اشک برای یاد شهید باکری و لبخند برای شوخی با فرزندآوری

شب نیمه رمضان اهالی شعر به دیدار رهبر انقلاب میروند و در این جلسه که از افطار تا قبل از نیمهشب صحبتی جز شعر و شاعری نیست.
شب نیمه رمضان اهالی شعر به دیدار رهبر انقلاب میروند و در این جلسه که از افطار تا قبل از نیمهشب صحبتی جز شعر و شاعری نیست.
به گزارش خبرگزاری مهر، نیمه ماه مبارک رمضان هر ساله علاوه بر ولادت امام حسن مجتبی که در این روز است، همراه با یک اتفاق برای اهالی ادبیات انقلاب اسلامی است. در شب نیمه رمضان اهالی شعر به دیدار رهبر انقلاب میروند و در این جلسه که از افطار تا قبل از نیمهشب صحبتی جز شعر و شاعری نیست. فاطمه میرزاجعفری در گزارشی مشاهداتش از این دیدار را بازگو کرده است که در ادامه میخوانید:
وقتی ماه مبارک رمضان آغاز میشود اهالی کتاب و ادبیات و شاعران، حال دیگری دارند. این جمله را از دوستی شنیدم، راست میگوید ولادت امام حسن باشد، روزهای پایانی اسفند و رویش شکوفههای بهاری باشد، مهمانی افطاری باشد و میزبان آقا باشد، مگر میشود حال خوش نداشت؟
شوق دیدار و چشمه جوشان احساسات شاعرانه
شنبه ساعت چهار خودم را به حوالی کشوردوست میرسانم. گفته بودند که دیدار لطیف و محشری است، با بقیه فرق دارد، تنها دیداری است که جمعیت زیاد نیست و یک دل سیر میبینیشان. تقریباً دو ساعت زودتر رسیدم، دیدار با شاعران است و منتظر ماندیم تا اتوبوس عاشقانه شعرا از حوزه هنری برسد.
آقا سال هاست که این دیدار را برگزار میکند تا مبادا شعر به انزوا برود و از ذوق و شوق شاعران لذت میبرد، گاهی اوقات از شاعران میخواهند که برگردند و ابیات را دوباره بخوانند، از ردیف و قافیهها تعریف میکنند، فرق نمیکند شعر ترکی باشد یا عراقی و هندی برای هر کدام ذوق و حرفی برای گفتن دارند.
اولین خانمی هستم که به حسینه امام خمینی (ره) وارد میشوم، در قسمت جلویی متصل به محراب چند ردیف جانماز نواری سبزرنگ پهن شده است. در ردیف مخصوص بانوان مینشینم به انتظار. کمی بعد تر بانوان شاعر هم به ما اضافه میشوند؛ چراغهای حسینه روشن میشود همه جا رنگ سبز زیبایی به چشم میخورد. دختر پشت سرم از یکی از شهرهای ایران آمده. شاعر است، احساسات شاعرانه اش مانند چشمهای جوشان میخروشد و اشک میشود به پهنای صورت میگوید: «اوج آرزوی هر شاعری است که در این دیدار باشد.» یکی دیگر میگوید: «آرزوی چند ساله ام این دیدار بود.» از میان جمع چند نفری هم دنبال کاغذ و خودکار اند تا نامهای برای آقا بنویسند.
کم کم شاعران دیگری از راه می رسند از میان جمع چهرههای کم سن و سالی می بی نم که حکایت از حضور شاعران جوان در این بزم عارفانه دارد؛ از میانشان محمد مهدی سیار، امید مهدی نژاد، علی موسوی گرمارودی، عباس حسین نژاد، محمود حبیبی کسبی، رضا اسماعیلی، ناصر فیض، جواد محقق و غیره چهرههای آشنایی اند که میشناسم.
حسینیه کم کم شلوغ میشود، قرار بود نماز اینجا خوانده شود و بعد هم افطار. کنار صندلی ای که برای آیت الله خامنه ای گذاشته بودند، میزی قرار داشت که روی آن کتابهای شاعران بود. ساعت از شش گذشته بود که در باز شد؛ صدای صلوات حاضران در حسینیه پیچید؛ آقا مثل همیشه در ابتدای ورود با مهمانانشان سلام و احوال پرسی کردند و سپس روی صندلی نشستند.
بُهت شیرین دیدار!
میلاد عرفان پور و محمد مهدی دادمان رئیس حوزه هنری آن جلو کنارشان قرار گرفتند و یک به یک اسم شاعران را از روی کتابها میخواندند تا جلو بروند و کتاب شأن را معرفی و بعد هم تقدیم کنند.
