فریدون توللی؛ گذار از شاعری پرشور به انسانی مسخ شده

تهران - ایرنا - سیروس پرهام از دوستان قدیمی فریدون توللی گفت: در دوران خانهنشینی توللی، من مبدل شدن او از یک شاعر توانای پرشور به یک انسان مسخ شده ناتوان را دیدم و آخرین بار که به دیدارش رفتم، پشت در خانهاش گریستم.
سیروس پرهام، استاد بازنشسته دانشگاه و دوست قدیمی فریدون توللی، در شب بخارای فریدون توللی که شب گذشته در کانون زبان پارسی برگزار شد، افزود: هیچ چیز دردناکتر از این نیست که انسان بایستد و نظاره کند، چشمان پرشور و لبخند شاعری توانا میپژمرد، روزگار آماده است که قامتهای افراشته را خمیده کند، این مرثیهای است در رثای شاعری توانا و یک انسان شریف بدفرجام.
وی با اشاره به آشناییاش با فریدون توللی گفت: متاسفانه زیر و بم زندگی او زیاد و عاقبتش بسیار دردناک بود. به قول یکی از قدما، سرشت روزگار طوری است که نمیشود پیشبینی کرد بر سر انسانهای خوب چه خواهد آمد، اگر کسی تا آخر، زندگی سرافرازانه داشته باشد، از نوادر است.
این پژوهشگر افزود: توللی را زمانی شناختم که هنوز شاعر نشده بود اما در روزنامههای شیراز مقالات انتقادی مینوشت. در سالهای 1326 که برای تحصیل در دانشگاه به تهران آمدم، در کوچههای پامنار که پاتوق توللی، پرویزی یوشیج و عبادی سهتار نواز بود، آنها را دیدم و زمانی که اولین شعر را از توللی خواندم، وقتی بود که آنها از حزب توده منشعب شده بودند.
پرهام ادامه داد: توللی به نیما ارادت داشت اما نه تنها به سبک او شعر نگفت، حتی در اواخر عمر به ضدیت با پرداخت اما نفوذ توللی در میان شاعران، هیچ کم از نیما نداشت حتی بعدها بیشتر نیز بود، نادر نادرپور خیلی زود سبک شاعری او را پذیرفت و به این سبک شعر گفت.
پرهام با اشاره به کتاب شعرش در 1330 که در آشوبهای صنعت ملی شدن نفت همه نسخههای آن سوخت، گفت: بعد از این کتاب دیگر شعر گفتن را ادامه ندادم، چون تشخیص دادم، نمیتوانم شاعر درجه یکی باشم که دلم خوش باشد. حسرت نمیخورم چون همه انرژیام را روی بررسی کتابها گذاشتم و راضیام که در این زمینه موفق بودهام.
وی افزود: توللی هر گاه که وقت پیدا میکرد شعرهای من را میخواند و اصلاح میکرد، او به محفل نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه) و سیاوش کسرایی که روزهای پنجشنبه دور هم جمع میشدند پیوست، آنها هم از پیروان او بودند و با اندک ملاحظات و تفاوتهایی نادرپور بیشتر و کسرایی کمتر از همه شبیه او شعر میگفتند.
پرهام ادامه داد: وقتی از تحصیل در آمریکا بازگشتم، سراغ توللی را گرفتم، گفتند بعد از آتش زدن خانه در 1332 و بعد از کودتا افسرده شده و هیچ کس را نمیپذیرد، اوباش به خاطر نقدهایی که در روزنامهها نوشته بود، خانه او را غارت کرده و آتش زده بودند، خودش هم تا مرز مرگ پیش رفته بود. بعد از مدتها که او را دیدم چشمان بهتزده، صورت بیحرکت و دست مکانیکیاش که قاشق را به دهان میبرد، حالم را دگرگون کرد.
این استاد فرهنگ ایرانی اضافه کرد: در سالهای بعد که اندکاندک خود را بازیافت، به دیدارش رفتم ولی دیگر آن توللی آرمانخواه نبود، در سالهایی که اسدالله علم، در دانشگاه شیراز ریاست داشت، توللی خود را مرید او کرد و برایش شعر گفت، با این که علم در شیراز به خاطر اعدام سیروس قشقایی، بسیار منفور بود.
