آیت الله زنجانی معتقد بود راه اصلاح جامعه از اصلاح حکومت می گذرد
آیت الله حسینی زنجانی گفت: مرحوم آیت الله عزالدین زنجانی اعتقاد داشت که طبق فرمایش امام راحل اگر ما بخواهیم یک جامعه را اصلاح کنیم باید ساختار حکومت آن را اصلاح کنیم.
آیت الله حسینی زنجانی گفت: مرحوم آیت الله عزالدین زنجانی اعتقاد داشت که طبق فرمایش امام راحل اگر ما بخواهیم یک جامعه را اصلاح کنیم باید ساختار حکومت آن را اصلاح کنیم.
خبرگزاری مهر- گروه دین و آئین - عصمت علی آبادی: امروز 24 اردیبهشت سالروز رحلت آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی از فقهای برجسته حوزه علمیه مشهد و از مراجع تقلید است. آیتالله سید عزالدین حسینی الموسوی زنجانی به سال 1298 شمشی در زنجان متولد و در 24 اردیبهشت سال 1392 در مشهد مقدس درگذشت. او عالمی فقیه، مفسر قرآن کریم، فیلسوف و از مراجع تقلید شیعه بود.
آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی تحصیلات خود را در زنجان آغاز کرد و در قم و نجف آن را ادامه داد، او مدتی امام جمعه شهر زنجان بود اما تا پایان عمر خود در مشهد اقامت کرد. سید عزالدین حسینی زنجانی روز 24 اردیبهشت 1392 در منزل شخصی خود در مشهد درگذشت و پیکر او پس از تشییع در دارالزهد حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
چهار نسل قبل از او همه از مراجع تقلید و امام جمعه زنجان بودند. او نیز پنجمین و آخرین امام جمعه از خاندان حسینی زنجانی بود. پیرامون کارنامه علمی و عملی آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی با فرزند ایشان آیتالله سیدمحمد حسینی زنجانی مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه زنجان و مشهد و از مراجع تقلید به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
*آیت الله سید عزالدین زنجانی در چه خاندانی پا به عرصه وجود گذاشتند؟
آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی از تبار امام سجاد (ع) هستند، از نظر علمی و اجتماعی نبیره مرحوم آیتالله سید محمد حسینی هستند که در زنجان به سید محمد مجتهد معروف بودند. مرحوم سید مجتهد از طریق شاهزاده عبدالله میرزا که پسر یازدهم فتحعلی شاه قاجار و حاکم وقت زنجان بود به آن شهر آورده شدند. بانی و واقف مسجد و مدرسه جامع سید زنجان مرحوم عبداله میرزا میباشند که در آن زمان واقف محترم امر تولیت مجموعه مسجد و مدرسه جامع سید را به مرحوم سید محمد مجتهد و بعد از آن به اولاد ایشان واگذار نمودند. مرحوم سید محمد مجتهد نیز در آن مسجد به امر اقامه نماز و برپایی نماز جمعه و تربیت طلاب دینی مشغول بودند.
به این طریق خانواده سید محمد مجتهد در زنجان رشد میکنند تا اینکه نوبت به آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی میرسد. پدر و جد ایشان همه مقام امامت جمعه زنجان را برعهده داشتند و در این زمینه حکم هم داشتهاند، سید عزالدین افزون بر اینکه صاحب رساله بوده است نماز جمعه را هم اقامه میکرده است.
*تحصیلات و فعالیت علمی ایشان به چه نحوی بوده است؟ از محضر کدام اساتید بهره بردند؟ در کدام شهرها به تحصیل پرداختند؟
بهگفته خود ایشان تا دوره خارج فقه و اصول را در زنجان بوده اند، حکمت، منطق و حکمت اشراق را با مرحوم رضا روزبه گذراند ند و همدرس بودهاند. همچنین، مبدأ و معاد را در محضر مرحوم سید محمود پدر خود خواندند و مقداری از خارج را نزد علمای زنجان و مرحوم پدرشان تلمذ نمودند.
