچههای افغانستان، فلسطین، حتی لبنان و سوریه رسیده و دمار از روزگار موشک سیاه دشمن درآورده است.
رحیم مخدومی با یک ایده خلاقانه هم پای یک دوست قدیمی را به کتاب باز کرده و هم از قهرمان ایران برای بچهها حرف زده است. موشک سفید کاغذی، دوست آشنای همه بچههاست. کتاب قدم به قدم و با تصویرگری جاندار خانم سحر پریرخ، نقش بینظیر حاج قاسم را در جنگهای منطقه نشان میدهد. هرکجا صدای بام بام خنده بچه ها با صدای بم بم موشکها بهم میریزد مردی در دل داستان به پا میخیزد. مردی که اوایل داستان نامی از او برده نشده اما آخر کتاب، وقتی اسم حاج قاسم روی لب بچهها مثل یک ذکر دائمی میشود و زمین نمیافتد، به خلاقیت نویسنده آفرین میگوییم.
کتاب با ظرافت خوبی، رنج و غم مردم کشورهای دیگر را به مخاطب منتقل میکند. طوری که نه مضطرب بشود و نه بیتفاوت بماند. وقتی بچههای فلسطینی دارند تلویزیون میبینند، سروکله موشکهای سیاه پیدا میشود و برق میرود. صدای موشک بچه ها را میترساند و دلشان میخواهد کاش هنوز برق داشتند و تلویزیون روشن بود. این صحنه آشنایی برای همه بچههاست. غمی که به این شکل به خوبی درکش میکنند و میدانند ترسیدن و آرزوی روشن بودن تلویزیون یعنی چه.
نویسنده به خوبی از پس گره زدن بچه ها به حاج قاسم برآمده و فکر میکنم هر وقت بخواهیم هدیه خوبی به بچه های ایران بدهیم، این کتاب میتواند یکی از بهترین گزینه ها باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
حاج قاسم دفتر نقاشیاش را برداشت. چند برگ سفید برای بچههای یمن فرستاد. چند برگ سفید برای افغانستانیها، برای عراقیها، فلسطینی ها، برای بچه های سوریه، لبنان، و برای همه بچههای دوست داشتنی جهان.