سه‌شنبه 6 آذر 1403

اشعار امیرالمومنین (ع) در ستایش حکمت / حکمت در شعر مولای متقیان

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
اشعار امیرالمومنین (ع) در ستایش حکمت / حکمت در شعر مولای متقیان

حضرت امیر (ع) یگانه روزگار در سخنوری و ایراد گفته‌های نغز، حکمت آمیز و پرمعنا بودند و از توانایی بی مانندی در سخن سرایی، خطابه و شعر برخوردار.

حضرت امیر (ع) یگانه روزگار در سخنوری و ایراد گفته‌های نغز، حکمت آمیز و پرمعنا بودند و از توانایی بی مانندی در سخن سرایی، خطابه و شعر برخوردار.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: امام علی بن أبی طالب (ع) برجسته‌ترین شاگرد مکتب زلال وحی بوده و به فرموده رسول خدا (ص)، دروازه شهر دانش به شمار می‌رود و از جایگاهی سترگ در حکمت، بلاغت و سخنوری و همچنین توسعه علوم و معارف اسلامی و قرآنی برخوردار بوده و شخصیت بی نظیر پس از پیامبر اسلام (ص) به شمار می‌رود؛ شخصیتی که پیامبر اکرم (ص) او (ع) را داناترین فردِ امت پس از خود توصیف فرموده است. (مسند الامام علی بن أبی طالب (ع)، ج 13 ص 83؛ اسوه رادمردی، ص 96) و این توصیف اهمیتی بسیاریی دارد.

همچنین آن حضرت (ع) را می‌توان یگانه روزگار در سخنوری و ایراد گفته‌های نغز، حکمت آمیز و پرمعنا دانست که از توانایی بی مانندی در سخن سرایی، خطابه و به کارگیری صنایع بلاغی و ادبی در گفتار، شعر و نوشتار برخوردار بوده است. بزرگان علوم بلاغت امام علی (ع) را پیشوا و پیشروی خطیبان و سخنوران پس از رسول گرامی اسلام (ص) دانسته‌اند و بر برتری و غیر قابل دسترس بودن شخصیت ادبی و بلاغی امام (ع) اذعان کرده‌اند. (الحیاه الأدبیه بعد ظهور الاسلام، ص 129)

دانشمند برجسته اهل سنت ابن ابی الحدید معتزلی در این باره چنین گفته است: «درباره فصاحت، باید گفته شود که امام «ع» پیشوای فصیحان و سخنوران است و درباره کلام آن حضرت (ع) گفته شده: پایین‌تر از سخن خداوند [قرآن کریم] و بالاتر از سخن مخلوقین است. عبدالحمید ابن یحیی [از نویسندگان و ادیبان نامدار سده دوم هجری] گفته است: من هفتاد خطبه از خطبه‌های أصلع [امام علی «ع»] را حفظ کردم. آنگاه [بلاغت، سخنوری و دانش‌های ادبی] فوران و از زبانم جاری شد. (شرح نهج البلاغه، ج 1 ص 24)

بهترین گواه بر بلاغت و سخنوری امام علی (ع) کتاب گرانسنگ «نهج البلاغه» است که به دستِ توانای دانشمند، شاعر و ادیب نامدار جهان اسلام یعنی شریف رضی در سه بخش خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قِطار (سخنان کوتاه و پرمعنا) گردآوری شده و اثری ارزنده، جاودان و مانا به شمار می‌رود. نهج البلاغه در اصل میراثی گرانبها از خاندان وحی (ع) است و کتابی است گران مایه که سراسر حکمت و دانش بوده و در کنار محتوای بلند، از زیبایی ادبی فوق العاده‌ای برخوردار است.

علاوه بر خطبه سرایی و بلاغت، امام علی (ع) در سرودن شعر نیز دستی توانا داشت و اشعاری حکمت آمیز از آن بزرگوار در منابع روایی و ادبی گردآوری شده است. در ادامه این نوشتار به بررسی گوشه‌ای از آن می‌پردازیم و علاقه‌مندان را دعوت می‌کنیم که برای مطالعه بیشتر به دیوان اشعار امام (ع) مراجعه کنند.

