کرونا با جذامیان چه کرد؟/ این روحانی ناجی جذامیان در روزهای کرونایی شد
گروه اجتماعی خبرگزاری فارس عطیه اکبری: روحانی جوان در این روزهای کرونایی شانه به شانه بیمارانی شده که درد تنهایی بیماران مبتلا به کرونا را بیشتراز هر کسی می فهمند. اگر تنهایی و دوری کردن نزدیکان از مبتلایان به کرونا موقتی باشد، یک باکتری سال هاست این جماعت را در غار تنهایی شان حبس کرده است.
از مبتلایان به جذام می گوییم که وقتی هنوز علم پزشکی چاره ای برای درمان باکتری "خوره" پیدا نکرده بود به مشهد آمدند به امید شفا و معجزه و همان جا ماندگار شدند. درمان قطعی بیماری خوره اختراع شد، داروها به ایران آمد و بعد از مصرف دارو روند پیشرفت بیماری در مبتلایان متوقف شد اما جذام، انگ شد روی اسمشان، مهر شد روی پیشانی شان و یک حکم ابدی را زیر اسمشان امضا کرد؛ حکم تنهایی.
جذامیان مشهد با بار سنگین غم، سال های جوانی را گذراندند تا به سالمندی رسیدند و در این روزگار پراز غبار و حسرت، سر و کله روحانی جوان پیدا می شود. با وجودی که این بیماری در مبتلایان درمان شده و فقط یادگاری های آن در جسمشان باقی مانده اما هنوز همه از آنها فراری اند. حجت الاسلام عباسی با همه مشکلات این بار در اوج بحران شیوع کرونا هم پای جذامیان ایستاد و آنها را فراموش نکرد.
جذامیان هم کرونا را شکست دادند
تماس های چندباره ما با روحانی مشهدی بی جواب می ماند و بخت این گفت و گو بعد از نماز مغرب باز می شود. عباسی می گوید:«قرار شب نشینی در خانه یکی از جذامیان را داریم که به تازگی از شر ویروس کرونا راحت شده و دوران قرنطینه اش تمام شده است. لطف و معجزه خدا بود که زنده ماند و گرنه ما امیدی به زنده ماندنش نداشتیم. چون سن و سال بالا و کلکسیونی از بیماری های زمینه ای داشت».
کرونا برای مجذومان شبیه یک شوخی خنده دار بود
بی اختیارجمله اش را تکرار می کنم؛" شب نشینی درخانه جذامی ها؟" تعجب را از لحن صدایم می فهمد و بهانه ای می شود تا همین اول مصاحبه یخ کلامش باز شود و می گوید:«اینکه چه شد من سر از محله جذامی ها درآوردم بماند، فقط بدانید کرونا که آمد مبتلایان به جذام تنهاتر از قبل شدند. جذامیان از کرونا چیزی نمی دانستند. دراین محله حدود 100 خانوار هستند که همگی سالمندند. داروندارشان یک اتاق رنگ و رفته و محقراست و یکی درمیان در خانه هایشان یا تلویزیون ندارند یا تلویزیون کوچکی دارندو بی خبر از همه دنیا و اتفاقات دور و برشان هفته ها و ماه ها را می گذرانند. وقتی فهمیدند سر و کله یک بیماری پیدا شده که روزگار مبتلایانش بی شباهت به سال های دور خودشان نیست و همه از مبتلایانش فرار می کنند. انگار خاطرات تلخ همه این سال ها جلوی چشمانشان آمد. کرونا برای وارثان جذام شبیه به یک شوخی بود. نسبت به آن بی تفاوت بودند. جدی اش نمی گرفتند. اما سن بالا، بیماری های زمینه ای، ضعف جسمانی، احتمال گرفتارشدن جذامیان به ویروس کرونا را بیشتر می کرد و حساسیت مراقبت ازاین افراد را بیشتر.»
کرونا و جهاد در محله جذامی ها
دراین سه ماه، گروه های جهادی برای کمک به اقشار آسیب پذیر سنگ تمام گذاشتند اما روحانی مشهدی می گوید آنها جذامیان را فراموش کردند. حجه الاسلام عباسی از حال و روز اهالی خیابان وحید در روزهای کرونایی می گوید:«گروه های جهادی حواسشان به زندگی جذامیان نبود. از عمرهم نشینی من با جذامیان در این محله دوسالی می گذرد. وقتی کرونا آمد خودم دست به کار شدم. با شهرداری و آستان قدس رضوی و خیران رایزنی کردیم وماسک و مواد ضدعفونی برای آنها تهیه کردیم. بسته های معیشتی را میان خانواده ها توزیع کردیم، غذای گرم هم برایشان بردیم و خلاصه کاری کردیم که اصلا از خانه بیرون نروند. خانه به خانه سراغشان رفتیم و در مورد این ویروس و خطراتش با آنها صحبت کردیم. از جوانان مسجدی کمک گرفتم. کسانی که دو سال تلاش کردم تا دست گیرشان شود بیماری جذامیان نه واگیر دارد و نه خطرناک است، خانه هایشان را ضدعفونی کردیم تا سر و کله ویروس کرونا درمیان جذامیان پیدا نشود و اوضاعشان را از آن چیزی که هست بدتر و خراب تر نکند. این حمایت ها هنوزهم ادامه دارد.»
