استعفای وزیر دفاع؛ راهکار فرار از اخراج ترامپ
تهران - ایرنا - شاید کنارهگیری وزیر دفاع آمریکا عافیتطلبانه به نظر بیاید؛ آنهم در زمانی که مطمئن شده رئیس جمهورش تا ساعاتی دیگر باید به فکر بستن چمدانها و مشایعت به خارج کاخ سفید باشد؛ اما اگر قرار باشد ترامپ را ژنرالهای ارتش به بیرون کاخ قدرت هدایت کنند، مارک اسپر ترجیح میدهد آن افسر نباشد؛ سرکوب مردم معترض به دستور ترامپ را هم معقول نمیبیند.
همزمان با نزدیک شدن به زمان مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا و احتمال زیاد شکست ترامپ، رسانههای آمریکایی به نقل از منابع وزارت دفاع آمریکا گزارش دادهاند: مارک اسپر نامه استعفای خود را برای ارائه به ترامپ آماده کرده است.
ان بی سی نیوز این خبر را اعلام کرد و افزود: مارک اسپر از سه ماه پیش قصد داشت از کار خود به دلیل اختلاف با ترامپ درباره حذف نام رهبران کنفدراسیون به ویژه پس از جنبش اعتراضی "جان سیاهان مهم است" کنارهگیری کند. خبر استعفای اسپر اگر چه تکذیب شد اما مختصات فعلی آمریکای پساانتخابات اصلا چنین تصمیمی از سوی اسپر را منتفی نمی کند.
حدود 10 روز پیش نیز منابع نزدیک به رییس جمهوری آمریکا اعلام کرده بودند که ترامپ، فهرست بلندبالایی را شامل مدیر افبیآی، رییس سیا و وزیر دفاع خود برای اخراج در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو آماده کرده است.
تارنمای آکسیوس روز پنجم آبان ماه جاری به نقل از دو منبع آگاه که درباره این موضوع با «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا صحبت کردهاند، نوشت که او توماری طولانی از نام مقامات را آماده کرده تا در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 3 نوامبر آنها را اخراج کند.
به گفته این منابع، «کریستوفر ری» مدیر اداره تحقیقات فدرال (افبیآی)، «جینا هاسپل» رییس آژانس مرکزی اطلاعات (سیا) و «مارک اسپر» وزیر دفاع آمریکا نیز در این فهرست جزو کسانی هستند که بلافاصله پس از پیروزی ترامپ اخراج خواهند شد.
یکی از این منابع به آکسیوس گفت که مدیر افبیآی و رییس سیا مدتها است که دیگر برای ترامپ و حلقه نزدیکانش قابل اعتماد نیستند و اگر به خاطر دردسرهای پیش از انتخابات نبود، خیلی قبلتر آنها را اخراج کرده بودند.
خبر استعفانامه اسپر را اگرچه پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) تکذیب کرد اما کناره گیری وزیر دفاع، کاملا محتمل و معقول است و دست بر قضا در میان فهرست طولانی حذفی های ترامپ، مارک اسپر به عنوان وزیر دفاع محتمل ترین گزینه است زیرا وضعیت مارک اسپر، انتظارات از ارتش آمریکا و شرایط او، تفاوت هایی اساسی به نسبت سایر چهره های حذفی دارد.
اسپر ملاحظه ای نگران کننده درباره آینده انتخابات آمریکا و چالش های خطرناک پس از آن دارد. زنگ خطر برای اسپر و ژنرال های ارتش آمریکا ماه ها پیش به صدا درآمد وقتی جو بایدن رقیب دمکرات ترامپ احتمال داد رقیبش زیر بار شکست احتمالی در انتخابات ماه نوامبر نرود و برای مصادره کردن نتیجه به نفع خود تلاش کند.
مصاحبه جو بایدن با تریور نووا طنزپرداز آمریکایی از قضا اصلا بویی از طنز و شوخی در خود نداشت و بلکه بالعکس از تهدیدی بی سابقه برای امنیت ملی آمریکا سخن گفت. بایدن به نووا درباره امتناع ترامپ از پذیرفتن شکست احتمالی و امکان دخالت ارتش برای انتقال مسالمتآمیز قدرت گفت: کاملا مطمئنم که نیروهای نظامی خیلی سریع، ترامپ را برای خروج از کاخ سفید به بیرون اسکورت میکنند.