پدر و جد ایشان همه مقام امامت جمعه زنجان را برعهده داشتند و در این زمینه حکم هم داشتهاند، سید عزالدین افزون بر اینکه صاحب رساله بوده است نماز جمعه را هم اقامه میکرده است
در سال 1319 شمسی به علت مخالفت با عمامهگذاری ایشان و برای اینکه آزار و اذیت نشوند و محفوظ بمانند به قم مهاجرت کردند و نزد علمای مطرح آن زمان قم همچون مرحوم آیت الله سید محمد کوهکمرهای، آیتالله سید احمد خوانساری و آیتالله امامخمینی به تلمذ پرداختند. حدود 5 سال مباحث اسفار را در محضر امامخمینی آموزش میبینند. همچنین، در سال 1325 شمسی زمانی که مرحوم علامه طباطبایی به قم تشریف میآورند مجددا، کل اسفار را نزد ایشان هم میخوانند. ایشان از محضر مرحوم آقا میرزا مهدی مازندرانی هم استفاده کردند و همچنین یک دوره اصول را در محضر مرحوم آیت الله بروجردی تلمذ کردند و یک دوره اصول و مقداری از کتاب صلا را نزد مرحوم آیت الله حجت به تحصیل پرداختند. درباره آیت الله بروجردی میفرمودند که ایشان نوآور هستند فقه شیعه را تعلیقه بر فقه عامه میدانستند اول فقه عامه را میآوردند مسائل را بررسی میکردند سپس روایات را از طریق اقوال عامه میخواندند. معنا و تفسیر میکردند، این ابتکار برای آیتالله بروجردی بود لذا میفرمودند که آیتالله بروجردی در هر مسئله اول خلاف شیخ طوسی را میآوردند مفصل بحث میکردند بعد بر اساس آن، روایات را معنا میکردند.
مرحوم والد حدود 14 یا 15 سال در قم بودند، پس از آن، قصد مهاجرت به نجف میکنند که در آنجا ادامه تحصیل بدهند. مرحوم علامه طباطبایی به ایشان میفرمایند رفتن شما به نجف تحصیل حاصل است و نیازی به رفتن به نجف ندارید، مع الوصف، ایشان دو سال در نجف میمانند. در زمان اقامت ایشان در نجف مرحوم والدشان نامهای خطاب به فرزند مینویسند و میفرمایند من پیر شدهام و توان جسمی ندارم که بتوانم اداره امور را انجام دهم به شما نیازمندم لطفا بازگردید، ایشان نیز من باب امر پدر به زنجان باز میگردند. مرحوم والد، جمعا دو سال در نجف، حدود چهارده یا پانزده سال در قم و ده سال هم در زنجان مشغول کسب علم و تحصیل معرفت بودند.
*شاگردان ایشان چه کسانی بودند در این زمینه چه اقدامات برجستهای داشتند؟
آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی طی سی و اندی سال آخر عمر خود که در شهر مشهد بودند طلاب زیادی را تربیت کردند که ده یا پانزده نفر آنها برجسته هستند. یکی از آنها آقای شیخ حسن رمضانی است که اکنون از شاگردان بزرگ علامه حسنزاده آملی هستند. همچنین، آقایان غزنوی، فیضآبادی و انتظامی نیز از شاگردان ممتاز ایشان هستند.
*در مسیر پژوهشهای دینی و حوزوی چه آثار و تألیفاتی داشتند که از ایشان منتشر شدهاست؟
از ایشان آثار زیبایی به جامانده که یکی از مهمترین آنها «شرح خطبه حضرت زهرا (س)» است که تا به حال 17 بار تجدید چاپ و به عنوان برگزیده کتاب سال ولایت هم انتخاب شده است. ازجمله تألیفات شاخص ایشان: «شرح خطبه حضرت زهرا (س)»، «تفسیر سوره حمد»، «آئین رستگاری»، «شرح زیارت عاشورا»، «شرح احوالات علامه طباطبایی»، «معیار الشرک فی القرآن» که در کتاب اخیر با یکی از استادان دانشگاهی عراق به مباحثه پرداختهاند که ماحصل آن کتاب معیار شرک در قرآن به زبان عربی میباشد. این کتاب چندین بار به چاپ رسیده است و به فارسی نیز ترجمه شده است.