علی موسوی گرمارودی، عباس همتی، فهمیه مجیدی از جمله شعرایی بودند که نامشان خوانده شد و کتابهایشان را به رهبری دادند و چند کلامی صحبت کردند، محمود حبیبی کسبی نیز کتاب «ضاحیه مقدسه» را تقدیم مقام معظم رهبری کرد. چند شاعر دیگر هم از خانمها و آقایان نامشان خوانده شد؛ هرکدام خیلی متین و آرام پای صندلی آقا مینشستند و کتابشان را تقدیم میکردند و چندکلامی گپ و گفت داشتند. هرکدام که برمی گشتند بقیه دورهشان میکردند که چه گفتید و چه شنیدید؟
یکی میگفت یادم نیست فقط محو تماشا بودم، دیگری سلام پدر و مادرش را به آقا رسانده بود، یکی دیگر با سه انگشتر تبرک برای مادر و خواهرش برمیگشت.
بین صف خانمها ولولهای برپاست، آنها که کتابی را فرستاده بودند از شوق اینکه نامشان را هر لحظه صدا کنند مثل اسپند روی آتیش بودند و خدا میداند هر کدامشان بعد از این دیدار و این شوق چند غزل و قصیده و رباعی در ذهنشان نقش بسته است.
تقریباً نزدیک اذان شده است و صدای الله اکبر مؤذن در حسینه می پیچد. سکوت فرا میگیرد و صدای اقامه رهبر معظم انقلاب بلند میشود؛ دوربینها زمین گذاشته میشوند و همه خود را به رکعتهای نماز جماعت اضافه میکنند، حتی آنها که در پشت گوششان سیمهای بی رنگ پیچیده شده است. مگر میشود عاشق و عاقلی این نماز را در شب میلاد کریم اهل بیت از دست دهد.
نوبت افطار میرسد؛ سفرههای بزرگی در انتهای حسینیه پهن شده است به اینجا که می رسیم متوجه میشوم که رهبر انقلاب قرار است با مهمانانشان افطار کنند.
نان و پنیر و سبزی، گردو و سه خرما و برنج و مرغ برای شام همگی در ظرفهای کوچک بسته بندی شدند، به فاصله چند متری ام آقا نیز بر سر سفره افطار نشستند، در میان لقمههای افطار و صرف برنج چند کلمهای هم با نزدیکانشان گپ میزنند.
آغاز ضیافتی شاعرانه
حوالی ساعت هشت بعد از افطار و اقامه نماز شاعران به طبقه بالای حسینه امام میروند و هر یک در صندلی مخصوص خود مینشینند. قاری قرآن میخواند و بعد از آن مرتضی امیری اسفندقه ضیافت شعر رمضان را آغاز میکند.
سید علی موسوی گرمارودی اولین نفر است که غزلی را انتخاب کرده و برای مقام معظم رهبری میخواند.
محمدعلی مجاهدی نیز به عنوان دومین نفر بعد از سلام و عرض ارادت یک رباعی درباره یکی از سخنان امیرالمومنین با این مضمون که «اگر کار خوبی انجام دادی فراموش کن» میخواند، همچنین بعد از آن یک غزل ولایی را برای مقام معظم رهبری میخواند.
گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو رخسار خود نکرده پدیدار بگذرد بگذشت از کنار من آن سان که بوی گل دامن کشان ز ساحت گلزار بگذرد در باغ گل نمی نهد از خویش جای پا از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش آئینه شو که فرصت دیدار بگذرد دردا که بی فروغ دل آرای روی دوست هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد سرشار از تجلی یارند لحظهها حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد ترک دل است از نظر عارفان محال کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟ در طور دل به نور تجلی نوشته اند: زین جلوه زار کوکبهی یار بگذرد اینجا کسی به فیض تماشا نمیرسد تا خود چهها به طالب دیدار بگذرد گر در ولای آل علی صرف میشود از خیر عمر بگذر و بگذار بگذرد ای کاش این دو روزهی باقی ز عمر نیز در صحبت ائمهی اطهار بگذرد امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد
آقا میگویند: «این آقای مجاهدی عزیز را از وقتی دبیرستان میرفتند در قم میشناسم. پدرشان جزو علمای بزرگ و برجسته قم بودند.»
بعد از آن نوبت به سید سلمان علوی رسید که توضیح داد در حال تهیه منظومه عهد ولایت از آغاز آفرینش تا ظهور است و از فصل اول آن شعری را خواند.
