کشتار و جنایت علیه بشریت، سیمای واقعی آمریکای صهیونیستزده / بازخوانی سوابقی که عین ذات نظام آمریکاست
آتشزدن پرچم آمریکا جلوی کاخ سفید، واژگون کردن مجسمههای «کریستف کلمب» و «جرج واشنگتن»، معنای تظاهرات مردم آمریکا علیه نظام سیاسی این کشور را مشخص میکند و تداوم این تظاهرات علیرغم اقدامات شدید نیروهای نظامی و امنیتی بیانگر آن است که آمریکا با یک چالش بسیار عمیق و گسترده مواجه است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، شهر مینیاپولیس آمریکا نقطه آغاز قیام مردم آمریکا و کشورهای اروپایی است. شهری که مرکز تقابل پلیس و مردم معترض قرار گرفت، شاهد قتل دردناک یک سیاهپوست 48 ساله از سوی مأموران پلیس بود. ویدئوهای منتشرشده و گواهی مردم نشان میدهد مقتول نه تنها تسلیم پلیس آمریکا شده بود، بلکه التماس کمک میکرد تا پلیسی که زانوی خود را به مدت هشت دقیقه بر گلوی او گذاشته بود و پلیس دیگر هم شاهد این شکنجه بود، زانوی خود را بردارد، ولی پلیس این کار را نکرد تا فرد مظلومانه کشته شود. با انتشار ویدوی این خبر در فضای مجازی، اعتراضات ناشی از ظلم پیوسته به رنگین پوستان آمریکا آغاز شد و غده چرکین تبعیض نژادی در همه ایالتهای آمریکا سر باز کرد و با آمدن مردم معترض به خیابانها، پلیس آمریکا نیز با شدت و بیرحمی هرچه تمامتر با معترضانی که سعی داشته و دارند اعتراض مسالمتآمیز خود را به گوش مسئولان برسانند و اعتقاد دارند که اعتراض چند صد سالهشان تاکنون نتوانست مشکلی از آنان را حل کند؛ چراکه نژادپرستی در ذات نظام حکومتی و سیاسی آمریکا وجود دارد، منجر به این شد که مردم ایالتهای مختلف خواهان تجزیه و بدست آوردت امنیت و رهایی از سبعیت پلیس جنایتکار آمریکا شوند. فروریختن انفجاری ظلمهای انباشتهشده در آمریکا اعتراضات مردمی در روزهای اخیر به تمام ایالتهای آمریکا کشیده شد و در شهرهای نیویورک، لسآنجلس و شیکاگو و... مردم به خیابانها آمدند و به نبود عدالت و رفتارهای نژادپرستانه اعتراض کردند. کنترل برخی از شهرها از جمله شهر مینیاپولیس تقریبا از دست پلیس خارج شد و بدستور ترامپ گارد ملی برای سرکوب قیام مردم وارد میدان شد. نکته جالب درباره شهرمینیاپولیس این است که ایالت مینهسوتا، که بزرگترین شهر آن مینیاپولیس است، از مناطقی است که مسائل نژادی در آن طی سالهای گذشته کمتر به چشم میخورده است و سیاهپوستان درصد کمیاز مردم این ایالت را تشکیل میدهند. این مسئله نشان میدهد مسائل نژادپرستی در آمریکا بهشدت گسترش یافته است. طبق یک نظرسنجی انجامگرفته در سال 2009، 80 درصد شهروندان سیاهپوست مسئله نژادپرستی را مشکل بزرگ زندگی خود میدانند، در حالی که در سال 2007 این عدد 44 درصد بوده است. این موضوع فقط به مسائل تبعیض نژادی محدود نیست، بلکه تبعیض در بهرهمندی از خدمات بهداشتی و آموزشی را هم شامل میشود. در اپیدمیکرونا بیشترین آمار مرگومیر به سیاهپوستان مربوط بوده است، برای نمونه در شهر میلواکی که 25 درصد جمعیت آن سیاهپوست هستند، 45 درصد مبتلایان و70 درصد جانباختگان را سیاهپوستان تشکیل میدهند. در شهر شیکاگو که 30 درصد جمعیت سیاهپوست هستند، تعداد مبتلایان سیاهپوست شش برابر سفیدپوستان است و 68 درصد قربانیان را سیاهپوستان در بر میگیرند. در مسائل اقتصادی و معیشتی هم وضع بر همین منوال است؛ نرخ بیکاری سیاهپوستان دو برابر سفیدپوستان گزارش شده است؛ همچنین سیاهپوستان از نظر متوسط درآمد نیز فاصله زیادی با سفیدپوستان دارند. در یک بررسی آماری، متوسط درآمد سیاهپوستان در سال 1984، 5781 دلار و درآمد سفیدپوستان به طور متوسط 90851 دلار بوده که این عدد در سال 2009، بهترتیب 28500 و 265000 دلار بوده است.
