جمعه 2 آذر 1403

آخر قصه خوش است

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
آخر قصه خوش است

بنا بر تعریفی که هوارد استیونسن از کارآفرینی در زمانی که مدیر انتشارات دانشگاه هاروارد بوده، ارائه داده، باید گفت کارآفرینی تعقیب فرصت‌ها است؛ فرصت‌هایی که فراتر از منابعی هستند که امروز در دسترس داریم. فرصت‌جویی و در دسترس بودن منابع 2 نکته کلیدی است که استیونسن در تعریفش به آن تکیه کرده است.

بنا بر تعریفی که هوارد استیونسن از کارآفرینی در زمانی که مدیر انتشارات دانشگاه هاروارد بوده، ارائه داده، باید گفت کارآفرینی تعقیب فرصت‌ها است؛ فرصت‌هایی که فراتر از منابعی هستند که امروز در دسترس داریم. فرصت‌جویی و در دسترس بودن منابع 2 نکته کلیدی است که استیونسن در تعریفش به آن تکیه کرده است. وسپر، پژوهشگر و نویسنده در کتاب خود تحت‌عنوان New Venture Strategies در توصیف و تحلیل کسب‌وکارهای جدید، به یک نکته مهم اشاره می‌کند و آن ارزش‌آفرینی است. وسپر این‌گونه توضیح می‌دهد که کارآفرین کسی است که توانسته باشد ارزش ایجاد کند. به‌عبارت دیگر، این نویسنده از بین شرکت کوچکی که فقط برای 5 نفر شغل ایجاد می‌کند، اما ارزش بسیار بالای اقتصادی دارد. باید بدانیم کسب‌وکاری که برای هزاران نفر شغل ایجاد می‌کند، الزاما ارزش‌آفرین نیست. در همین رابطه و به‌مناسبت هفته کارآفرینی در این شماره صمت، سراغ یکی از کارآفرینان برتر کشورمان در عرصه ماشین‌آلات و تجهیزات پیشرفته رفتیم؛ سیدعباس شاهمرادی زواره، کارآفرین نمونه، مدیریت شرکت دانش‌بنیانی را برعهده دارد که تجهیزات پیشرفته مبتنی بر فناوری نانو و دیگر فناوری‌های پیشرفته می‌سازد.

زمین‌های خاکی، نقطه شروع غول‌های کارآفرینی

شکی نیست که کارآفرین بودن خود یک ارزش است به‌گونه‌ای که همواره کتاب‌ها و فیلم‌هایی که درباره کارآفرینان برتر جهان نوشته شده، در هر جامعه‌ای در صدر پرفروش‌ها بوده است. برای مثال، فیلم «غول‌های سیلیکون‌ولی» که در سال 1999 ساخته شد، الهام گرفته از زندگی موسسان اپل و مایکروسافت است؛ 2 غول فناوری که از زمین‌های خاکی کارشان را آغاز و در نهایت به موفقیتی بی‌نظیر دست پیدا کردند. هردو این افراد یعنی استیو جابز و بیل گیتس از صفر آغاز کردند و این فیلم روایت این داستان را به‌خوبی بیان می‌کند و به جزئیات می‌پردازد و همچنین رقابت بین این 2 کارآفرین را هم به‌تصویر می‌کشد. این فیلم شامل نکاتی تاثیرگذار در موفقیت این 2 اسطوره است که کارآفرینان هنوز هم به‌دنبال این نکات هستند. اثر دیگری که شاید بتواند به‌نوعی برای کارآفرینان الهام‌بخش باشد، فیلم شبگرد به کارگردانی دان گیلروی است که در سال 2014 ساخته شده؛ از روحیه بی‌رحم و خبیث شخصیت اول فیلم که بگذریم، این فیلم داستان زندگی جوانی را روایت می‌کند که به هر دری زده تا شغلی برای خود دست و پا کند. موضوعی که در این فیلم بسیار به آن اشاره می‌شود، آینده‌نگری و پشتکار است که ترکیب این دو غوغا می‌کند. فیلم درباره مردی است که وقوع یک جنایت را شهادت می‌دهد و دقیقا بعد از آن تصمیم می‌گیرد روزنامه‌نگار جنایی شود و در این راه دست به کارهای عجیبی می‌زند که حتی باعث به‌خطر انداختن جانش می‌شود. در کل این فیلم به شما یاد خواهد داد که با کمی پشتکار می‌توان به هر موقعیتی دست پیدا کرد. فقط کافی است تمرکز خود را روی ویژگی‌ها و نقاط مثبت خود بگذارید.

