دوشنبه 5 آذر 1403

یک اقتصاددان: درآمدهای نفتی عظیم در زمان شاه خرج رونق صنایع غربی شد / قبل از انقلاب سیم خاردار هم نمی توانستیم تولید کنیم!

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
یک اقتصاددان: درآمدهای نفتی عظیم در زمان شاه خرج رونق صنایع غربی شد / قبل از انقلاب سیم خاردار هم نمی توانستیم تولید کنیم!

گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، اقتصاد ایران را به لحاظ صنعتی و توسعه یافتگی از روی کار آمدن پهلوی دوم می توان مورد ارزیابی قرار داد چرا که در آن دوران نفت ثروت زایی خود را بیش از پیش نشان می دهد و اقتصاد کشور از وابستگی به اقتصاد سنتی کشاورزی و دامداری کم کم فاصله می گیرد. نفتی که درآمدهای سرشار آن می توانست جهشی در توسعه اقتصای کشور ایجاد کند به دلائل مختلف سیاست های حکمرانان و موضوعات...

گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، اقتصاد ایران را به لحاظ صنعتی و توسعه یافتگی از روی کار آمدن پهلوی دوم می توان مورد ارزیابی قرار داد چرا که در آن دوران نفت ثروت زایی خود را بیش از پیش نشان می دهد و اقتصاد کشور از وابستگی به اقتصاد سنتی کشاورزی و دامداری کم کم فاصله می گیرد. نفتی که درآمدهای سرشار آن می توانست جهشی در توسعه اقتصای کشور ایجاد کند به دلائل مختلف سیاست های حکمرانان و موضوعات دیگر کلید توسعه صنعت ایران را دراوج درآمد زایی خود رقم نزد. بیژن عبدی اقتصاد دان و مدرس دانشگاه در دو گفت و گوی مجزا به بررسی اقتصاد پیش از انقلاب و اقتصاد بعد از انقلاب پرداخته است قسمت اول این گفت و گو را می خوانیم.

سهم تولید وصنعت کشور از درآمدهای نفتی که در دهه 40 شمسی و پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی به اوج خود رسید چه میزان بود و درآمدهای نفتی خرج چه اهدافی می شد؟

رژیم شاه به دلیل وابستگی فراوان به آمریکا همکاریهای گسترده نظامی ومنطقه ای با این کشور داشت. شاه از محل درآمدهای نفتی قرار دادهای سنگینی با آمریکا و کشورهای اروپایی برای خرید تسلیحات می بست، پول نفت خامی که از غرب گرفته می شد بسان عربستان سعودی امروز، یک بار دیگر در جهت خرید تسلیحات نظامی به آمریکا و غرب بازگردانده می شد. الگوی اقتصادی دوران پهلوی بخصوص پهلوی دوم رویکرد به مونتاژ کاری بود. هر چند شاه رویکرد به مونتاژی شدن فعالیت های تولیدی و صنعتی ایران را با این موضوع توجیه می کرد که با الهام گیری از مونتاژبه دنبال توسعه علم و تکنولوژی صنعت داخلی و داخلی سازی تکنولوژی و صنعت هستیم اما این ادعا در عمل در حد حرف باقی ماند و ایران هیچ گاه در دوران پهلوی تولید کننده و صادر کننده کالایی به دنیای خارج نشد. تنها صنعتی که در آن زمان به عنوان صنعت ملی کم کم پا گرفت تولید خودروی پیکان در دهه 40 بود که آن زمان کشورهای آسیای دور چون کره نیز صنعت خودرو نداشتند. بیشتر آنچه به عنوان صنعت خودرو درایران دنبال شد صنایع مونتاژ خودروهای آمریکایی چون شورلت بود که می خواست صنعت خودروی ایران را از طریق صنعت مونتاژ رشد دهد که چنین امکانی در کشور فراهم نبود.

