اصلاح طلبان برای قرار گرفتن در جبهه انقلاب، مردمی شوند
اصلاح طلبان برای قرار گرفتن در کنار جبهه انقلاب، کافی ست که در کنار مردم ایران می بودید و می ماندید. در کنار مردمی که طی سالهای پیشین، صورت نداری خود را با سیلی آبروداری، سرخ نگه داشتهاند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ محسن رفیعی فعال رسانه ای طی یادداشتی اختصاصی برای "تیتریک" نوشت: شبث بن ربعی؛ از بزرگان قبیله بنی تمیم بود که در زمان پیامبر اسلام (ص) و به روزگار جاهلیت که نزدیک به30 سال داشت، با خلوص نیت و از صمیم قلب اسلام آورد و از جانب رسوالله (ص) به امارت قوم خویش رسید.
پس از فوت پیامبر، مؤذن سجاح شد که پیامبری دروغین بود و ادعای دریافت وحی داشت. ولی پس از سرکوب سجاح، شبث بن ربعی، توبه کرده و به سپاه خلیفه دوم پیوست و در فتح ایران شرکت کرد و ثروت هنگفتی به دست آورد و از آنجا به شام رفته و به معاویه پیوست و چون مردم بر عثمان عاصی شدند به مدینه رفته و به شورشیان ملحق شد و پس از کشته شدن عثمان، هوادار طلحه و زبیر گشت و با مشاهده هیاهوی جمعیت برای خلافت علی بن ابی طالب (ع)، به حضرت امیر (ع) پیوسته و در صفین برای علی (ع) شمشیر زد اما با شورش خوارج به نهروان رفته و به خوارج ملحق شد. ولی در جنگ شرکت نکرده و منتظر ماند تا نتیجه مشخص شود و چون خوارج شکست خوردند دوباره به سوی علی (ع) بازگشت. پس از شهادت علی (ع)، با امام حسن (ع) بیعت کرد ولی با انجام صلح امام حسن (ع) و آمدن معاویه به عراق، از مقربان معاویه گشت. پس از مرگ معاویه به امام حسین (ع) نامه نوشت و او را دعوت به قیام کرد. چون ابن زیاد به امر یزید بن معاویه از بصره به کوفه آمد، با مسلم بن عقیل دشمنی کرده و به عبیدالله زیاد پیوست و یکی از امرای سپاهش شد و در کربلا در سپاه یزید بود اما زیرکانه از رویارویی با امام حسین (ع) و یارانش پرهیز کرد. تا اینکه توابین به خون خواهی امام حسین (ع) برخاستند و او با ذکر روایات دروغین در مدح اصحاب الحسین (ع)، به مختار ثقفی پیوست و چون اوضاع خطرناک شد و مختار دستور به قتل او داد، به بصره رفته و از مقربان مصعب بن زبیر گشت و در قتل مختار شرکت جست. تا اینکه حجاج یوسف و عبد الملک مروان برآمدند و آل زبیر را نابود کرده و کعبه را با منجنیق ویران کردند. این فرصت طلب، لاجرم به مروانیان پیوست ولی دیگر عمرش کفاف نداد که مسیر را تکمیل کند و در سال هشتاد هجری و در یکصد سالگی به مرگی طبیعی درگذشت. حکایت شبث بن ربعی، تا چه اندازه با رفتارها و رویکردهای مزورانه حامیان اصلاحات و همراهان کارگزاران شبیه و عجین است. جماعتی مذبذب، که مصداق واقعی هرهری مذهبان هستند. کسانی که زمانی با حزب جمهوری اسلامی عقد اخوت داشتند، ردای کارگزان را بر دوش انداخته و به مرحوم هاشمی رفسنجانی اقتدا کرده و موسسات اقتصادی خود را سامان دادند و چندی بعد، زناراصلاح طلبی را بر میان بسته و به نام سید محمد خاتمی و موسوی خوینیها، خطبه خواندند و مال بر مال اندوختند و در زمان محمود احمدی نژاد، استفاده حداکثری از اوضاع را برده و در هیات کاسبان تحریم انبان ناپاک شان را از سکههای نامردمی آکندند و سپس معتدل تر از هر معتدلی، بادمجانها را در دور قاب حسن روحانی چیدند و در رثای کلید معوج و ناساز شیخ اعتدال، قصائد سرودند و در حوضچه دلار جهانگیری، صیاد نهنگ شدند و شکارچی کوسه. اینک هم، جل و پلاس غبارآلود خود را جمع کرده و زانوی ادب را بر زمین ارادت سید ابراهیم رییسی نهاده و در برابر جبهه انقلاب اسلامی، اعلام خاکساری نموده و دست راست خویش را برای بیعت با سید محرومان پیش آورده اند. (البته ناگفته نماند که ایشان ذوالیمینین هستند و دست چپ شان، کماکان در بیعت عبدالناصر همتی باقی مانده است). بس است دیگر! خجالت بکشید. برای قرار گرفتن در کنار سید ابراهیم رییسی، کافی ست که در کنار مردم ایران می بودید و می ماندید. در کنار مردمی که طی سالهای پیشین، صورت نداری خود را با سیلی آبروداری، سرخ نگه داشتهاند. شما نه با مردم ایران زمین سلوک دارید و نه با سید ابراهیم رییسی قرار. در پیشانی یکایک شما، حک شده است: حزب باد، شاخه نسیم. بس است دیگر. از روی مردم فهیم ایران، خجالت بکشید. انتهای پیام /