کمتوجهی به مقوله نقد یکی از معضلات حوزه ادبیات پایداری است
رشت - دبیر علمی دومین همایش آسیب شناسی ادبیات پایداری، گفت: کمتوجهی به مقوله نقد یکی از معضلات حوزه ادبیات پایداری است.
رشت - دبیر علمی دومین همایش آسیب شناسی ادبیات پایداری، گفت: کمتوجهی به مقوله نقد یکی از معضلات حوزه ادبیات پایداری است.
محمود رنجبر در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اهداف و رویکردهای برگزاری همایش آسیب شناسی ادبیات پایداری، بر جهت گیری پژوهشهای حوزه ادبیات تاکید کرد و گفت: این همایش در دو محور عمومی و تخصصی برگزار میشود.
وی «آسیبهای روش شناختی در پژوهشهای حوزه ادبیات پایداری»، «راهکارهای مناسب برای ارتقای کیفیت پژوهش ادبیات پایداری»، «بررسی ادبیت متن در ادبیات جنگ و دفاع مقدس»، «بررسی انواع گونههای ادبی در ادبیات جنگ و دفاع مقدس»، «ادبیات جنگ و دفاع مقدس و نقش آن در وحدت ملی»، «ادبیات جنگ و دفاع مقدس در حوزه کودکان»، «ادبیات جنگ و دفاع مقدس و موضوعات میان رشتهای» از جمله محورهای عمومی برشمرد.
رنجبر ادامه داد: «کیفیت و راهکارهای نگارش دانشنامه دفاع مقدس» و «مقالههای (مدخل) مرتبط با دانشنامه استان گیلان» دو محور تخصصی این همایش را تشکیل میدهد که بر اساس دغدغههای امروز طراحی شده است.
لزوم آسیب شناسی در حوزه ادبیات پایداری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان با تأکید بر ضرورت آسیب شناسی ادبیات پایداری از حیث غنای ادبی و کیفی، افزود: هر حرکت عظیم برای طی مسیر خود نیازمند آسیبشناسی و بازخوانی راه طی شده، است و ادبیات پایداری نیز که از جمله حرکتهای بزرگ برآمده از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ به خلق آثار ارزشمند در حوزه پایداری پرداخته و بی شک نیازمند بازخوانی و بازپروری است. در این راستا برگزاری همایشهایی با محور ادبیات پایداری و با هدف شناخت آسیبهای مترتب بر آثار منتشره ضروری به شمار میرود.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری، با بیان اینکه همایش آسیبشناسی ادبیات پایداری به پژوهشگران کمک میکند معضلات و مشکلات در عرصه ادبیات پایداری را بهتر بشناسند، اظهار کرد: با توجه به حجم آثار منتشر شده در حوزه ادبیات پایداری توسط نهادهای فعال در حوزه دفاع مقدس و نهادهای مردمی و حتی اشخاص، متأسفانه پژوهشهای منسجم، متشکل و سازمان یافته در حوزه شناخت و معرفی آثار فاخر ادبیات پایداری اندک است.
وی ادامه داد: در گام نخست نیازمند ترسیم راه مناسب جهت ترویج فرهنگ پایداری در بطن جامعه و اهتمام در تعیین مسیر پیش رو برای پیشگیری از انحرافهای خواسته یا ناخواسته در حوزه آفرینش آثار ادبی در حوزه پایداری مورد توجه است ترسیم راه مناسب جهت ترویج فرهنگ پایداری در بطن جامعه و سپس اهتمام در تعیین مسیر پیش رو برای پیشگیری از انحرافهای خواسته یا ناخواسته در حوزه آفرینش آثار ادبی در حوزه پایداری هستیم.
رنجبر با بیان اینکه باید بین خلق اثر ادبی و نقد اثر ادبی تفاوت قائل شویم، اضافه کرد: عموما افرادی که به خلق آثار ادبی میپردازند، وارد نقد آثار ادبی نمیشوند.
وی نقد آثار ادبی را به منزله شناختن شیوهها و راهکارهای فخامت متن و گیرایی سوژههای آن دانست و متذکر شد: منتقد تلاش میکند شاخصههای والای اثر را برای دستیابی به روش یا نظریهای فراگیر بررسی کند؛ از طرف دیگر هاله تقدسی که به زعم برخی افراد بر سر ادبیات پایداری قرار دارد، به مقوله اصلی و اساسی آن یعنی «دفاع» جهت گیری میشود، نه مقوله نوشتههای ادبیات پایداری.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات با بیان اینکه با دو بخش متفاوت سر و کار داریم که یکی امری مقدس به نام دفاع و دیگری کارکردهایی در شناخت این امر مقدس است که قابل نقد و بررسی است، ادامه داد: ضمن اینکه تقدس مترتب بر دفاع به منزله روح معنوی حاکم بر عمل پایداری مردم ایران در هشت سال جنگ بوده و این روزها در همین مقوله هم نقدهایی صورت گرفته است.