غیر از وابستگی به غرب و کارشکنی های تاثیر گذار آمریکا برای عدم صنعتی شدن ایران آیا عوامل داخلی نیز در عقب ماندن از این فضا موثر بودند؟

صنعتی شدن کشور نیازمند حضور لشکر کارگران و نیروهای متخصصی بود که به عنوان نیروهای کار و مهندسین و طراحان در این صنعت مشغول باشند. با توجه به اینکه بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور در روستاها زندگی می کردند ونیروی کار در بخش کشاورزی مستقر بود نیروی کاری برای صنعت ایران تربیت نشده بود، هر چند که بعد از اصلاحات ارضی که حاکمیت با هدف مالک کردن کشاورزان دنبال کرد که منجر به تعطیلی بخش بزرگی از اقتصاد کشاورزی کشور شد باز هم نیروی کار بازمانده از کشاورزی به صنعت راه نیافت. شاه با سیاست اصلاحات ارضی نه تنها در راستای منافع کشاورزان وامنیت غذایی حرکت نکرد، با اینکه کشاورزان به صورت ظاهری صاحب زمین و ملک شدند اما کوچک سازی قطعات زمین و عدم وجود متولی برای رسیدگی به مسائل حوزه کشاورزی از جمله احیای منابع آبی عملا نظام منطقی سنتی کشاورزی وقت را تحت الشعاع قرار داد بنحوی که عملا اصل کشاورزی زمین خورد و محصولاتی چون برنج و گندم که ایران تا آن زمان تولید کننده بود ودر محصولات لبنی خودکفا بود به دلیل سیاست های غلطی که از تقسیم اراضی شروع شد و عدم پشتوانه حمایتی از خیل عظیمی از نیروهای کارگر آزاد شده ای که به شهرها سرازیر شدند نه تنها به نفع توسعه صنعت و تولید تمام نشد بلکه آمار بیکاری نیروی انسانی که تا پیش از این در بخش های مهم کشاورزی و دامداری فعال بودند را افزایش داد و ضربه دیگری به اقتصاد ایران وارد کرد.