نگرانی در چهره خود بایدن نیز کاملا آشکار بود وقتی می گفت بعید نمی داند که ترامپ برای ماندن در قدرت اصرار و کشور را با مخاطره روبرو کند.
مارک اسپر وزیر دفاع آمریکا همان زمان دریافت که ورطه پساانتخاباتی آمریکا اصلا شوخی نیست.
همان زمان، کایلی مکانانی سخنگوی کاخ سفید در واکنش به این سخنان، اظهارات جو بایدن را "مضحک" خواند و او را به فراهم کردن زمینه برای تئوریهای توطئه متهم کرد اما واقعیت این است که نگرانی بایدن بیراه نبود همان طور که استعفای اسپر بیجا نیست.
آمریکا که در حال حاضر درگیرترین کشور جهان با پاندمی کرونا به شمار میرود ماه هاست که با تظاهرات اعتراضی شدیدی در مخالفت با نژادپرستی و رفتار خشونتآمیز پلیس نیر روبروست. این اعتراضها پس از برخورد خشن ماموران پلیس با جورج فلوید شهروند سیاه پوست آمریکایی که به مرگ او منجر شد آغاز شد اما اکنون ظرفیت جدیدی به اعتراضات آمریکایی ها افزوده می شود؛ پتانسیلی که گفته می شود آمریکا را به لبه پرتگاه جنگ داخلی کشیده است.
حالا دیگر خیلی از کسانی که از سلاح می ترسیدند نیز در آمریکا مسلح شده اند؛ این حرف ما نیست؛ آمار و ارقام می گوید.
فروش سلاح در ایالات متحده آمریکا به بالاترین میزان در تاریخ این کشور رسیده است. رکورد بیسابقه فروش اسلحه در آمریکا در سال 2020 یعنی اینکه آمریکایی ها برای درگیری های خیابانی در حال آماده شدن هستند یا دستکم به این فکر می کنند که در شرایط درگیری سفیدبرتر پندارها با سایر گروه های قومی یا رقبای انتخاباتی در آمریکا چگونه می توانند از جان خود دفاع کنند.
شرکت تحقیقاتی «تحلیل و پیش بینی اسلحههای کوچک» (SAAF) با انتشار گزارشی اعلام کرد که فروش اسلحه در ایالات متحده امسال (2020) افزایش چشمگیری داشته است.
در این گزارش اعلام شده که در 10 ماه گذشته 18.6 میلیون سلاح در کشور به فروش رسیده است.
این در حالی است که در سال 2019 مجموعا 13.9 میلیون سلاح و در سال 2018 نیز 13.8 میلیون سلاح فروخته شده بود.
براساس این گزارش تنها در ماه اکتبر 1.9 میلیون اسلحه در کشور فروخته شده که نسبت به ماه مشابه سال گذشته 65 درصد افزایش نشان میدهد.
یورگن براوئر، اقتصاددان ارشد این شرکت تحقیقاتی نیز در این باره اعلام کرد که در سال 2020، نرخ فروش اسلحه گرم به "بالاترین سطح" در تاریخ ایالات متحده آمریکا رسیده است.
همزمان در بیانیه بنیاد ملی ورزش تیراندازی آمریکا (NSSF) نیز از افزایش تمایل مردم این کشور به خرید اسلحه با نزدیک شدن به روز انتخابات خبر داده است. امسال 6.9 میلیون نفر برای اولین بار سلاح خریدهاند. حدود 7 میلیون فرد مسلح به آمریکا افزوده شده است؛ چیزی نزدیک به یک ارتش کامل.
فارین پالیسی درباره احتمال ماجراجویی های ترامپ برای ماندن در قدرت و تقابل داخلی نوشت: در حالی که بایدن به آرامی پیش می رود، ترامپ زمینه یک چالش را می چیند.
