آوارگی ناشی از سیل و پیامدهای روانی آن
تهران - ایرنا - نتایج یک تحقیق میدانی نشان میدهد که بازگرداندن سیلزدگان به محل سکونت خود در جلوگیری از بروز آسیبها و بیماریهای روانی ناشی از وقوع سیل مهمترین نقش را دارد. به همین خاطر ضروری است که مدیریت بحران بیشتر تلاش خود را به کاهش زمان آوارگی بعد از سیل به حداقل ممکن، متمرکز کند.
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تاریخ چهارشنبه 30 بهمن 1398، میزبان محققانی بود که در زمینه پیامدهای اجتماعی روانی سیل در ایران، نتایج تحقیقات خود را ارائه دادند. «سید عباس متولیان» دکترای اپیدمولوژی و معاون پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، به همراه «امیر شعبانی» استاد روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران به ترتیب از نوع روش و نتایج تحقیقی سخن گفتند که در مناطق سیل زده سال 98 انجام شده است.
در ادامه خلاصهای از گفتههای این دو نفر آمده است.
به گفته «متولیان» در هشتم خرداد 98 و بنابر دستور کمیته سلامت روان، کارگروه اجتماعی - فرهنگی و رسانه برای هیئت ویژه گزارش ملی سیلابها تشکیل شد. در ابتدای کار سوالهایی مطرح بود که بایستی به طور مشخص به آنها پاسخ داده میشد.
این که چه تعداد از سیلزدگان را کودکان تشکیل میدادند؟
و یا چه گروههای سنی و جنسیتی با چه مسائلی طبقهبندی و نیازمند مراقبتهای روانی و خدمات علوم پزشکی هستند؟
و یا عمدهترین مشکلات روانی آنها چیست؟
این سؤالها از طرف نهادهای ذیربط مطرح شده و به نوعی پیش زمینه طراحی این پژوهش بودند. مطالعه مورد نظر، از روشهای کمی و کیفی بهره برده و با یک نمونه 2486 نفر، یعنی شامل 1671 نفر فرد بزرگسال بالای 16 سال و 815 نفر هم کودک و نوجوان 6 تا 15 ساله از استانهای درگیر در سیل سال 1398، (یعنی خوزستان، لرستان و گلستان)، تحقیقات مربوطه را در زمینه پیامدهای اجتماعی - روانی این پدیده طبیعی، به سرانجام رساند.
در این زمینه هرچند محدودیتهای فراوانی چه از نظر نهادهای متولی و چه از نظر مشکلات فرهنگی و قومی وجود داشته، اما نتایج تحقیق نیز قابل توجه است. این که با چه میزان از بودجه میتوان چنین اقدامی کرد و یا چند درصد از مردم دچار چه اختلالات شده، به چه خدماتی نیاز دارند و این که گروههای سنی مختلف خدمات مختلفی نیاز دارند (و یا این که پرسشنامههای ما به زبان فارسی اعتبارسنجی شده بود، اما در مورد منطقه خوزستان که تعداد زیادی از افراد در روستای عرب زبان زندگی میکردند مشکلاتی ایجاد کرد) همگی نشان میداد که هم در بزرگسالان و هم در کودکان، باید موضوع افسردگی و سلامت عمومی به عنوان یک متغیر کلی، مورد سنجش قرار بگیرد.
مناطق روستایی عمدهترین مناطقی بودند که تحت تاثیر سیل قرار داشتند. از میان آنها، بنابر ضوابط مربوط به پژوهشهای علمی، مناطقی به عنوان نمونه استخراج شد. بر این اساس، 22 منطقه در حمیدیه، 15 منطقه در دشت آزادگان و 33 منطقه در غرب اهواز مورد نظر بود در حالیکه در لرستان بنابر مناطق درگیر در سیل، 32 خوشه شهری و 38 ناحیه روستایی در نظر گرفته شد. در استان گلستان هم 48 منطقه شهری و 22 منطقه روستایی هدف قرار گرفت.
پرسشگران نیز در تهران و در یک کارگاه دو روزه آموزش لازم را دیده و به مناطق مورد نظر رفته و اطلاعات لازم را در این زمینه جمع آوری نمودند. پس از آن هم با استفاده از روش گروه متمرکز (focuse group) از مردم و مسئولان سوالاتی در زمینه تجاربشان در مورد خدمات سلامت روان در سیل، نقاط ضعف و قوت، ترس و نگرانی آنها تقریبا بعد از 5 ماه بعد از سیلاب، این که آیا زندگی به روال عادی برگشته یا نه و اگر برنگشته دلایل اصلی آن چی بوده و امید به آینده در چه وضعیتی است، همگی در طرح تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند.