ظاهر شدن باطن لجنزار تبعیض و ظلم نظام آمریکا تظاهرات مردم آمریکا علیه نظام سیاسی این کشور با جلوههای بی سابقه همراه است. آتشزدن پرچم آمریکا در جلوی کاخ سفید، واژگون کردن مجسمههای «کریستف کلمب» و «جرج واشنگتن»، معنای این تظاهرات را مشخص میکند و تداوم این تظاهرات علیرغم اقدامات شدید نیروهای نظامی و امنیتی بیانگر آن است که آمریکا با یک چالش بسیار عمیق و گسترده مواجه است همچنانکه خارج شدن شهر «سیاتل» از اداره پلیس از ناتوانی سیستم آمریکا از مهار این مسئله حکایت مینماید. مقام معظم رهبری در سالروز رحلت حضرت امام (ره) امسال در بخشی از سخنان خود به حوادث اخیر آمریکااشاره کرده و فرمودند: «آنچه امروز در شهرهای آمریکا مشاهده میشود بروز یک واقعیاتی است که همیشه پنهان نگه داشته میشد، اینها چیز جدیدی نیست، بروز واقعیتها است که آن لجن ته حوض میآید بالا و خودش را نشان میدهد.» بنابراین این قاب عکسی فانتزی برخلاف چهره فریبندهاش که در نگاه اول در آن همهچیز زیبا و ستودنی است، در لوای خود پر است از گژی و کاستی. بیعدالتی، نژادپرستی، ضعف در کنترل بحران، سرکوب معترضان و پایمال کردن حقوق بشر و... همه اتهاماتی است که سالها دستاویز دولتمردان آمریکایی برای تهاجم، تهدید، دخالت و تحریم به حقوق سایر ملتها بوده است؛ اما واقعیتهای برملا شده امروز جامعه آمریکا انگشت اتهام را بهسوی دولتمردان آمریکایی برگردانده است. بهنظر میرسد تحولات امروز آمریکا پیشرانهای خواهد بود که مسیر آینده جهان را دگرگون خواهد کرد. در این آینده، دیگر لیبرال دموکراسی پایان تاریخ نیست بلکه تاریخ امروز جهان پایانی خواهد بود بر رویای لیبرال دموکراسی. سوابقی که عین ذات نظام آمریکاست پلیس آمریکا طی همین دو دهه اخیر بارها به اقداماتی مشابه به آنچه در روز دوشنبه پنجم خرداد ماه جاری علیه جرج فلوید مرتکب شد، دست زده بود و هر بار هم با سطحی از اعتراضات مردمی مواجه گردید ولی آنچه در این 20 روز شاهد بودیم از تفاوتهای اساسی حکایت میکنند. در سال 1371 شاهد تظاهرات بزرگ مردمی در پی کتک خوردن «رادنی کینگ» بودیم. درسال 1389 پس از قتل «اوسکار گرانت» به دست پلیس تظاهراتی برگزار شد و البته پلیس قاتل تنها به دو سال حبس محکوم گردید. در سال 1391 پس از قتل یک نوجوان 17 ساله سیاهپوست که مشغول خریدن شیرینی بود به دست پلیس فلوریدا شاهد موجی از اعتراضات مردمی بودیم. درسال 1393 پس از آنکه «دارن ویلسون» پلیس فرگوسن، «مایکل براون» نوجوان 18 ساله سیاهپوست راکشت شاهد خشم مردمی بودیم و البته دستگاه قضایی پلیس قاتل را تبرئه کرد. در سال 1397 در ایالت فیلادلفیا یک جوان سیاهپوست با شلیک 20 گلوله پلیس به قتل رسید و خبری از نحوه مواجهه قضایی با این جنایت منتشر نشد. در سال 1397 در «ال پاسو» پاتریک کروسیس سفیدپوست، 20 نفر را کشت و 46 نفر را زخمی کرد و سپس در بیانیهای آن را خشم علیه نژاد غیرسفید اعلام کرد. بنابراین آنچه علیه فلوید توسط پلیس به اجرا گذشته شد، یک رویداد جدید و غیرمنتظره به حساب نمیآید و از این رو این سؤال پیش میآید، چرا این بار اقدام پلیس «مینیاپولیس» منجر به این سطح از اعتراضات گردید؟.