این رسانه تصریح می کند که شکایت حقوقی جمهوریخواهان، گامی مشکوک است که هدف انتقاد قرار گرفت؛ چرا؟
زیرا می تواند کشور را با طرح مطالبه ای بی دلیل وارد درگیری بین گروه های خشمگینی کند که مدعی تضییع حق انتخاباتی خود هستند. فارین افرز در گزارشی با عنوان «نظامی شدن سیاست داخلی در آمریکا» می نویسد که «چگونه ریاست جمهوری ترامپ، درها را برای دخالت نظامیان در انتخابات باز کرد».
آیلا ماتانوک و پاول استانیلند، در این مقاله می نویسند: در چهارسال گذشته، دونالد ترامپ در قیاس با هر رییس جمهوری دیگری در تاریخ معاصر، هواخواهی بیشتری نسبت به گروههای راست افراطی نشان داده که بسیاری از آنها هم مسلح اند. همزمان، گزارش ها حکایت از آن دارد که دولت وی، به نهادهای انتظامی کشور فشار آورده تا تهدیدی را که این سازمان ها متوجه کشور می کنند، کمرنگ جلوه دهند و به این ترتیب به خشونت غیردولتی امکان داده شده که به صحنه جریان اصلی سیاست در آمریکا بازگردد آنهم تا چنان سطحی که از دهه های 1960 و 1970 پیشینه نداشته است.
نویسندگان واضح نوشته اند که «برابرسازی های ما نشان می دهد مسیرهای بسیاری برای مشارکت مسلحانه در سیاست وجود دارد اما دو مسیر مهمتر آن عبارتند از زمانی که نخبگان سیاسی از گروههای مسلح حمایت - ولو تاکتیکی - می کنند (مانند حمایت ترامپ از «پسران مغرور» سفید پوست) و هنگامی که دولت ها از یک واکنش یکپارچه و سازگار با چنین گروه هایی باز می مانند. در دوره ترامپ، هر دوی این مسیرها فعال و نگران کننده شدند و هنگامی که این مسیرها باز شوند، بستن دوباره آنها کاری است بس دشوار.
اگر سامانه سیاسی آمریکا، حضور گروههای مسلح را عادی سازی کند، و اگر نهادهای انتظامی نتوانند از این مشکل جلوگیری کرده یا آن را چاره کنند، چه بسا در آینده، تشنگان قدرت احساس کنند که با بهره برداری از این سازمانها و گروه ها، می توانند به منافع بزرگی دست یابند. برخی تحلیلگران به این برداشت رسیده اند که آمریکا می تواند در مسیر یک جنگ داخلی قرار گیرد اما امیدواری به سناریوی محتمل تر، همان خشونت های پراکنده، سطح پایین اما مکرر است که توسط رهبران جریان اصلی سیاست برانگیخته می شود و به آرامی کیفیت دمکراسی آمریکا را می فرساید.
به نوشته تحلیل گران فارین افرز «گذشته از پیوندهای مستقیم پیدا و پنهان میان بازیگران مسلح و سیاستمداران، روش های غیرمستقیمی هم برای نظامی شدن انتخابات وجود دارد: گاه می شود که گروه های مسلح از احزاب یا سیاستمداران خاصی حمایت می کنند حتی اگر هیچ پیوند رسمی هم با یک جنبش سیاسی نداشته باشند. این گروه های مسلح، از منابعی که در اختیار دارند - از توسل به خشونت تا قدرت رای طرفدارانشان - برای جهت دهی خاصی به صحنه سیاسی کشور بهره می گیرند. آمریکا اکنون با این گونه از نظامی شدگی غیرمستقیم سیاست دست به گریبان است. هرچند شبه نظامیان سازمان یافته غیردولتی، هیچ پیوندی با احزاب عمده آمریکا ندارند، اما اغلب در آرمان ها، شعارها، حامیان و اهداف روشن سیاسی با هم شراکت دارند.
گروه های مسلحی که در آمریکا فعالند، گستره وسیعی از اهداف را دنبال می کنند. برخی شان اساسا ضد حاکمیت اند که همین گرایش، موجب می شود که نتوانند تعامل معنی داری با جریان اصلی سیاست در آمریکا برقرار کنند. گروه های دیگر اما در درجه اول بر مبارزه با آنچیزی تمرکز دارند که از نظر آنان گسترش سریع قدرت دولت و بویژه حاکمیت چپگراست. در دوران ترامپ، این گروهها خشم خود را بطور فزاینده ای متوجه فرمانداران دمکرات و دیگر چهره های سیاسی کردند که مخالف خوانش نژادپرستانه آنان از دولت و ملت آمریکا هستند.