«امیر شعبانی» استاد روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران هم صحبتهای خود را با عنوان «اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی در بزرگسالان را» در این نشست تشریح کرد.
به گفته وی، بخشی از یافتههای مطالعه در مورد تشخیص یا تشخیص احتمالی اختلالات روانپزشکی در بزرگسالان نشان داد که اختلالات عمده شامل اختلال «افسردگی» و اختلال «استرس» بعد از سانحه بوده است. آن چه که در این بین از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، رفع فوری نیازهای اولیه، اطلاع رسانی رسانهها، حمایت و همدلی اطرافیان و مردم در خصوص خدمترسانی سلامت روان که شامل حمایت، آموزش، غربال، ارجاع درمان و توانبخشی است، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از آنجا که پژوهش مورد نظر ماهها بعد از فاجعه انجام شده، لذا نتایج غربالگری نشان داد کسانی که از خدمات فوری روانی اجتماعی بیشتر استفاده کرده بودند باید ارجاع شده و یا حتی در مواردی تحت درمان یا توانبخشی هم قرار میگرفتند.
همچنین نتایج غربالگری نشان میداد که این افراد ممکن است جزء هر دسته از اختلالات روانی بعد از وقوع فاجعه باشند. نتایج به دست آمده از پرسشنامه هم حاکی از این امر بود که افسردگی شدیدی بر مردم سیل زده حاکم شده است. گمانههای تحقیق بر این امر استوار بود که احتمالا افرادی که در گروه افسردگی شدید قرار دارند همان کسانی هستند که میتوان از آنها با نام «اختلال افسردگی اساسی» یاد کرد.
اختلال دیگری که مورد توجه بود، اختلال «استرس» پس از سانحه است. اختلال استرس پس از سانحه به این گونه نیست که تنها شامل افرادی باشد که الزاما برای خودش اتفاق افتاده باشد بلکه افرادی را هم که به نوعی شاهد موضوع بوده یا حتی در رسانه تلویزیون یا خبرش از طرف کسی به او منتقل شده را شامل میشود.
درواقع اختلال استرس پس از سانحه با یک تراما (اختلال استرس پس از سانحه) شروع میشود که این تراما اگر ویژگیهای خاصی داشته باشد، فرد با آن مواجه شده و بعد علائمی پیدا میکند که این علائم در قسمت سوم به صورت تکرار آن تجربه درآمده و ممکن است فرد در خواب هم به صورت مکرر آن را دیده و در بیداری هم صحنهها و حتی بوهای مربوط به آن را حس کرده و هیجان یا هر ادراک دیگری که متصل به آن فاجعه یا تروما بوده را مکررا تجربه کند.
این امر موجب میشود تا علائم دیگری مانند بیخوابی عصبانیت و پرخاشگری، تغییر نگرش به دنیا در فرد سانحه دیده ایجاد شده و فرد را دچار اختلال کارکرد کند که معمولا بیشتر از یک ماه طول میکشد. اگر همه این شرایط وجود داشته باشد اصطلاحا عنوان ptsd (اختلال استرس پس از آسیب روانی) را به خود میگیرد. در این طبقهبندی علائم، یک علامت خیلی مهم به نام «اجتناب» وجود دارد که در کار پژوهش هم مشکل ایجاد میکند. یعنی این افراد حاضر نیستند که در موردش صحبت کنند، لذا تخمین آمار را دچار مشکل کرده و اگر مدت زمان آن به سه ماه برسد، نیاز به درمان دارد.
نمونههایی که در این پژوهش غربال شد، نمونههایی بودند که بیشتر از سه ماه علائم را داشتند. بنابراین غربالگری افسردگی و به ویژه ptsd نکتهای است که همیشه ضروری به نظر میرسد. نتایج تحقیق نشان داد که سلامت عمومی در استان خوزستان28 درصد، در گلستان 27 درصد و در لرستان بیش از همه حدود 47 درصد و در کل مناطق سیل زده در 34درصد از افراد با مشکل روبروست.
در این مطالعه در بسیاری از فاکتورها، اختلال عمومی سلامت روان افزایش شیوع دارند. مطالعاتی که در مورد ایران و کشورهای مختلف انجام شده، شیوع افسردگی را یا لانگ تایم گزارش کرده یا یک ساله و اگر آمار بالایی در بررسی دو هفتهای به دست بیاوریم این امر نشان دهنده وخامت بیشتر اوضاع هست.