وقتی تغییرات سیاسی آمریکا در بستر قانون کارساز نیست اگر وضع جامعه آمریکا را ملاحظه کنیم، «وضعیت انفجاری» آن را میبینیم. روی کارآمدن اوباما و سپس دونالد ترامپ در واقع علامت بالینی این وضعیت انفجاری بود. اوباما با شعار مخالفت با تبعیض نژادی و «تغییر»، رأی مردم آمریکا را جمع کرد و البته یک کلاهگذار بود که قدمی در راه تغییر وضعیت برنداشت. مردم در سال 1387 به تغییر رأی داده بودند، بعد دونالد ترامپ با شعارهای ترجیح نژادی در سال 1396روی کارآمد و این وضع اخلاقی جامعه آمریکا و دو قطبی آن را نشان داد و برخلاف اوباما که گامی در تغییر وضع به نفع مردم آمریکا برنداشت ترامپ به نفع جنبش تبعیض نژادی گامهای بزرگی برداشت و این موضوع شهروندان را در مقابل هم قرار داد وقتی ترامپ متن جامعه را اراذل و اوباش خطاب کرد و «سفیدها» را شریف خطاب کرد، شهروندان متوجه شدند که به جای شعار علیه تبعیض نژادی باید علیه نظامی که سیاست اعمالیاش تبعیض نژادی است وارد عمل شوند و از این رو آنان حتی علیه دونالد ترامپ شعار نمیدهند و کاری به او ندارند آنان سراغ کریستف کلمب و جرج واشنگتن رفته، پرچم آمریکا و نه علامتهای حزبی را میسوزانند و گامهایی به سمت آزادسازی شهرها برداشتهاند. تأثیر انتخاباتی این وضعیت معلوم است ولی سادهسازی مسئله است اگر آن را در حد تأثیرات آنی کاهش بدهیم واقعیت این است که «ایالات متحده» با چالش فروپاشی مواجه است. ندای سرکوبشده مارتین لوترکینگ مارتین لوترکینگ در 28 آگوست 1963 در گردهمایی بزرگ طرفداران تساوی حقوق سیاهپوستان و سفیدپوستان در مقابل 250000 نفر در برابر بنای یادبود لینکلن در واشنگتن دیسی از آرزوهایش میگفت هرگز فکر نمیکرد که این آرزو نیمقرن دیگر هم به واقعیت نزدیک نخواهد شد. این کشیش جوان امیدوار بود که زمانی در آمریکا طبق مرام و آرمانش زندگی کند و تحقق مساوات و برابری ذاتی انسانها را به چشم ببیند؛ آرزویی که هنوز با واقعیت امروز آمریکا فاصله زیادی دارد. واقعیت این است که ویترین غیرواقعی که آمریکا سالها برای جهانیان از خود به نمایش گذاشته امروز در حال شکسته شدن است. فریاد ملت آمریکا که بشدت سرکوب میشود شاید در تاریخ معاصر جهان کمتر بتوان صحنههایی از سرکوب اعتراض مردم را بمانند آنچه که امروز در آمریکا میگذرد را سراغ آورد. پلیس که باید حافظ مردم و تضمینکننده امنیت جامعه باشد، این روزها در 50 ایالت آمریکا با سبعانهترین شکل مردم را آماج وسائل ضدانسانی سرکوب قرار میدهد و در سایر کشورهای همپیمان با آمریکا همچون: فرانسه، انگلیس،...، نیز پلیس روی دیگر و واقعی دموکراسی و حقوق بشری خود را به نمایش گذارده است. در این موقعیت حساس جهانی، دستگاه دیپلماسی کشورمان باید با استفاده از روحیه انقلابی فریاد مظلومیت و خواستههای مشروع مردم آمریکا را در سازمان ملل و مجامع جهانی و در پیوند با کشورهای آزاد جهان بگوش جهانیان برساند که سکوت وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران خلاف رویه انقلابی و مظلومگرایی نظام اسلامی است. انفعال کنونی و عدم برخورد فعال دستگاه دیپلماسی کشورمان با قیام عمومی مردم آمریکا و همراهی مردم اروپا با جنبش ضدظلم و ضدنژادپرستی، بهیچوجه قابل قول و توجیه نیست. انتهای پیام /