مولای متقیان (ع) در سروده ای نیکو و دلپذیر فضیلت دانش پژوهان را ارج نهاده و اهل علم و خرد را زندگانی در میان مردگان توصیف فرموده است:

النَاسُ مِن جِهَهِ الآباءِ أکفاءُ * أبُوهُمُ آدم وَ الأمُ حَوَاءُ

فَان یَکُن لَهُم مِن أصلِهِم شَرَف * یُفاخِرونَ بِهِ فَالطِینُ وَ المَاءُ

مَا الفَضلُ الا لأهلِ العِلمِ انَهُمُ * عَلَی الهُدی لِمَنِ استَهدَی أدِلاءُ

فَقُم بِعِلم وَ لاتَطلُب بِه بَدَلاً * فَالنَاسُ مَوتَی وَ أهلُ العِلمِ أحیَاءُ (دیوان الامام علی «ع»، ص 25)

ترجمه ابیات چنین است: مردم از منظر پدران در یک مرتبه قرار دارند؛ پدرشان آدم و مادرشان حوا بوده و از این لحاظ برتری بر یکدیگر ندارند.

اگر برای آنان در اصل و نسبشان شرافت و برتری باشد که بدان افتخار کنند، به آب و گِل است. (چرا که همه فرزندان آدم از خاک آفریده شده و سرشتشان، یکی است.)

فضیلت، تنها از آنِ اهل علم و دانش است؛ چرا که آنان هر آن کس را که بخواهند هدایت یابند (و در مسیر هدایت، رشد و عبودیت گام نهند)، راهنمایی کرده و از آنان دستگیری می‌کنند.

برخیز و جویای علم و دانش باش و برای آن جایگزینی انتخاب مکن؛ زیرا مردم مردگان بوده و اهل دانش، زنده‌اند و با روشنایی علم و دانش خود را به حیات رسانده و دیگران را نیز کمک می‌کنند.

امام علی (ع) در سروده ای دیگر، دنیا را مکانی زودگذر توصیف فرموده که جای ماندگاری نیست:

تَحَرَز مِنَ الدُنیا فَانَ فِنَاءَها * مَحَلُ فَناء لا مَحلُ بَقَاءِ

فَصَفوتُها مَمزُوجَه بِکداره * وَ رَاحَتُها مَقرُونه بِعَنَاءِ (همان، ص 27)

ترجمه ابیات: «از دنیا پرهیز کرده و دوری نما؛ چرا که حیاط آن، مکانی برای فنا و نیستی بوده و جای ماندگاری نیست.

خالص دنیا به تیرگی آمیخته و راحتی آن با رنج همراه شده است.»

امام (ع) در سروده ای دیگر چنین فرموده است:

وَ ما طَلَبُ المَعِیشَهِ بِالتَمنِی * وَ لکِن ألقِ دَلوَکَ فِی الدِلاءِ

تَجِئکَ بِمِلئِها یَوماً وَ یَوماً * تَجِئک بَحَماه وَ قَلِیلِ مَاءِ (همان، ص 29)

ترجمه: «جستجوی معیشت با آرزو محقق نمی‌شود؛ اما سطل خود را در میان سطل‌ها پرتاب کن. (کنایه از آنکه تلاش خود را کرده و برای رسیدن به روزی حلال، سعی و کوشش نما).

روزی آن سطل را پر کرده و روزی دیگر، به گِل سیاه برخورد کرده و آبی اندک، نصیب تو می‌شود.»

امام (ع) در اشعاری حکمت آمیزی فرزند برومندش امام حسن مجتبی (ع) را این گونه مورد خطاب قرار می‌دهد:

تَردَ رِداءَ الصَبرِ عِندَ النَوائِبِ * تَنَل مِن جَمِیلِ الصَبرِ حُسنَ العَوَاقِبِ

وَ کُن صَاحِباً لِلحِلمِ فِی کُلِ مَشهد * فَمَا الحِلمُ الا خَیرُ خِدن وَ صَاحِبِ

وَ کُن طَالِباً لِلرِزقِ مِن بَابِ حِلِه * یُضَاعَف عَلَیکَ الرِزقُ مِن کُلِ جانِبِ

وَ صُن مِنکَ مَاءَ الوَجهِ لاتَبذِلَنَه * وَ لاتَسألِ الأرذالَ فَضلَ الرَغَائِبِ

وَ کُن مُوجِباً حَقَ الصَدِیقِ اذا أتَی * الیکَ بِبر صَادِق مِنکَ واجِبِ

وَ کُن حَافِظاً للوالِدَینِ وَ ناصِراً * لِجَارِک ذِی التَقوَی وَ أهلِ التَقارُبِ (همان، ص 35).

ترجمه: «ردای صبر در گرفتاری‌ها را بر تن کُن تا با شکیبایی نیکو، به فرجامی نیک دست یابی.