مهم‌ترین توصیه‌ای که به کارآفرینان جوان و نوپا دارید، چیست؟

کارآفرینی فرآیندی است که از آخر شروع می‌شود. برای رشد و پیشرفت در مسیر کارآفرینی به فراخور هر موضوعی صاحبان کسب‌وکارها باید از انتها به این فرآیند نگاه کنند؛ به‌عبارت دیگر، ابتدا باید بازار به‌عنوان محل برداشت زحمات در نظر گرفته شود؛ در حقیقت هر فرد کارآفرین باید با شناخت خلأ موجود در صنعت یا هر زمینه دیگری که فعالیت می‌کند، به شناخت دقیقی از بازار برسد. در حقیقت باید بداند که چه نیازی از جامعه هدف برآورده نشده است تا بتواند راه‌های رفع آن نیاز را شناسایی و سمت و سوی فعالیت‌های خود را براساس آن نیاز طراحی کند. برخی صاحبان کسب‌وکار انگیزه کافی، علم و فن موردنیاز برای شروع یک فعالیت نو و رفع نیاز جامعه دارند و در بیشتر موارد از تمام ابعاد مالی و حرفه‌ای زندگی خود برای پیشبرد یک کسب‌وکار بهره‌گیری می‌کنند، اما در نهایت راهی برای فروش محصول‌شان پیدا نمی‌کنند و متوجه می‌شوند محصولی که تولید شده، موردنیاز و استفاده بازار نبوده است. بنابراین آن چیزی که یک کارآفرین را موفق می‌کند، در نهایت بازار است. یعنی باید محصول خود را در بازار بفروشد و با پولی که تزریق می‌شود، خود را توسعه دهد.

تزریق چقدر سرمایه می‌تواند در ابتدای فعالیت کارآفرینان، امری مهم و حیاتی به‌نظر بیاید؟

به‌اعتقاد من، کارآفرینان نوپا در ابتدای مسیر، نیاز به وام‌های کلان ندارند. اگر بازار کافی در دسترس‌شان باشد و شناخت کافی داشته باشند، هیچ کارآفرین و صاحب کسب‌وکاری نگرانی جدی از شکست سنگین مالی نخواهد داشت. در این شرایط ممکن است افراد در ابتدای مسیر کارآفرینی و دانش‌بنیان شدن، باوجود صرف هزینه زمانی و مالی به نتیجه مطلوب نرسند و سود چندانی عایدشان نشود که این یک فرآیند طبیعی است، اما اگر روند گام به گام و آرامی را در توسعه کسب‌وکار خود پیش گیرند، احتمال موفقیت و ایستادگی آنها در برابر نواقص‌شان بیشتر می‌شود. اغلب صاحبان کسب‌وکارها لازم است این را بدانند که در ابتدای مسیر نیازمند سرمایه کلان نیستند. اگر محصول یا خدماتی دارند باید تلاش کنند با همان امکاناتی که در اختیار دارند و در حد مقدور، کالای‌شان را به بازار عرضه و به‌آرامی مسیر پیشرفت را طی کنند. تجربه نشان داده است که اگر در ابتدای کار، پول زیادی تزریق شود، زوایای راه رسیدن به تولید اصولی و انبوه و پیچ‌وخم‌های بازار، از سوی کارآفرینان شناخته نمی‌شود و این به‌عنوان شکافی عمیق برای کسب‌وکارها مشکل‌ساز خواهد شد.

به‌نظر شما مسیر کارآفرینی به نسبت گذشته چه روندی را دنبال می‌کند؟ آیا سخت‌تر شده است؟

شرایط امروز دانش‌بنیان‌ها و کارآفرینان کشور بهتر از دیروز است، چراکه باتوجه به حمایت‌های دولتی و شکل‌گیری صندوق‌های سرمایه‌گذاری به‌طورقطع شرایط دانش‌بنیان‌ها امروز بهتر از دیروز و مسیر هموارتری پیش‌روی کارآفرینان نسبت به 2 تا 3 دهه گذشته گسترده است. نباید بگذاریم کارآفرینان و صاحبان دانش‌بنیان‌های امروز، تبدیل به بدهکاران بانکی فردا شوند. باتوجه به اینکه شمار شرکت‌های دانش‌بنیان نسبت به 5 سال گذشته افزایش یافته است و عده‌ای از افراد نخبه که علم و فن کافی در تولید یک محصول دارند، اما چون شناخت دقیقی از بازار ندارند، در نهایت تبدیل به بدهکاران بانکی می‌شوند. باتوجه به تجربه‌های موجود، تزریق سرمایه در شرایطی که محصول در بازار به‌فروش نرود، صاحبان کسب‌وکار و کارآفرینان را تبدیل به بدهکاران بانکی می‌کند تا فردی که اشتغالزایی کرده است.