در تحقیق انجام شده، سوالاتی در خصوص میزان علاقه و اشتیاق کم به انجام کارها، احساس ناراحتی و افسردگی، ناامیدی، خستگی و سایر علائم از جمله افکار متمایل به مرگ و خودکشی و پرسیده شد که نتایج آن نشان داد که به احتمال زیاد افسردگی شدید معنیدار یعنی اختلال افسردگی در افراد وجود داشته است. آمار به دست آمده در خوزستان به گونهای بود که نزدیک به 5/2 درصد افراد، در گلستان 6/4 درصد و در لرستان بیش از 20 درصد و به طور میانگین حدود ده درصد به اختلال افسردگی مبتلا هستند.
در مقیاس کلی وضعیت افسردگی در ایران بر اساس پیمایش ملی 2011 که شیوع 12 ماهه افسردگی را 7/12 درصد نشان میدهد، قابل توجه است چرا که این عدد در قیاس با میانگین جهانی افسردگی که حدود 5 درصد است، شیوع افسردگی در ایران را در وضعیت خوبی نشان نمیدهد. شیوع افسردگی در کشورهای پردرآمد حداقل 2 درصد و حداکثر 8 درصد و در کشورهای کم درآمد بین 8/3 تا 4/10 است.
بنابر نتایج تحقیق، افسردگی با فاکتورهای مختلف در ارتباط است. به عنوان مثال متغییر سنبالا در رابطه با افسردگی در صدر قرار داشته و بعد از آن مطلقه و بیوه بودن مونث بودن و حضور در اردوگاه از جمله عواملی بودند که با افسردگی در ارتباط هستند.
در مورد افکار خودکشی، سوال این بود که آیا در یک ماه گذشته به خودکشی فکر کردید؟ 2/4 درصد در لرستان بیشتر از بقیه پاسخ «بله» داده بودند، اما این میزان در استان گلستان نیم درصد و در استان خوزستان صفر درصد گزارش شد. در توزیع فراوانی افکار خودکشی باز هم استان لرستان به طرز قابل چشمگیری بیشتر از سایر استانها بود. چنانچه این میزان در استان خوزستان و گلستان به ترتیب 4/0 و صفر بود، در حالیکه در استان لرستان 6/7درصد بوده است.
لازم به ذکر است که آمار خودکشی در ایران هم طی سالهای 96 و 97 روند رو به رشدی را نشان میدهد. خودکشی یعنی مرگ در اثر اقدام به خودکشی در سال 96 پنج و هفت دهم درصد در هر هزار نفر بوده که این آمار در سال 97 به 2/6 درصد در هزار نفر رسیده است. اقدام به خودکشی در ایران هر 11 ساعت یک مورد و هر دو ساعت یک مورد مرگ در اثر خودکشی است. ویژگیهای مشکلات سلامت روان پس از فجایع در مطالعات کشورهای دیگر اینگونه بوده که هر چه فاجعه شدیدتر باشد، عوارض روانی آن هم بیشتر است. البته باید در نظر داشت که ماندگاری طولانی جزء ویژگیهای مشکلات سلامت روان بعد از سیل بوده و عوارض آن سالها باقی میماند. باید در نظر داشت افرادی که سیلزده هستند باید هر چه زودتر به مکان اصلی خود بازگردند، چرا که در غیر اینصورت، احتمال بیماری روانی در فرد افزایش پیدا میکند.
همچنین مطالعات اجتماعی هم نشان میدهد، در مناطقی که سرمایه اجتماعی پایینی دارند، شیوع افسردگی افزایش پیدا کرده و در حالی که سرمایه اجتماعی بالا باشد، بیماری روانی هم کاهش مییابد. اما اینکه چرا شیوع اختلال بعد از سیل 98 در استان لرستان تا این حد بالا بوده، علت این است که احتمالا شدت آسیب در لرستان به مراتب بالاتر بوده و متناسب با مطالعات قبلی، هر چه شدت بیشتر باشد احتمال شدت افسردگی هم افزایش مییابد. باید در نظر داشت که شیوع پایه اختلالات روانی در ایران بالا بوده و بنابراین آسیبپذیری مردم هم بسیار بالاست. بدتر از آن اینکه شیوع اختلالات در ایران در حال افزایش است که آسیبپذیری آن را هم شدت میبخشد. توان امدادرسانی در ایران ناکافی هست که این مسئله با توجه به سیر نزولی نظام اقتصادی و کاهش عوامل اجتماعی نظیر سرمایه اجتماعی که افول آن را نشان میدهد از اهمیت زیادی برخوردار است.
*س_برچسبها_س*