برخی گروه های بیشتر شناخته شده در این محدوده، شامل «پسران مغرور» یا «پسران مفتخر»؛ یک گروه مسلح راستگرا - بخش هایی از "جنبش بوگالوو"- یک سازمان ضددولتی با سازماندهی ضعیف؛ اعضای کوکلوس کلان، نئونازی ها و گروه های نژادپرست مشابه؛ و دیگر شبه نظامیانی می شوند که بیشتر، یگان های مسلح محلی به شمار می آیند.
پیش از سال 2016 و روی کار آمدن ترامپ، این گروه ها بیشتر در حاشیه سیاسی فعال بودند و انتظار محکوم شدن از طرف سیاستمداران جریان اصلی را هم داشتند. اما لحن ترامپ به برنامه های این گروه ها، مشروعیت داد. وقتی ترامپ به "پسران مفتخر" می گوید "آماده باشید" و از تقبیح رژه "اتحاد راست" در شارلوتزویل در سال 2017، سر باز می زند، درصدد بهره برداری از یک ابهام دلخواه درباره وضعیت گروه های مسلح راست افراطی در صحنه سیاسی است. حتی وقتی چنین گروه هایی را تقبیح هم می کند، این کار را همراه با تاخیر و با لحنی مشروط یا آمیخته با انتقاد از مخالفانشان انجام می دهد.
اما در این چهار سال، تنها لحن بیان نبود که دگرش یافت. دولت ترامپ، پیوسته بر وزارت امنیت کشور فشار آورد تا تهدیدی را که از راست افراطی سرچشمه می گیرد، کمرنگ جلوه دهد و بستر مناسب تری برای عملیات این گروه ها فراهم آورد. در کشوری چون ایالات متحده که سامانه غیرمتمرکزی برای اجرای قانون دارد؛ سامانه ای که از حیث سیاسی منعطف و پراکنده است، مقام های محلی اگر مایل باشند، اغلب از استقلال رای در نادیده گرفتن یا تحمل کنشگری گروه های پیکارجوی برخوردارند. برخی شان هم حتی از پیوندهای سرراست بهره جویی می کنند: برای نمونه در یک اعتراض ضدحاکمیتی، یک کلانتر محلی در میشیگان، دو عضو شبه نظامی را کنار دست خود داشت که دست آخر به توطئه برای ربودن فرماندار این ایالت متهم شدند.
به نوشته فارین افرز، حتی اگر انتخاباتی با نتیجه قاطع و به دور از خشونت داشته باشیم، راهبردهایی که ترامپ دنبال کرد و محیط مناسبی که او برای این گروههای مسلح فراهم آورد، می تواند توسط دیگر سیاستمداران مورد بهره برداری قرار گیرد. اگر راهبرد ترامپ یک هزینه سیاسی روشن برایش نداشته باشد، موفقیت نسبی انتخاباتی اش می تواند گروه های مسلح طرفدارش را بعنوان یک تاکتیک جذاب در آینده معرفی کند.
از نگاه این رسانه آمریکایی، یک سناریوی محتمل و نگران کننده این است که گروه های مسلح همچنان از سهمی پنهان یا حتی آشکار از جیب جریان اصلی سیاست در آمریکا برخوردار باشند که به آنها توانایی لازم برای استخدام و سازماندهی نیروهای تازه را می دهد.