رمانتیسم توللی، هسته اصلی شعر رمانتیک معاصر
مسعود جعفری جزی، استاد دانشگاه خوارزمی نیز در این مراسم، شعر رمانتیک توللی را هسته اصلی شعر رمانتیک فارسی دانست و گفت: جایگاه شعری او به همین اشعار رمانتیک برمیگردد. شعر و هنر توللی سه بخش دارد؛ بخش نخست دوران انقلابیگری، چپگرایی و شامل نقدهای کتابهای التفاصیل و کاروان، در دهه 20 است. این زمان، دوره انتقادی او محسوب میشود و او به دنبال تحقق سوسیالیسم و برابری در اجتماع بوده است.
وی افزود: مرحله دوم از اواخر دهه 20 تا 40 و دوره رمانتیسم شعر اوست که کتاب نافه و رها در آن دوره سروده شدهاند، این دو کتاب در تحول شعر فارسی معاصر نقش داشتند. او در دوره رمانتیسم از ادبیات نیمایی دور شد و در سال 41 به غزل روی آورد و مضمون شعرهایش مادیگرایانه و کامجویانه شد.
جعفری ادامه داد: آنچه توللی را در تاریخ ادبیات ایران نگه میدارد، رمانتیسم اوست، تمام جوامع در حال پیشرفت، در آغاز عصر جدید رمانتیسم را تجربه میکنند.
وی با برشمردن مضامین ادبیات رمانتیسم گفت: رمانتیسم مشروطه و رمانتیسم نیمایی، هر دو اجتماعی بودند اما توللی در دهه 20 رمانتیسم جدیدی را ارائه میدهد که به جز گلچین گیلانی همه از او متأثر میشوند. ویژگیهای رمانتیسم او را در شعر دیگر شاعران نمیبینیم. توللی باستانشناس بود و با رومن گیرشمن در شوش نیز کار کرده این نگاه باستانشناسانه در شعر او نیز اثر گذاشته و از کلمات تاریخی چون دره مرگ و دخمه راز استفاده میکند.
جعفری ادامه داد: با این نگاه، فضای گوتیک و رازآلود اروپایی در شعر او ایجاد میشود و سبکی که در ادبیات انگلیسی به آن مکتب گورستان میگویند، ولی توللی از آن بی خبر بوده در شعرش نمود پیدا میکند.
وی اظهار داشت: شعر رمانتیسم در ادبیات معاصر ما دوره کوتاهی داشت و به همین دلیل شهر مدرن هم مشکلاتی پیدا کرد، ما رمانتیسم پراکنده و تکهپارهای داریم، به عقیده من همانطور که در تحولات اقتصادی و سیاسی پراکنده بودهایم، در تحولات ادبی هم پراکنده بودهایم و علت آن هم ضعف طبقه متوسط در ایجاد تغییر است.
جعفری رویدادهای دهه سی و چهل زندگی توللی را یکی از عجیبترین اتفاقات در زندگی یک شاعر دانست و گفت: او مسیر ادبیات را برعکس طی میکند، همه شاعران از اشعار عاشقانه به سمت انقلاب و اجتماع میروند اما توللی برعکس است و اشعارش به سمت کامجویی میرود، این مسئله باعث میشود که توللی جایگاه خود را در ادبیات از دست بدهد، چرا که حرکت او بر خلاف حرکت اجتماعی بود و او نماد ارتجاع شد، حتی او را مانع بیداری اجتماعی دانستند چون توللی، خود را از مسیر روشنفکری جدا کرد.
وی ادامه داد: بعد از دهه هفتاد نگاه به شاعران تغییر کرد و فضای انقلابی دهه چهل از میان رفت، نمونهاش سهراب سپهری نیز هست است که اشعارش اجتماعی به نظر نمیرسید و مورد استقبال قرار نگرفت اما در دهه 70 توللی و سهراب دیده شدند و نسل جدید از دیدگاه هنری به آثار آنها نگاه میکند.
توللی، شهید نقد سیاستزده و ایدئولوژیک است
میلاد عظیمی، استاد ادبیات دانشگاه تهران هم در این مراسم با تحلیل اشعار توللی از نگاه دیگر شاعران گفت: فریدون توللی از نردبان سیاست بر بام آوازه شد اما وقتی نردبان شکست، شاعر منفور شد، او میدانست چنین سرنوشتی دارد و خودش آن را برگزید. او از خاندانی متمول در شیراز بود اما نقدهایی که در دهه بیست به همه بزرگان کشور وارد میکرد دیگران را به تحیر انداخت ملکالشعرای بهار او را تحسین کرد و برای همه سوال شده بود که چگونه فرزند یک بازرگان ثروتمند شیرازی، اینگونه مینویسد، توللی در پاسخ این سوال گفت بر سر جانش با دوستان عهد کرده است.