*در زمینه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی چه اقداماتی داشتند؟ در مبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از انقلاب اسلامی چه اقدامات و فعالیتهایی داشتند؟
ایشان اولین شخصی بودند که در شهر زنجان نام امامخمینی (ره) را در منبر خود مطرح کردند و در دفاع از قیام 15 خرداد ایشان به پا خواستند. به دنبال همین اقدامات روز هجده خرداد ایشان را بازداشت کرده و به تهران بردند. در تهران، ایشان با شخصیتهایی همچون آیتالله فلسفی، آیتالله مطهری، آیتالله مکارم شیرازی و شهید هاشمینژاد که از قبل دستگیر شده بودند در مدت 45 روز در یک زندان بودند.
از همان سال 42 که قیام امام راحل شروع شد مرحوم والد اعتقاد داشتند که باید شیوه مبارزه با سلطه به نحوی باشد که امام راحل ترسیم کردند؛ یعنی یک حکومت با امر به معروف و نهی از منکر صرف اصلاح نمیشود؛ نظام حکومتی باید دست حاکمان صالح باشد که جامعه را اصلاح کنند، ایشان در این زمینه از روایات استفاده میکرند که جامعه اسلامی در سایه حکومت صالحان به وجود میآید زیرا در ولایت حاکمان جور حق از بین میرود و باطل زنده میشود و در نتیجه، مساجد که باید مراکز حقگویی باشند از بین رفته و منکر بر جامعه حاکم میشود.
در سال 1350 شمسی پس از بازگشت محمدرضا پهلوی از اوپک در انتقاد از او سخنرانی شدیدالحنی انجام دادند که همین امر سبب شد او را از مقام امامت امامجمعه زنجان عزل کردند و چون در آن زمان در مسافرت مشهد به سر میبردند از جانب حکومت وقت به ایشان گفته شد که دیگر حق بازگشت به زنجان را ندارید و در واقع رژیم با این کار ایشان را به مشهد تبعید کرد
ایشان اعتقاد داشت که طبق فرمایش امام راحل اگر ما بخواهیم یک جامعه را اصلاح کنیم باید ساختار حکومت آن را اصلاح کنیم، مرحوم والد با این عقیده امامخمینی (ره) که استاد ایشان هم بودند همراهی و مکتب ایشان را در شهر زنجان ترویج میکردند، تا اینکه در سال 1350 شمسی پس از بازگشت محمدرضا پهلوی از اوپک در انتقاد از او سخنرانی شدیدالحنی انجام دادند که همین امر سبب شد او را از مقام امامت امامجمعه زنجان عزل کردند و چون در آن زمان در مسافرت مشهد به سر میبردند از جانب حکومت وقت به ایشان گفته شد که دیگر حق بازگشت به زنجان را ندارید و در واقع رژیم با این کار ایشان را به مشهد تبعید کرد. مرحوم والد از سال 1350 تا 1357 در مشهد اقامت داشته و به فعالیت مبارزاتی خود در آنجا نیز ادامه دادند.
*سخن پایانی؟
در پایان در مورد مشی علمی مرحوم والد باید به این نکته اشاره کنم که شیوه ایشان، تکیه به اخبار و قرآن بود. بنابراین با قرآن و اخبار بسیار مأنوس بودند و میفرمودند اگر ما با این دو منبع ارتباط داشته باشیم میتوانیم برای نیاز هر عصری از قرآن و حدیث استفاده نموده و پاسخ داشته باشیم. اما متأسفانه درگذشته محدودیتهایی نظیر خلاف شهرت مانع شده و اجازه نداده که از اخبار به صورت ناب استفاده شود. بنابراین، نظر ایشان این بود که باید مبنا و منبع فقه و احکام اسلامی، قرآن و احادیث باشد.
همچنین، ایشان در درباره اجماع میفرمودند که اگر اجماع را فیالجمله بپذیریم خلافت خلیفه اول را نیز پذیرفتهایم؛ بنابراین، اجماع را از حجیت ساقط دانسته و میگفتند که امام هادی (ع) فرمودند که در مسئله سقیفه اجماع رخ نداده است زیرا افرادی همچون سلمان، ابوذر، عمار یاسر و بسیاری از صحابه و هاشمیان با خلافت خلیفه اول مخالفت کردند و اجماعی در کار نبوده است.