ایرانی که قرار بود به سمت دروازه های تمدن برود چرا صنعتی نشد؟

مهمترین رکنی که در اقتصاد زمان شاه هیچ گاه مورد توجه قرار نگرفت این بود که صنعت مونتاژ هیچ وقت به خودی خود منجر به توسعه نمی شود، ما هر چه قدر در مونتاژ قوی باشیم غربی ها هیچ گاه اصل علم و فناوری و تکنیک ساخت را در اختیار ما قرار نمی دادند و ایران تنها می توانست مونتاژ کننده باشد. همیشه آنچه برای مونتاژبه کشور هدف منتقل می شود رده های سوم تا پنجم یعنی پایین ترین رده های تولید صنعتی به شمار می رود که متخصصان کشور هدف در توسعه آن حق هیچ گونه دخل و تصرفی نداشته باشند و عملا اختیاری در اصلاح تکنولوژی به آنها داده نمی شود. شاید مهمترین حلقه مفقوده در توسعه نیم بندی که شاه مایل به رسیدن به آن بود و هرگز بدان دست نیافت تاسیس "مرکز آر اند دی" برای تحقیق و توسعه صنعت بود، چرا که تحقق این موضوع نیازمند زمینه سازی های لازم است تا انواع مختلف صنعت اعم از خودرو، دارویی و... وارد چرخه نوینی شوند. فقدان برنامه ریزیهای لازم و همت واراده کافی در تحقیق و توسعه صنعت موجب شد تا شاه نتواند تمرکز خود را بر تربیت نیروهای توانمند علمی معطوف کند، یعنی دانشگاه های کشور به تناسب نیازهای علمی صنعتی گسترش نیافتند تا بتوانند نیازهای صنعت را تامین کنند، چرا که درچرخه ارتباط بین دانشگاه و صنعت پیشرفت ها رقم می خورد. بزرگترین حلقه مفقوده ای که در زمان شاه مانع توسعه یافتگی شد پوسته ی مونتاژ بود که بر کل نگرش های ما به توسعه سایه انداخت و دامنه این نگاه را تا امروز به بسیاری از صنایع امروز به قوت خود باقی گذاشت. جهشی که در سال 53 در قیمت نفت جهانی رخ داد به جای اینکه تبدیل به فرایندی برای توسعه دانش و زیر ساختهای علمی کشور و سایر زیر ساخت های مورد نیاز چون جاده، بندر، نیروگاه های برقی، صنایع گاز و زیر ساخت های مخابراتی و... شود بخش اعظم ثروت تولید شده صرف واردات شد، یعنی هیچ تناسبی بین درآمد ایجاد شده با زیر ساخت های اقتصادی تعریف نشد، واردات بیشتر منجر به تغییر ذائقه، سلیقه و نوع مصرف جامعه شد در حالی که جامعه پتانسیل مصرف خیلی از کالاها را نداشت اما غربی ها بازارهای ایران را برای واردات خود در نظر گرفته بودند. درآمدهای سرشار نفتی راه را برای کالاهای غربی باز کرد و رونق یابی بازارهای تولید غرب به ضرر تولید داخلی شد و از باب توسعه چیزی نصیب ایران نشد، با اینکه رفاه در مناطق شمالی و ثروتمند نشین شهرهای بزرگ بیشتر شده بود اما فقر در جنوب شهر و روستاها و شهرستانهای کوچک بیداد می کرد.90 درصد جامعه حتی از فرآیندهای ظاهری توسعه ای دوران محمد رضا شاه هم بی بهره بودند و بسیاری از مناطق کشور از آب لوله کشی، برق، وسایل سرمایشی و خودرو بی بهره بودند. رفاه ظاهری یا نامتوازن بودن توسعه یافتگی ظاهری منجر به ایجاد دو قطبی های ثروت و فقر اقتصادی در کشور شد، درآمد نفت به جای اینکه به توسعه نظام علمی و تقویت تحقیق و توسعه اختصاص داده شود صرف واردات شد و طرح ها و پروژه هایی که امکان ساخت ان در ایران بود عملا به دلیل رویکرد به مونتاژ به حال خود رها شدند. از این مهمتر الگویی بود که غربی ها برای تقسیم کار بین المللی برای ایران و کشورهای همسایه درنظر گرفته بودند؛ این الگو مبتنی بر تولید مواد خام نفتی و گاز بود، یعنی غربی ها از همان زمان شاه با بی ارادگی مسوولان ایرانی تکلیف ما را روشن کردند، ایرانی ها و کشورهای همسایه نباید تولید کننده هیچ کالایی باشند تا بازارهای غرب رونق داشته باشد، بنابراین در دوران پهلوی هیچ فرآیند توسعه ای و برنامه ای برای صنایع مختلف در کشور طراحی و پیاده سازی نشد.

وضعیت صنایع نظامی ما در دوران پهلوی چگونه بود؟

نوک پیکان تکنولوژیهای آن روز دنیا هواپیمای اف 14 ارتش امریکا بود که در صنایع نظامی مطرح ترین های روز بود، با آنکه آمریکا این هواپیما را حتی دراختیار اروپا و ناتو هم قرار نداده بود اما ایران به دلیل اینکه مهره آمریکا در منطقه بود این هواپیما را داشت، مساله داشتن هواپیما نیست، مساله این است که ما حتی جرات ایران به ایران داده شده بود، هواپیمایی که ما حتی اجازه تعمیر آن را نداشتیم، ما عملا مصرف کننده صرف بودیم. وابستگی در بخش نظامی آنقدر شدید بود که بعد از انقلاب در آستانه جنگ حتی از تولید سیم خاردار هم محروم بودیم، نمی توانستیم بسازیم و امکان تولید هم نداشتیم و هیچ کشوری حتی به ما فشنگ نمی فروخت، تحریمها و فشارهای تسلیحاتی بر روی ایران سبب شد که ما در بخش صنایع نظامی که بخش امنیت خارجی ما را تامین می کرد به خودکفایی برسیم چرا که تا پیش از این صد درصد به آمریکا و کشورهای غربی وابسته بودیم و در داخل طرحی برای سوار شدن بر علم وتکنولوژی نداشتیم، بنابراین نداشتن برنامه و فقدان اراده برای تحول علمی و صنعتی در کشورمهمترین دلیل عدم پیشرفت صنعت ایران در دوران پهلوی به شمار می رود.