نقش نهادهای دولتی نظیر معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری را در امر توسعه کارآفرینان و دانش‌بنیان‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وجود نهادهای دولتی بسان یک والد برای رشد دانش‌بنیان‌ها ضروری است؛ نهادهایی نظیر معاونت علمی مانند مادری هستند که در ابتدا باید دستان کودک خویش را برای راه رفتن بگیرند، اما به‌محض اینکه کودک توانست چند قدم بردارد، باید دستان کودک را رها کند. به‌عبارت دیگر، دولت تنها در ابتدای مسیر می‌تواند همراه دانش‌بنیان‌ها باشد، اما در نهایت دانش‌بنیان‌ها خودشان باید یاد بگیرند که چگونه گام به گام در مسیر فروش بالا و پیشرفت‌های مالی قرار بگیرند. همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره شد، برای اینکه دانش‌بنیان‌ها بتوانند روی پای خود بایستند، باید بازار را بشناسند و محصول خود را در بازار بفروشند. اما این نکته را هم باید در نظر بگیریم که کافی نبودن اطلاعات کارآفرینان و صاحبان شرکت‌های نوپا در عرصه دانش‌بنیان از بازار و فرآیندهای آن؛ آنها را مقصر اصلی این سناریو نخواهد کرد. مهم‌ترین کمک نهادهای دولتی مانند صندوق نوآوری و شکوفایی، معاونت علمی و انجمن نخبگان یا هر نهاد دیگری این است که افراد خبره و کاربلد را در این عرصه به‌کار بگیرند و در قالب آموزش‌هایی به کارآفرینان یاد بدهند که چه ارزیابی باید نسبت به بازار موجود داشت. گاهی با تغییری کوچک، مسیر موفقیت را می‌توان طی کرد و اگر آن تغییر کوچک وجود نداشته باشد، چیزی جز فروپاشی و شکست وجود نخواهد داشت؛ به‌عبارت دیگر، وظیفه نهادهای دولتی ارائه یک نقشه‌راه به کارآفرینان است.

مهم‌ترین توصیه شما به کارآفرینان نوپا چیست؟

به‌اعتقاد من، دانش‌بنیان‌ها و کارآفرینان در ابتدای مسیر باید با حداقل‌هایی که می‌شناسند، وارد بازار شوند، نه اینکه بخواهند سنگ بزرگ را بردارند و توانایی پرتاب آن را نداشته باشند. انتخاب موضوع، نخستین گامی بود که ما را به شفافیت در مسیر کسب‌وکار رساند. از آنجایی که می‌دانستیم جهان فناوری از آن نانوفناوری و زیست‌فناوری است، تلاش‌مان را بر محوریت و موضوعیت توسعه این نوع از فناوری در کشور گذاشتیم. نانوفناوری و زیست‌فناوری جزء فناوری‌هایی هستند که افق روشنی دارند؛ چراکه امروزه اغلب رشته‌های پزشکی و مهندسی به این سمت گرایش پیدا کرده‌اند. وقتی ما این موضوع را انتخاب کردیم، خوب می‌دانستیم که به‌هر حال دهه‌های آینده در جهان از آن این نوع از فناوری خواهد بود. هیچ‌گاه در مسیر کارآفرینی گام بلند برنداشتیم، هرچند نگاه بلندمدت داشتیم. ما در مجموعه خود از اهداف کوچک آغاز کردیم چرا که ابتدا بازار و جامعه هدف باید شناخت کافی نسبت به ما پیدا می‌کرد، به‌همین‌دلیل در ابتدای مسیر، فروش اندک در مقیاس کم را تجربه کردیم. پس از 10 سال فعالیت مستمر و بعد از آنکه پول کافی به مجموعه تزریق شد، پروژه‌های جدید تعریف کردیم و برهمین‌مبنا آرندی خود را هم تغییر دادیم تا اینکه توانستیم به مرحله تجاری‌سازی به‌شکل گسترده برسیم.

سخن پایانی

باتوجه به موارد گفته‌شده، موفقیت کارآفرینان منوط به هوش مالی و کسب‌وکار آنان در بازار است. آنها به هر روی باید جامعه هدف و نیازهای آن را بشناسند و بعد در مسیر تولید گام بردارند. شاید بتوان گفت مولفه‌های مهم در موفقیت یک کارآفرین جهان‌بینی و نگرش صاحبان آن کسب‌وکار است که در این زمینه تاثیر مستقیمی بر تصمیمات وی دارد. گفتنی است، بزرگ اندیشیدن و سنجیده عمل کردن همان برگ برنده‌ای است که اغلب کارآفرینان را به مقصد اشتغالزایی و سود مالی رسانده است.