در هر جایی، بکوش حلم و بردباری همراه و همنشینت باشد؛ چرا که بردباری بهترین یار و همنشین است.

و به دنبال روزی حلال (و پاکیزه) باش تا روزی ات از هر سوی (به برکت حلال بودن دارایی و روزی‌ات) افزوده شود.

و آبرویت را نگاه دار و آن را بذل مکن و از افراد فرومایه، رسیدن به آرزوهای بزرگ را درخواست مکن.

حق دوست خود را که به تو از روی راستی نیکی روا داشته، به جای آور.

همچنین نگهدار پدر و مادرت باش و برای همسایه باتقوایت، یاور و پشتیبان باش.»

پیشوای عارفان (ع) در ستایش خردورزی چنین سروده است:

وَ أفضَلُ قَسم اللهِ للمَرءِ عَقلُهُ * فَلَیسَ مِنَ الخَیراتِ شَیء یُقارِبُه

اذا أکمَلَ الرَحمنُ للمَرءِ عَقلَه * فَقَد کَمُلَت أخلاقُه وَ مَآرِبُه (همان، ص 36)

ترجمه: «برترین چیزی که خداوند به انسان روزی کرده، خِردِ اوست. چیز دیگری در میان نیکی‌ها و خوبی‌ها، به آن نزدیک نمی‌شود.

هنگامی که خداوند برای کسی عقلش را کامل کند، خوی و اخلاق وی (و دیگر خوبی‌ها و نیکویی‌هایش) نیز کامل می‌شود.»

در جای دیگر نیز امام الموحدین (ع) کم گویی را ستوده و پرگویی را نکوهش می‌کنند:

انَ القَلِیلَ مِنَ الکَلامِ بِأهلِه * حَسَن وَ انَ کَثِیرَه مَمقُوتُ

مَا زلَ ذُو صَمت وَ ما مِن مُکثِر * الا یَزِلُ وَ ما یُعَابُ صَمُوتُ (همان، ص 54).

ترجمه: «سخن اندک با آنان که سزایش هستند، نیکو بوده و سخن بسیار ناپسند است.

کسی که خاموشی پیشه کرده خطا نمی‌کند و هر آن کس که بسیار سخن گوید، دچار خطا و اشتباه می‌شود و کسی که بسیار سکوت می‌کند، مورد عیب جویی قرار نمی‌گیرد.»

امام العرفاء (ع) درباره گریزناپذیری مرگ نیز چنین سروده است:

المَوتُ لا وَالداً یُبقِی وَ لا وَلَدا * هذا السَبِیلُ الی أن لا تَرَی أحَدا

کَانَ النَبیُ وَ لم یَخلُد لأمَتِه * لَو خَلَدَ اللهُ خَلقاً قَبلَه خَلُدا

لِلمَوتِ فِینَا سِهام غَیرُ خَاطِئه * مَن فَاتَهُ الیَومَ سَهم لم یَفُته غَدا (همان، ص 63)

ترجمه: «مرگ نه پدر را باقی می‌گذارد و نه فرزند؛ این راه ادامه دارد تا آنکه کسی را نبینی و همگان طعم مرگ را چشیده و این راه را خواهند پیمود.

پیامبر «ص» در میان امتش جاودان باقی نماند و اگر خداوند پیش از او افرادی را جاودان می‌کرد، این اتفاق می‌افتاد. (اما مشیت الهی بر این تعلق گرفته که هیچ انسانی عمر جاوید نیافته و همگان از دالان مرگ عبور خواهند کرد؛ حتی پیامبران و پیشوایان دین).

برای برای ما تیرهایی دارد که هرگز راه خطا نمی‌رود؛ کسی که امروز تیر بدان اصابت نکند، فردا به خطا نمی‌رود.»

امام علی بن ابی طالب (ع) درباره اهمیت تربیت فرزندان در کودکی و نوجوانی چنین فرموده است:

حَرِض بَنِیکَ عَلَی الآدابِ فِی الصِغَرِ * کَیمَا تَقرَ بِهِم عَینَاکَ فِی الکِبَرِ

وَ انَمَا مَثَلُ الآدابِ تَجمَعُنا * فِی عُنفُوانِ الصِبا کَالنَقشِ فِی الحَجَرِ

هِیَ الکُنُوز التی تَنمُو ذَخَائِرُها * وَ لایُخافُ عَلَیهَا حادِثُ الغِیَرِ (همان، ص 75)

ترجمه: «فرزندانت را در کودکی بر آداب (آموختن علم و ادب) تشویق کن تا اینکه در بزرگسالی موجب خنکی دیدگانت (و روشنی چشمانت) شوند.