پیرزن مجذوم زباله گرد و همه دغدغه های من
«بهزیستی ماهانه مبلغ کمی به حساب مبتلایان به جذام می ریزد. این مستمری ناچیز در برابر هزینه های زندگی و خورد و خوراک و درمان، جوابگوی آنها نیست. اگر کمک خیران نبود این بنده های خدا سر گرسنه بر بالین می گذاشتند. چون توانایی انجام دادن کاری را ندارند. سالها قبل وقتی درمان جذام به ایران آمد که دیر شده و همه اندام های بدن جذامیان درگیر شده بود. جذام انگشت های دست و پایشان را یکی در میان خورده بود و با تاثیر بر سلول های مغزی اعصاب و روان آنها هم تحت تاثیر قرار گرفته بود. بنابراین توانایی انجام هیچ کاری را نداشتند و بدتر از آنکه نزدیکان و اقوام هم از ترس ابتلا به جذام این بنده های خدا را تنها گذاشته بودند. نتیجه اینکه حالا در دوران سالمندی نه پولی دارند نه مستمری بازنشستگی و چشمشان به مهر مردم است. حتی من پیرزن 68 ساله ای را می شناسم که جذام یکی در میان انگشتان دستش را خورده است. این پیرزن هیچ کسی را ندارد و در شرایط بدی زندگی می کند. گاهی شب ها از خانه بیرون می زند و زباله گردی می کند تا با فروش زباله های خشک درآمد کمی داشته باشد. من سعی کردم بار تنهایی این مجذومان را با دادن اطلاعات به مردم کم کنم.» روحانی جوان این توضیحات را چاشنی دغدغه هایش می کند و می گوید:«حالا شما تصور کنید با همه این اوضاع و احوال، ویروس کرونا هم درمیان جذامیان دست به دست شود و آنها را آلوده کند. از همان روزهای اول اسفند به خودم قول دادم که اجازه ندهم پای کرونا به خانه های جذامیان باز شود.»
از جذامی ها می ترسیدم
در این ماه های کرونایی هر روز با یک خبر از حضور متفاوت روحانیون و طلبه های جهادی غافلگیر شدیم اما حضور داوطلبانه یک روحانی آن هم در محله جذامیان از آن نوبرانه های خبری ست. اینکه چه شد سر از محله جذامی ها در آورد هم شنیدنیست. وقتی از دوسال قبل می گوید و ترس هایش را روی دایره می ریزد؛
«دو سال قبل یکی از دوستان طلبه ام گفت صادق می دانی محله ای در مشهد هست که خانواده های جذامی در آن زندگی می کنند؟ از همه مشکلاتی گفت که گریبان این خانواده ها را گرفته بود. گفت من به این محله رفتم اما نتوانستم با جذامی ها ارتباط بگیرم. گفت نگران نباش. بیماری شان دیگر واگیر ندارد. اگر تو برو شک ندارم می توانی حلال بخشی از مشکلاتشان باشی. تا آن زمان تصور من از جذام یک بیماری واگیردار و خطرناک بود که کسی نباید به مبتلایانش نزدیک شود.»
درمان قطعی جذام و جذامیان در سکوت
ترس از روبه رو شدن با جذامیان بهانه ای شد برای کشف واقعیت هایی که به گفته عباسی رسانه ها آن طور که باید آن را خبری نکردند.
حج الاسلام عباسی می گوید:«دوستم که از جذامی های مشهد وغربتشان برایم گفت سراغ یک متخصص بیماری های واگیردار رفتم و در مورد جذام با او صحبت کردم. دکتر گفت این بیماری سال هاست در ایران ریشه کن شده است. گفت با روش درمانی سه دارویی معروف به MDTبعد از 48 ساعت از ابتلا، روند پیشرفت بیماری متوقف می شود و واگیر آن کاملا از بین می رود. حرف های امیدوارکننده ای هم زد و گفت ایران به مرحله حذف این بیماری رسیده است و بسیاری از افرادی که جذام دارند سالمند هستند و مبتلایان جدید آن در یک سال از انگشتان یک دست هم کمتر است، اما متاسفانه کم کاری رسانه ها در بازتاب خبری این موضوع باعث شده که مردم از کسانی که سال ها قبل مبتلا به بیماری جذام شدند دوری کنند.
با توضیحات متخصص بیماری های واگیردار تصمیم گرفتم به محله جذامی ها بروم و این معادله را برهم بزنم. وقتی خانواده و اقوام دور و نزدیک از این تصمیم با خبر شدند مخالفت کردند. می گفتند اگر فکر خودت نیستی به فکر خانواده و همسرو بچه هایت باش. می گفتند یک درصد هم احتمال بده که مبتلا شوی دیگر کاری از دستت ساخته نیست. توضیحات پزشک را به آنها منتقل کرد و هر طور بود راضی شان کردم.»