وی افزود: چندی بعد توللی به همراه پرویز و دیگران انجمن آوارگان فارس را تشکیل دادند در 1326 که غائله پیشهوری رفع شد، او که وطنپرست بود نتوانست در حزب توده باقی بماند، پس از آن به حزب مصدق پیوست و بعد از کودتای 32 به ایل قشقایی پناه برد و پس از چند سال آوارگی و زندگی مخفیانه در تهران، با شعر گفتن برای شاه، به شیراز بازگشت.
عظیمی ادامه داد: سهم زمانه فرو کشنده در سقوط توللی را نباید نادیده گرفت، توللی هم چون اخوان ثالث در زخم زدن به خویش، دست در دست ابنای روزگار نهاد. توللی هم به شعر سنتی بازگشت، هم از پایبندی به شعر اجتماعی اما در این نقدهای سیاستزده و ایدئولوژیک، سخنی از هنر و نگاه توللی نیست. توللی شهید نقد سیاستزده و ایدئولوژیک است، شاعر خوبی است که به حق خود نرسیده است. کسانی که خود را گرفتار یک اندیشه نمیکنند و درگیر ایدئولوژیگرایی نمیشوند، در لحظاتی از زندگی به شعر توللی نیاز خواهند داشت.
تلاشهای باستانشناسانه توللی دیده نشده است
مصطفی دهپهلوان، استاد باستانشناسی دانشگاه تهران هم با اشاره به سابقه تلاشهای باستانشناسانه توللی گفت: در سال 1320 که توللی در رشته باستانشناسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشود، نخستین دانشآموخته این رشته در ایران به شمار میآید. او در 1325 به تهران میآید و در مرکز باستانشناسی مشغول میشود و به عنوان ناظر و مفتش، به تیم رومن گیرشمن در شوش اضافه میشود. در سال 1328، علی سامی را در کاوشهای پاسارگاد همراهی میکند و در سالهای 1338 تا 1344 مدیرکل مرکز باستانشناسی استان فارس میشود.
وی افرود: توللی، بزرگترین باستانشناسان ایران را دیده و با آنها هم دوره بوده است. آنها دوران سختی را در کاوشها داشتند و دیدند که بسیاری از این آثار از ایران خارج شده و بسیاری از این بزرگان در تلاش بودند که مانع این کار شوند.
دهپهلوان گفت: در گزارشهای توللی آمده که چقدر از خروج این اشیا و بازنگشتنشان به ایران نگران بوده است. باستانشناسان آن دوره سربازان ایران بودند خدماتی که افرادی چون توللی داشتند، کاملا میتواند به ما نشان بدهد که چه کردهاند اما تلاشهای او در حد ارزشمند بودنش، برجسته نشده است.
توللی در شعر، فراهنجار است
شهرزاد رضادوست، مدرس ادبیات فارسی نیز با اشاره به جملهای از ایرج افشار گفت: توللی اشعار زیبایی دارد اما برخی از اشعار او هم ضعیف هستند، آنچه در شعرهای او پررنگ است واژهگزینیهای اوست. گرچه توللی به دوران سنتی بازگشت اما در واژهگزینی سنتگرا نبود، واژهها را نوجویانه انتخاب کرد و واژهسازی و ساخت ترکیبات چشمنواز را باید از ویژگیهای این شاعر دانست.
وی افزود: شیفتگی او به فصاحت نسبت به بلاغت، یکی از از مهمترین ویژگیهای توللی است، تصویرسازیهای او بسیار اهمیت دارد و خواننده را در درک لذت با خود همراه میکند، شاعر زبان شعری فصیحی دارد و کم و زیاد کردن کلمات از شعرش بسیار سخت است. توللی با این که دلبسته شعر عراقی است، زبان امروزی دارد.
رضادوست ادامه داد: توللی موجب شد بسیاری شاعران برجسته ادبیات فارسی از ادبیات کهن پیشتر بروند. او از شکستن اوزان پیشتر میرود، او در شعر فراهنجار است و نشان میدهد توانایی زیادی در خلق دارد.
در بخش دیگری از این نشست، علی دهباشی، دو یادداشت از ایرج افشار و محمدرضا شفیعی کدکنی را برای حاضران خواند.
*س_برچسبها_س*