صدا تنید به دور قلم، قلم آنگاه
به حسن اول دفتر نوشت: بسم الله
سریر سرخ قلم، شروهای لم یزلی است
خدا خداست، ولی این صدا، صدای علی است
قلم رسید به هجده قصیده غزلی
نگاه فاطمه افتاد در نگاه علی
نگاه فاطمه زیباست، پس تبسم کرد
تبسمی که ملک راه خانه را گم کرد
تبسمی که در او آیههای دهر شکفت
تبسمی که کمی بعد، بعد خواهم گفت
آقا بعد از این شعر گفتند: «شعر خوش مزمون و شیرینی است. ان شاءالله کامل و با استناد به منابع علمی و عرفانی ادامه دهید»
بعد از آن نوبست به سید محمد بهشتی شاعر جوان اهل قم که حافظ قرآن نیز بود رسید. او نیز بعد از عرض ارادت و دست بوسی غزلی درباره امیرالمومنین (ع) خواند.
چگونه وصف کنم شاعران کیست علی
شبیه نیست به غیر از خودش، علی است علی
به زغم خواهش دنیا و چرب و شیرینش
به نان خشک جویی، زاهدانه زیست علی
عجب عدالت تلخی که ذوالفقار به دست
به حال دشمن خویش میگریست علی
علی دلاوری اش مثل او روشن بود
بپرس در دل شب بی قرار چیست علی
شهادت به شب قدر هم شهادت داد
که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی
تمام عمر علی گفتم و بلند شدم
کنار بستر مرگم دمی بایست علی
شعرخوانی بانوان با یادی از پروین اعتصامی
شعر خوانی بانوان نیز با یادی از پروین اعتصامی آغاز شد و فائزه امجدیان به عنوان اولین نفر با یادی از روح دوست شهیدش در لبنان که در حملات هوایی بیروت به شهادت رسیده بود شعری تقدیم به کودکان مقاومت کرد.
دخترک یک نهال زیتون شد
ریشه زد در حیاط آن خانه
سایه انداخت بر تمامی شهر
قد کشید از میان ویرانه
برلبش آیه توکل داشت
چشمهایش اگرچه غمگین بود
خانه اش را گرفت در آغوش
نام آن دخترک فلسطین بود
یادی از شهید باکری و اشکهای آقا
بعد از این شعر علیرضا قزوه شعری برگرفته از آخرین مکالمه بیسیم شهید حاج احمد کاظمی با شهید آقا مهدی باکری خواند که اشکهای مقام معظم رهبری را در پی داشت.
احمد کجایی؟ کاش اینجا میشدی ای کاش
یک دم شریک محفل ما میشدی ای کاش
احمد در اینجا چیزهایی تازه میبینیم
با من دمی گرم تماشا میشدی ای کاش
احمد بیا بیسیم مهدی از نفس افتاد
مهدی شفیع محشر ما میشد ای کاش
اسفند روز بیست و پنجم سال 63
40 سال رفت ای کاش پیدا میشدی ای کاش
قدرشناسی از شخصیتهایی مانند شهید رئیسی لازم است
«فاطمه هاوشکی» از شهر بابک کرمان شاعر دیگری بود که غزلی را به رئیس جمهور شهید تقدیم کرد
نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه
بهای جان رهایت نبود غیر پریدن
شهید خطه خدمت تو را به دوش گرفتیم
و ذکر خیر تو گفتیم بین آه کشیدن
آقا بعد از این شعر فرمودند: قدرشناسی برخواسته از احساس از شخصیتهایی مثل شهید رئیسی لازم و مقتنم است.
علی اصغر حیدری شاعری هندی بود که شعری برای امام خمینی (ره) سروده و تقدیم کرد.
دشمنانش بینشان گشتند و او جاوید ماند
از تبار نور از جنس شهیدان بود امام
جرأت اظهار حق باید از او آموختن
بحر تقوا، ابر رحمت، کوه ایمان بود امام
آقا بعد از این شعر فرمودند: مهم این است که کسی که زبان مادری اش فارسی نیست به این شکل شعر بگوید، فارسی حرف زدن یک حرف و فارسی شعر گفتن یک حرف است.
محدثه آشتیانی شاعر دیگری است که شعری با مضمون امام حسن مجتبی (ع) خواند.
مینویسم یا حسن، حُسن ختامش با خودت
بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت
از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است
حاجتم را هم که میدانی تمامش با خودت
آقا بعد از این شعر فرمودند: ان شاءالله صاحب این شعر حاجات دنیوی و اخروی شما را برآورده کنند.
هر بیت یک آفرین داشت
محمد رسولی شاعر جوان دیگری است که در ادامه این ضیافت به شعرخوانی پرداخت.
بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی سوزد
نمیدانی مگر در شعلهها ایمان نمی سوزد
گمان بردی که این بار این حکایت فرق خواهد کرد؟
خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد
هر آنچه داشتی رو کردهای، این آخرین برگ است
سرجان شرط می بندم، قمار آخرت مرگ است
ولی ما وعده حقیم و از باطل نمیترسیم
شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمیترسیم
به کف پیراهنی خونین، کسی از راه میآید
خدا زنده است ای مردم، ولی الله میآید
به استقبال او فریاد شد: انا علی العهدی
کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی
آقا بعد از این شعر فرمودند: هر بیت یک آفرین داشت، خیلی موضوع خوبی داشت. ان شاءالله در این راه ثابت قدم باشید.
لبخند ضیافت با شعری طنز
محمد قریشی شاعر جوانی از خطه جنوب شعری با موضوع فرزندآوری را قرائت کرد و تاکید داشت که مجرد است و این شعر در ذهنش پرورش یافته است.
همسرم بهترین نوع بشر
شعبه رسمی جمال قمر
ای که در کل عرصهها هستی
از تمام زنان طایفه سر
تحت لیسانس ابروان تواند
مجتمعهای چاقو و خنچر
هست یک نیمروی ساده تو
از فسنجان سایرین برتر
ای که شوفاژهای بی مانند
به تف دست هات رشک برند
چشم مو سیما و مو و ابرویت
قهوه و شیر و آبشار و کمند
از میان هزار مورد خاص
تو شدی در نگاه بنده پسند
قند خونم اگرچه بد بالاست
ای لبان تو قند باز بخند
بعد از این شعر بود که لبخندی بر چهره حاضران و مقام معظم رهبری نشست.
شعر کودک و نوجوان بهترین اصول کار شعری است
حسین اسرافیلی شاعر دیگری است که شعری درباره محور مقاومت و شعر دیگری درباره وطن به زبان ترکی خواند.
بعد از آن نوبت به محمدرضا سهرابی نژاد رسید که پیش از شروع آقا فرمودند: به یاد دارم که 18 سال پیش شعری را خوانده بودید.
سهرابی نژاد پنج رباعی با فضای مختلف در این جلسه قرائت کرد.
نوبت به سید احمد میرزاده از چهرههای کودک و نوجوان رسید. میرزاده چهارپاره نوجوانانه ای را انتخاب کرده بود تا بخواند، سلام شاعران نوجوان را به آقا رساند.
آقا فرمودند: شعر کودک و نوجوان بهترین اصول کار شعری است از دوستان تان تشکر کنید.
سجاد سامانی از شاعران جوان نیز غزلی با مضمون انتظار آماده قرائت کرده بود.
در این جلسه همچنین علی حیدری، سهیلا باقریان، سعید حدادیان، ماهرخ درستی، سعیده کرمانی، امیرحسین هدایتی، علی مشهوری، حسن اسحاقی، علی داوودی، علی مقدم، محمد حسن ملکیان، سید حسین شهرستانی، محمدرض حسین زاده بازرگانی، علیرضا رجبعلی زاده، ذکریا اخلاقی، راضیه مظفری نیز از جمله دیگر شاعرانی بودند که در این جلسه به شعرخوانی پرداختند.
شعرخوانیها تمام شد و حالا نوبت شنیدن بود:
«موج رو به گسترش شعر به خصوص در بین جوانان بسیار امیدوارکننده است و گزارش فعالیتهای ادبی شاعران در سال 1403 حاکی از آن است که شاعران متعهد و انقلابی ما آزمون خوبی در این سال پس دادهاند.
دوره ما میتواند دوره «سعدی و حافظ و نظامی آفرین» باشد چرا که بر خلاف دوره طاغوت که شاعران بزرگ از احترام و اعتنا برخوردار نبودند، در دوره کنونی، احترام و توجه اجتماعی به شاعران در سطح بالا است و حضور و توجه به آنان در رسانهها و رادیو و تلویزیون زمینه مناسبی برای پرورش شاعران بزرگ فراهم کرده است.
گفتن شعر عاشقانه که حاکی از غلیان احساسات محبتآمیز شاعر است هیچ اشکالی ندارد اما شعر عاشقانه در سنت شعر فارسی همواره عفیف و نجیبانه بوده است بنابراین نگذارید که شعر عاشقانه شما از دایره عفت و نجابت خارج و به بیپردگی و بیحیایی آلوده شود.»
قاب آخر
جلسه به آخر رسید سر و صدا این بار فضای حسینیه را برداشته، یکی چفیه میخواهد، یکی انگشتر و دیگری قرآن. یکی هم میخواهد فقط جلو برود و سلامی برساند. حسینیه امام خمینی هرسال در نیمه رمضان شاهد برگزاری شبی متفاوت است که با سالهای قبل قابل مقایسه نیست.