مصائب اهالی خیابان وحید و معجزه روحانی جوان
روایت های عباسی از مصائب و مشکلات مجذومان مشهد تلخ و دردناک است اما تلاش های او برای روشن شدن شب تیره زندگی آنها شیرین و شنیدنی است. عباسی می گوید:
«چند سال قبل خیران در خیابان وحید یک مسجد ساخته بودند؛ مسجد علی بن ابی طالب (ع) که مردم آن محله به خصوص جذامیان بتوانند از آن استفاده کنند اما مسجد سوت و کور بود و روحانی نداشت. مردم عادی از ترس ابتلا به جذام پایشان را در این مسجد نمی گذاشتند.
من به محله جذامی ها رفتم و روحانی مسجدشان شدم. همزمان تحقیقاتم در مورد این بیماری را هم ادامه دادم و متوجه شدم بیماری این افراد به دلیل مصرف قرص ها حتی در همان زمان پیشرفت بیماری واگیردار نیست که اگر بود قبل از هر کسی بچه هایشان مبتلا به جذام می شدند. در بیشتر خانواده های جذامیان فقط پدر یا مادر جذام دارند و بچه ها سالمند، البته دوری کردن مردم عادی از جذامیان و خانواده های آنها روح و روان بچه هایشان را آزرده کرده است.
فرزندان جذامیان برای ازدواج هم مشکل دارند. فقط کافی ست که خانواده دختر یا پسر بفهمند که پدرو مادر پسریا دختری که قرار است داماد یا عروسشان شود جذام داشته، بدون آنکه تلاشی کنند برای کسب اطلاعاتی در مورد بیماری جواب رد می دهند. من حتی مواردی را دیدم که دو سه روز مانده به مراسم عروسی، خانواده عروس یا داماد مراسم را بر هم زدند. می دانید این اتفاقات سرچشمه چه آسیب های روانی بزرگی است.
وقتی به محله جذامی ها آمدم، بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم چقدر این خانواده ها رنج دیده اند و هیچ کسی حواسشان به آنها نیست. وانتی های دست فروش می آمدند و حاضر نبودند حتی برای 5 دقیقه در خیابان وحید بایستند، مبادا یک وقت سالمند جذامی بخواهد از آنها خرید کند. جذامی ها بیمار می شدند، کسی در بیمارستان نبود که به داد آنها برسد. البته قبل از آنکه من به این محله بیایم انجمن حمایت از جذامیان، بانک اطلاعاتی از خانواده های درگیر با آثار این بیماری تشکیل داده بود و کمک های معیشتی و حمایتی انجام می داد. اما من تصمیم گرفتم مسجد محله جذامی ها را از سوت و کوری در بیاورم و پای مردم عادی را به این مسجد باز کنم. کار سختی بود اما غیرممکن نه و نیاز به بسترسازی فرهنگی داشت که حالا بعد از گذشت دو سال فکر می کنم تا حدودی محقق شده است.»
قدرت رسانه و کمک های بین المللی به جذامیان
روحانی هم نشین مجذومان دل پردردی دارد و شیوع بیماری کرونا و مواجهه رسانه ها با این بیماری را بهانه خوبی می داند برای بازگو کردن گلایه هایش. عباسی می گوید:«چرا ذره ای از عزم ملی که برای انعکاس خبری در خصوص بیماری کرونا در رسانه ها وجود داشت و هنوز هم ادامه دارد در مورد بیماری جذام گفته نمی شود؟ چرا جذامیان در سال های آخر عمرشان باید حسرت زیارت امام رضا (ع) را داشته باشند. آنها نمی توانند در اماکن عمومی حاضر شوند. فقط کافی است توجه یک نفر به اگشت های خرده شده شان جلب شود و متوجه بیماری شان شود. این ناآگاهی برخوردهای بدی را به دنبال دارد.»
عباسی در کنار گلایه ها از مهر مردم هم در کمک به بیماران جذامی می گوید:«یک روز در مسجد بودم که مردی حدودا 40 ساله آمد و گفت اینجا مسجد محله جذامی ها است. گفتم بله. گفت من در منچستر انگلیس زندگی می کنم. بعد از آنکه گزارشی از محله جذامی ها خواندم آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که به خودم قول دادم به محض آمدن به ایران، اولین جایی که بیایم، مشهد و محله جذامی ها باشد. آن بنده خدا گفت می خواهم به شما کمک کنم وهمان روز مبلغ قابل توجهی پرداخت کرد و گفت برای رفع مشکلات بیماران مبتلا به جذام هر زمان که نیاز باشد حاضر است کمک کند. ما از کشورعراق هم خیری داشتیم که کمک هایش را با واسطه به ما می داد و از شهراصفهان، بیرجند و تهران خیران تماس گرفتند و برای بهبود شرایط زندگی جذامیان به ما کمک کردند. این قدرت رسانه است. اما برای حل مشکلات جذامیان کافی نیست. امیدوارم با کمک رسانه ها عمر تنهایی و انزوای جذامیان هم تمام شود.»
انتهای پیام /
روحانی رسانه کرونا جذام کوی وحید داوطلب جهاد عطیه اکبری