ادب و تربیتی که در کودکی صورت پذیرد، همانند نقشی است که بر سنگ حک شده (و از صفحه سنگ پاک نمی‌شود.)

آن گنج‌هایی است که ذخیره‌های آن رشد کرده و افزوده می‌شود و بیم حوادث نیز بر آن نمی‌رود.»

پیشوای اهل خرد و تقوا (ع) در سروده پرمعنا و حکیمانه دیگری چنین فرموده است:

رَأیتُ الدَهرَ مُختَلِفاً یَدُورُ * فَلا حُزن یَدُومُ وَ لاسُرُورُ

وَ قَد بَنَتِ المُلُوکُ بِه قُصُوراً * فَلَم تَبقَ المُلُوکُ وَ لا القُصُورُ (همان، ص 81)

ترجمه: «دیدم که روزگار دائم در حال چرخش (و تغییر) است؛ نه اندوه در آن باقی می‌ماند و نه خوشحالی و سرور.

پادشاهان در آن قصرها ساخته و برافراشته‌اند؛ اما نه پادشاهان ماندند و نه قصرهایشان.»

امیر سخن (ع) در نکوهش حرص و آز نیز چنین فرموده است:

دَعِ الحِرصَ عَلَی الدُنیَا * وَ فِی العَیشِ فَلا تَطمَع

وَ لاتَجمَع مِنَ المَالِ * فَلاتَدرِی لِمَن تَجمَع

فَانَ الرِزقَ مَقسُوم * وَ سُوءُ الظَنِ لایَنفَع

فَقِیر کُلُ مَن یَطمَع * غَنِی کُلُ مَن یَقنَع (همان، ص 96- 95)

ترجمه: حرص و آز نسبت به دنیا را رها کن و نسبت به (افزون خواهی) در زندگی، تطمع مکن.

و برای مال اندوزی نیز تلاش بیهوده مکن؛ چرا که نمی‌دانی برای چه کسی این دارایی را جمع می‌کنی؟

روزی (از جانب خداوند) تقسیم شده و بدگمانی، سودی نمی‌رساند.

هر آن کس که آزمند بود، به تهیدستی می‌افتد و هر آن کس که قانع بود، توانگر است.»

همچنین در سروده‌ای دیگر چنین فرموده است:

ألا صَاحِبَ الذَنبِ لاتَقنَطَن * فَانَ الالهَ رَؤوف رَؤُوف

وَ لا تَرحَلَنَ بِلا عِدَه * فَانَ الطَریقَ مَخُوف مَخُوف (همان، ص 102)

ترجمه: «ای که با گناه همنشین شده‌ای، مبادا دچار ناامیدی (از رحمت گسترده پروردگار) گردی؛ چرا که خدا مهربانِ مهربان است.

و هرگز بدون توشه (و بار مناسب) پای در سفر مگذار؛ چرا که راه (مرگ و جهان واپسین) هراسناک و ترسناک است.»

سروده‌های امام علی (ع) حاوی نکته‌های عمیق و پرمعنای حکمت آمیز بوده و الهام بخش گروه بسیاری از سرایندگان پارسی و عربی در سده‌های آتی تا به امروز به شمار می‌رود و در این سروده‌ها بر فضیلت‌هایی همچون دانش دوستی و کوشش برای کسب علم و ادب، ضرورت توجه به روز رستاخیز و توشه برای آن، اهمیت بردباری، مردم داری، قناعت، صبر در سختی‌ها و ناملایمات، امید به لطف پروردگار، کسب روزی حلال و پاکیزه و... تاکید شده است.

فهرست منابع

1- ابن أبی الحدید، عزالدین عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار احیا الکتب العربیه

2- دیوان الامام علی بن أبی طالب (ع)، به کوشش: محمد عبدالمنعم الخفاجی، دار بن زیدون

3- خفاجی، محمد عبدالمنعم، الحیاه الأدبیه بعد ظهور الاسلام، بیروت، دار الجیل 1990

4- عاشور، سید علی، مسند الامام علی بن أبی طالب (ع)، بیروت، دار نظیر عبود 2007

5- گودینی، محمد جواد، اسوه رادمردی، نشر نظری 1399

* نویسنده: محمد جواد گودینی