شورای روابط خارجی آمریکا نیز در گزارشی ورود نظامیان به انتخابات را ضد دموکراسی ارزیابی می کند و چنین می نویسد:
استقرار واحدهای مختلف نیروهای گارد ملی توسط ترامپ برای پراکندن تظاهر کنندگان در نزدیکی کاخ سفید در ماه ژوئن، همچنین اعزام نمایندگانی از وزارت امنیت کشور برای حفاظت از ساختمان های فدرال می تواند پیش نمایشی از اقدامات رئیس جمهور در نزدیکی های انتخابات باشد. اختیارات او برای استفاده از نیروهای نظامی در منطقه کلمبیا فراتر از اختیارات پنجاه ایالت بوده است. ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش، اخیرا موضعی پیرامون نتایج چه بسا مناقشه برانگیز انتخابات آتی گرفته است: هر نتیجه اختلاف برانگیزی باید به شکلی مناسب توسط دادگاه و کنگره ایالات متحده چاره اندیشی شود. در اینجا هیچ نقشی برای ارتش ایالات متحده در تعیین نتیجه انتخابات آتی وجود ندارد. این دقیقا همان نگرانی است که ژنرال مارک اسپر را متقاعد به کناره گیری و استفا کرده است؛ «هیچ نقشی برای ارتش ایالات متحده در تعیین نتیجه انتخابات آتی وجود ندارد»
«جنگ به خانه می آید»؛ این عنوان گزارشی از مرکز واکاوی های راهبردی و بین المللی (CSIS) درباره زمینه های خشونت سیاسی در آمریکا است که در آماری حیرت آور نوشته است: در سال 2020، دو سوم نقشه های تروریستی و یورش ها در داخل آمریکا، توسط طرفداران برتری سفیدپوستان و دیگر گروه های افراطی همفکر آنان، پیاده شده است.
آنارشیست ها، ضدفاشیست ها و دیگر افراطیون همفکرشان هم بیست درصد باقیمانده این نقشه ها و یورش ها را مرتکب شده اند. این در حالی است که شمار این نوع یورش ها به نسبت سال پیش افزایش داشته چرا که این افراطیون، نیروهای پلیس، ارتش و تاسیسات و نفرات دولتی را هدف حمله قرار می دهند.
ارزیابی تهدید خانگی که در همین ماه اکتبر توسط وزارت امنیت داخلی آمریکا منتشر شد، می گوید که «افراطیونی با انگیزه های نژادی و قومی - بویژه سفیدبرتر پنداران - پایدارترین و مرگبارترین تهدید داخلی به شمار می روند.» این گزارش همچنین نتیجه گرفت که آنارشیست ها و دیگر افرادی که ایدئولوژی های ضددولتی و ضد حاکمیتی دارند، یک تهدید به حساب می آیند. جالب است بدانید بر اساس همین گزارش، گروه های طرفدار برتری سفیدها، 67% نقشه های تروریستی و یورش های سال 2020 در آمریکا را مرتکب شده اند. آنها از خودروها، مواد منفجره و سلاح های جنگی بعنوان جنگ افزارهای اصلی شان بهره برده و به جمع تظاهرکنندگان یا به افراد به دلیل گرایشات نژادی، قومی، مذهبی یا سیاسی شان حمله کرده اند. آفریقایی تبارها، مهاجران و مسلمانان اهداف اصلی این یورش ها بوده اند. گفته می شود یهودیان نیز مورد حمله این نژادپرستان قرار گرفته اند.
گزارش مرکز واکاوی های راهبردی و بین المللی (CSIS) آشکارا، سرشار از نگرانی و هشدار، نوشته است: در صورت پیروزی دمکرات ها، این تهدید می تواند دربردارنده حملات طرفداران برتری سفیدها، شبه نظامیان و دیگر افراد باشد که به احتمال قوی از سلاح های جنگی و مواد انفجاری استفاده خواهند کرد. در صورت پیروزی یک جمهوریخواه، تهدید اصلی از ناحیه تظاهرات گسترده در شهرهاست که برخی شان می تواند به خشونت کشیده شود. آنارشیست ها، ضدفاشیست ها و دیگر افراطیون چپگرا از پلتفرم های دیجیتال و دیگر انتشارات برای جا انداختن این بحث استفاده کرده اند که دونالد ترامپ یک نئوفاشیست است و خشونت (علیه او) مشروعیت دارد.
به عبارت دیگر از گزارش این اتاق فکر آمریکایی چنین برداشت می شود که تهدید دموکرات ها در صورت باخت در انتخابات به شکل مدنی و در قالب اعتراضات گسترده و عمدتا مسالمت آمیز شهری خواهد بود که بعضا به خشونت هم کشیده خواهد شد اما جمهوری خواهان و عقبه سفیدپوست نژادپرست آنها، شکست را بر نمی تابند و قطعا اعتراض و خشم خود را به شکلی امنیتی با دست بردن به سلاح نشان خواهد داد.