دبیر علمی دومین همایش آسیب شناسی ادبیات پایداری با اشاره به اینکه امروزه آثار ادبی حوزه دفاع مقدس و آفرینش گران آن آمادگی پذیرش نقدهای علمی و ساختاری را دارند، اضافه کرد: نویسندگان و آفرینشگران ادبی باید علاقمند به نقد آثار خود باشند، زیرا این آثار تا زمانی که در ذهن و ضمیر نویسنده و خالق اثر است، مربوط به خود اوست، اما زمانی که منتشر شد دیگر برای او نیست.
وی با بیان اینکه نویسنده و آفرینشگر ادبی نقدهای دیگران را دریافت کرده تا اشکالی موجود در اثر را برطرف کند، افزود: یکی از معضلات اصلی ادبیات پایداری کمتوجهی به مقوله نقد و بررسی آثار حوزه ادبیات پایداری است.
رنجبر تاکید کرد: در بسیاری از نشستهای حوزه ادبیات پایداری به جای نقد و بررسی این آثار، تنها به رونمایی از آنها اکتفا میشود که این آسیب میتواند ادبیات پایداری ما را تهدید کند.
نبود متولی مشخص در حوزه ادبیات پایداری
وی در ادامه به فقدان یک متولی مشخص در حوزه ادبیات پایداری اشاره کرد و گفت: بسیاری از دستگاههای فرهنگی انتشار آثار حوزه ادبیات پایداری را جز مأموریتهای اداری خود میدانند که در نتیجه به واسطه نوع ره یافت و نگره و اسناد بالادستی سازمانی آثار در برخی موارد در تناقض با یکدیگر هستند لذا کار برای پژوهشگر حوزه نقد ادبی پایداری دشوار خواهد شد.
پژوهشگر حوزه ادبیات بر تعامل و گفتگوی پدیدآورندگان حوزه ادبیات پایداری و متولیان این امر جهت رفع آسیبها تاکید و اضافه کرد: جریان التقاطی لیبرالیسم غرب مفهوم «دولتی بودن» یا «حکومتی خواندن» آثار منتشره فرهنگی را در کشور رواج داده و از این منظر آثاری که درباره هژمونی یک فرهنگ منتشر شود، به عنوان ابزاری برای ترویج ایدئولوژی محسوب میشود.
وی ادامه داد: در حالی که اگر با نگاه منصفانه برخورد کنیم متوجه خواهیم شد که تمام کشورهای جهان از آثاری که برای ترویج فرهنگ غالب آن کشور منتشر میشود، حمایتهای وسیع انجام میدهند. به عنوان مثال در آمریکا و انگلیس به آثاری که درباره حوزه جنگ جهانی دوم و مشارکت جوانان این کشورها در این جنگ بپردازد، یارانههای فراوان و امکانات متنوع تعلق میگیرد.
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دولتی بودن و حاکمیتی شدن تولید و انتشار آثار فرهنگی و ادبی به ویژه در حوزه ادبیات پایداری را یک ضرورت دانست نه آسیب و معضل، اضافه کرد: ادبیات پایداری به منزله ترویج یک گفتمان مقطعی نیست، بلکه ادبیات پایداری و عناصر موجود در آن ریشه در تاریخ ایرانی - اسلامی ما دارد و هر دولت و حاکمیتی که در ایران بر سر کار آید، خود را وامدار این تاریخ ارزنده میداند و بیتردید از آن حمایت خواهد کرد.
وی از پژوهشگران حوزه ادبیات پایداری خواست به دنبال تنوع موضوعی و ساختار شناسی باشند و تصریح کرد: متأسفانه در حوزه پژوهش ادبیات پایداری شاهد ساختار شناسی و سبک شناسی هستیم در حوزه پژوهش ادبیات پایداری شاهد ساختار شناسی و سبک شناسی هستیم و این مسئله خاص حوزه نقد ادبیات پایداری نیست، بلکه به طور کلی در حوزه نقد ادبی با چنین مشکلی مواجه هستیم، زیرا در طول زمان به ساختارهای روایی آثار ادبی کشور بی توجهی شده است.
رنجبر، عبارت «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» را جز ضروریات ژستهای روشنفکری دانست و بیان کرد: ما آثاری فاخری داریم که میتوان از دل آن نظریههای ادبی بیرون کشید، اما نظریههای غربی هم مانند بسیاری از الگوهای سبک زندگی آن در کشور رواج یافته و لذا آثار ادبی بر مبنای این الگوها و نظریهها مورد بررسی قرار میگیرد.
وی ادامه داد: در برابر این خودباختگی مفرط فرهنگی، جریانی قرار دارد که آبشخور خود را پدیده نوینی به نام «ادبیات پایداری» میداند و معتقد است باید به سمت نظریه سازی و نظریه پردازی پیش برویم و از دل آثار پدید آمده حتی اگر کمتر دیده شود گفتمان و نظریههای مبتنی بر گفتمان ایرانی اسلامی را استخراج کنیم. در این راستا، برگزاری همایشهایی همچون «آسیب شناسی ادبیات پایداری» ما را به هدف نزدیک تر میکند.