کپیکاری «درخت گردو» از یک روزنامهنگار
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هیأت سه نفره کارشناسان رسمی دادگستری در دادسرای فرهنگ و رسانه تأیید کردند که گزارشهای فنی روزنامهنگاران اثر تلقی میشود و براساس بند 1 ماده 2 قانون مورد حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان قرار دارد. این نظریه پس از 8 ماه دعوای حقوقی زهرا کشوری روزنامهنگار حوزه محیط زیست از فیلم «درخت گردو» به وکالت محمد داسمه وکیل پایه یک دادگستری صادر شد. این نظریه صادر شده، میتواند ابتدای راهی باشد که سینماگران را ملزم به رعایت قانون حقوق مادی و معنوی روزنامهنگاران و جلوگیری از تضییع حقوق این صنف کند. زهرا کشوری در ابتدای سالجاری در توئیتی نوشته بود: «وقتی فیلم درختگردو از جشنواره سال 98 پخش شد، برخی روزنامهنگاران حوزه فرهنگ و هنر نوشتند که درخت گردو از روی روایت من ساخته شده است. نتیجهگیری را به بعد از دیدن فیلم موکول کردم. پس از دیدن فیلم در شبکه خانگی این ادعا رو دارم که روایت درخت گردو مال من است.» به نوشته این روزنامهنگار، هیأت کارشناسی علاوه بر «اثر» تلقی کردن دو گزارش نوشته شده توسط زهرا کشوری، شباهت بین فیلم و گزارشهای او و برداشت کارگردان از شکل روایی گزارشها را تأیید کرده است. این روزنامهنگار در این باره بهتازگی نوشته است: «سال 93 بود 15 تیرماه 1393 که در یک گزارش تحقیقی - میدانی داستان مام قادر مولانپور را با تیتر «هنوز ساعت پنج عصر است» در قالب گزارش داستانی و روایی نوشتم که در روزنامه ایران چاپ شد. گزارشی که پس از 27 سال، داستان مردی را میگفت که تمام خانوادهاش را در حمله شیمیایی به روستای رشهرمه (گلابی سیاه) از دست داده بود و تمام خانوادهاش را با دستهای خود خاک کرد. خانوادهای که در یک عصر تابستانی در سال 66 قربانی بمبهای شیمیایی عراق در روستای «رشهرمه» شدند. مام قادر (قادر مولانپور) وقتی قصه را به دادگاه «لاهه» برد قضات و وکلا را نیم ساعت لال کرد. در نهایت هم «فرانس فانراد» تبعه هلندی، دلال و فروشنده مواد تهیه سلاح شیمیایی، به حکومت صدام به 17 سال زندان محکوم شد، اما قصهاش (قادر) در سرزمین و کشور خود غریب ماند. او در ادامه مینویسد: «سال 95 مام قادر چشم از دنیا بست و به خانوادهاش پیوست. آن روز هم قصهاش را با تیتر «مرهمی بر تاولهای 29 ساله مامقادر» نوشتم (16 دی ماه 1395) که بعد از سه دهه انتظار، دی ماه سال 95 خانوادهاش را در آغوش گرفت. سال 98 فیلمی ساخته شده که به اعتقاد بنده و به گفته بسیاری از منتقدان سینمایی برداشت مستقیمی از روایت من بود. برای نخستین بار خبرنگارانی از حوزه سینما این موضوع را در زمان اکران فیلم در جشنواره فجر یادآور شدند. بعدها منتقدانی که فیلم را دیدند و با گزارشهای منتشر شده مقایسه کردند، این موضوع را تأیید کردند. اردیبهشت سالجاری با انتخاب یکی از وکلای شریف شکایت را به دادسرای فرهنگ و رسانه بردم. در این چند ماهه اتفاقهای بسیاری افتاد. پرونده یکبار منع تعقیب خورد. خوشبختانه توانستیم در دادگاه کیفری منع تعقیب را نقض کنیم. پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادسرای فرهنگ و رسانه اعاده شد و به هیأت سه نفره کارشناسان رسمی دادگستری در حوزه سینما و رسانه ارجاع شد. خوشحالم که اعلام کنم توانستیم اثبات کنیم که گزارشهای نوشته شده اثر ادبی تلقی شد و با توجه به فنی بودن گزارشها براساس بند 1 ماده 2 قانون مورد حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان قرار گرفت. انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران نیز پیش از اعلام نظر هیأت کارشناسان منتخب دادگاه، مراتب اثر بودن گزارشها را به مرجع قضایی اعلام کرده بود.» این هیأت درباره استفاده از نحوه (شکل) روایت شده در گزارشهای زهرا کشوری توسط فیلمنامهنویسها اینگونه نظر میدهد: «وقتی این شکل روایتی در کنار اتفاقها و دیالوگها قرار میگیرد که برخی از آنها بهطور مستقیم در گزارش مکتوب سرکار خانم کشوری قرار دارد این امر میتواند نشانهای باشد مبنی بر اینکه احتمال دارد نگارندگان فیلمنامه درخت گردو نیمنگاهی به گزارشهای فوقالذکر داشته و در نهایت از آنها نیز استفاده کردهاند.» هیأت کارشناسی سه نفره در بخشی از نظریه خود مینویسد: «نظر این هیأت بر این است که نویسندگان فیلمنامه پیش از نگارش این اثر، نگاهی به گزارشهای مکتوب خانم کشوری داشته و آنها را مطالعه نمودهاند و تأثیرات آن نیز همانطور که فوقاً اشاره گردید در برخی از لحظات فیلم مشهود است.»