شورای روابط خارجی در گزارشی دیگر آورده است: تندر های راست افراطی آمریکا یک تهدید نمایان برای انتخابات آینده و گروه های راست افراطی که کاملا مسلح اند، در صورت باخت ترامپ، تهدیدی فوق العاده برای ایالات متحده هستند.
با توجه به شکاف سیاسی کنونی در ایالات متحده، انتخابات ریاست جمهوری امسال نگران کننده به نظر می رسد. ترامپ ماه گذشته در نوادا اعلام کرد که دموکرات ها تلاش می کنند در آرای انتخاباتی دست ببرند چرا که تنها راه پیروزی برای آنها همین است. جای تعجب ندارد که برخی از لجوج ترین پشتیبانان ترامپ همانند 'سوگند خوردگان' (Oath Keepers) متعهد شده اند که در صورت شکست ترامپ دست به دامن زور شوند. راست افراطی های آمریکایی تنها یک ماه مانده به انتخابات، برای آدم ربایی فرماندار میشیگان تلاش کردند. این خود نشان می دهد که پتانسیل شکل گیری خشونت، کم نیست.
این گزارش تاکید می کند: اینجا نه با یک جنبش هماهنگ و یکپارچه بلکه با گروه های پرشمار ملی، محلی و ایالتی و سازمان های دیگری با ساختار و انسجام متفاوت روبرو هستیم. بسیاری از آنها بی چون و چرا مسلح و در گستره ای از برتری جویان سفیدپوست، ضد دولت و دیدگاه های آنارشیستی قرار می گیرند. طبق برآوردها حدود 300 گروه گوناگون شبه نظامی وجود دارند که شاید شمار نیروهای نظامی و آموزش دیده آنها به به پانزده تا بیست هزار نفر برسد. فراخوان گروه جنبش بوگالو (Boogaloo Bois) برای انقلاب و شورش، آشکار است. آنها برای یک جنگ داخلی از مدت ها پیش آماده اند. در بین ماه های فوریه و آوریل امسال، شاهد رشد 60 درصدی صفحات فیسبوک و گروه های هواخواه شورش بوده ایم. قبل از اینکه فیسبوک این صفحات را ببندد شمار آنها به 125 گروه با بیش از هفتاد و سه هزار دنبال کننده می رسید.
اندیشکده آمریکایی نوشته است: حالا هفت ماه پس از همه گیری ویروس کرونا همراه با تقریبا 13 هزار و 500 گردهمایی و اعتراض پس از مرگ فلوید، ناآرامی و چندگانگی در جایگاه های سیاسی به اندازه ای اوج گرفته که همانندش را از سال 1960 به این طرف ندیده ایم. بنابراین، پیش بینی انتخابات ریاست جمهوری، به جریان ناگواری در ایالات متحده انجامیده که تقریبا بی سابقه است.
نتیجه این حجم از پست ها، توییت ها و پیام های انگیزشی، یک فضای ناپایدار و غیر قابل پیش بینی است که هم اف بی آی و هم وزارت امنیت داخلی پیرامون آن هشدار داده و ابراز نگرانی کرده اند. در ماه می، اف بی آی کانال هایی را شناسایی و اعلام کرد که آنها آهنگ ایجاد هرج و مرج و شکل دهی یک جنگ داخلی دوم را کرده بودند.
مارک اسپر در چنین فضایی استعفا می دهد؛ هر چند این کناره گیری، دیرهنگام و ظاهرا فرصت طلبانه یا عافیت اندیشانه است اما از هر طرفی نامه استعفای اسپر را بخوانیم، تصمیم او عاقلانه است؛ مفروض است که یک ژنرال آمریکایی باید آنقدر مغرور باشد که پیش از برکناری استعفا بدهد یا عاقل تر از آن که ناچار شود به دستور رئیس جمهوری سفید برتر پندار و جاه طلب، نفربرها و خودروهای نظامی ارتش را برای سرکوب شورش های احتمالی بعد از باخت در انتخابات به خیابان بیاورد هر چه باشد نیویورک و واشنگتن و مینیاپولیس، تورابورا و فلوجه و بنغازی نیست.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*