شنبه 3 آذر 1403

آیا «دشمن»، همه مسئله ما است؟!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
آیا «دشمن»، همه مسئله ما است؟!

1- «دشمن می‌خواهد با فشار اقتصادی، مردم را مقابل انقلاب قرار دهد». گوینده این جمله کسی نیست جز غلامعلی حداد عادل؛ با کوله‌باری از تجربه و حضور مستمر در عرصه سیاست و لمس جوانب مختلف این حوزه که قاعدتاً باید با نگاهی فراخ و برآمده از این تجربه طی‌شده به مصائب موجود نگاه کرده و آسیب‌شناسی درستی از شرایط کنونی ارائه دهد اما با نگاهی تقلیل‌گرایانه روایتی را ارائه می‌کند که نه‌تنها افق روشنی ندارد بلکه در نهایت به ضد خود بدل می‌شود.

2- بحث بر سر واژه «دشمن» است؛ دشمنی که نه‌تنها در پی نابودی نظام سیاسی است بلکه آرمانش تجزیه ایران و نابودی تمدنی چندهزار ساله و ضربه به مردم کشور است. برای دشمن، ایران بزرگ دردسری عظیم و موجودی مزاحم اهدافش تلقی می‌شود و باید به شکل نرم یا سخت، آن را از پای در آورد. تجربه تاریخی طی شده هم اثبات‌کننده و موید ابعاد وسیع عنادورزی و ستیزه‌جویی بدخواهان ایران است و هر تلاشی برای انکار این دشمنی‌ها در طول تاریخ و به‌خصوص پس از انقلاب، چیزی جز انکار بدیهیات نیست.

3- با این وجود اما دشمن همه مسئله ما نیست و نمی‌توان غالب مشکلات موجود را به آن قائم کرد. این رسم دیرینه و خطای سیاسیون ماست که با نگاهی یک‌سویه امری بدیهی را برجسته کرده و در مقابل، ضعف‌های درون‌مرزی را نادیده انگاشته و حتی برخی روی به انکار آن می‌آورند. دشمن، دائماً در حال ستیزه‌جویی است اما سوال مهم این است که ما چه کرده و چه می‌کنیم؟ دشمن برای ایجاد نارضایتی به فشار اقتصادی تمسک می‌جوید اما آیا ما توانسته‌ایم با سیاست‌ورزی درست اثر این دشمنی را بکاهیم یا با اتخاذ سیاست‌هایی خطا، اثرگذاری فشارها را بیشتر کرده و در زمین دشمن بازی کرده‌ایم؟ آیا متولیان امر که کوچک‌شدن سفره مردم، فقر و بی‌عدالتی را به ستیزه‌جویی دشمن منوط می‌کنند، یک‌بار به اثرگذاری فاجعه‌بار راهی که طی سه دهه اخیر در عرصه اقتصادی پیموده، مناسبات سرمایه‌داری را نهادینه و متعاقباً عدالت را ذبح کرده‌ایم، اندیشیده‌اند؟

4- گزاره آقای حدادعادل و اشاره به راهبرد فشار اقتصادی دشمن به منظور تقابل مردم و انقلاب، مورد تایید و امری آشکار است. اما این سخنان وجه دیگری هم دارد که نپرداختن به آن، اصل دشمنی دشمن را هم زیر سوال می‌برد. ما باید به عملکرد خود نگریسته و آسیب‌شناسی دقیقی از خطاهای صورت‌گرفته و عواملی که موجب نارضایتی‌های کنونی شده‌اند، داشته باشیم تا استعمال واژه دشمن، پوششی برای کژکارکردی ها تلقی نشود. افراط بیش از حد در برجسته‌کردن نقش دشمن و در مقابل فقدان روحیه و نگرش اصلاحی، باور عامه مردم به راهبرد ددمنشانه دشمن را کمرنگ کرده و این آسیب بسیار بزرگی است که به پیکره نظام سیاسی ایران وارد شده است.

5- پویایی و خوداصلاحی یک نظام سیاسی است که بن‌بست‌ها را از بین برده و افقی جدید را می‌گشاید و اگر غیر از این باشد، فرسایش سیاسی پدیدار خواهد شد. اگر چه خوداصلاحی مورد تاکید، در زیربناها و در جهت نیل به آرمان‌هایی برآمده از دل انقلاب است، نه آن تغییر ریل‌گذاری‌ها و اصلاحاتی که نسبتی با آرمان جمعی نداشته و فقط تغییراتی را در روبنا ایجاد و آن نظم ناعادلانه گذشته را بازتولید می‌کند.