اعتراض به قرارداد کنسرسیوم در محیط خفقان و تهدید
تهران - ایرنا - قرارداد کنسرسیوم نفت در حکم نوعی امتیازگیری بود که با تدارک و توطئه قبلی در محیطی خفقانآور و تهدیدآمیز به ملت ایران تحمیل شد و زمینه سلطه شرکتهای نفتی غرب بر منابع نفتی کشور را فراهم آورد. به همین دلیل در 18 مرداد 1333 خورشیدی شماری از شخصیتهای روحانی و سیاسی در نامهای به مجلسین به این قرارداد اعتراض کردند.
درست در همان روزهایی که محمد مصدق رهبری نهضت ملی ایران در زندان نظامی به سر می برد و حسین فاطمی وزیر امور خارجه جسور و آزادی خواه در برابر جوخه اعدام قرار گرفته بود و هنوز شوک ناشی از کودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی تمام نشده بود، نفت بار دیگر خبرساز شد؛ یعنی قرارداد کنسرسیوم به امضا رسید تا آنگونه که محمدعلی موحد به آن اشاره کرده نفت نشان از آشفتگیها و درگیریها داشته باشد و هر که نفت در خواب بیند به مصیبتی گرفتار آید. نفت مال حرام بیسرانجام باشد که بدنامی می آورد و عاقبت ندارد.
قرارداد کنسرسیوم
بعد از کودتای 28 مرداد انگلیسیها می خواستند از طریق مذاکره با دولت زاهدی به راه حل دلخواهی دست یابند اما تمایلی برای کمک مالی به حکومت او نشان نمیدادند. با وجود این، دولت امریکا تصمیم گرفت با پرداخت 45 میلیون دلار کمک اضطراری از دولت زاهدی پشتیبانی کند و هندرسن، سفیر این دولت در ایران پیشنهاد کرد، کمکهای بیشتری هم داده شود.(1) در این میان نخستین اقدام زاهدی تجدید روابط با دولت انگلیس بود، بهطوریکه متن اعلامیه مشترک 2 دولت، که ایدن آن را تنظیم کرده و هندرسن برای زاهدی فرستاده بود، بیکموکاست تصویب شد و قرار شد، اعلامیه 14 آذر 1332 خورشیدی در یک زمان، در تهران و لندن انتشار یابد.
فردای صدور این اعلامیه، کنفرانسی در جزیره برمودا میان آیزنهاور رییسجمهوری امریکا و نخستوزیران انگلیس و فرانسه برگزار شد و توافق نهایی درباره تشکیل کنسرسیوم نفت ایران، که علاوه بر انگلیسیها و امریکاییها، هلندیها و فرانسویها هم در آن شریک شدند، در همین کنفرانس به دست آمد و 10 روز بعد از آن، نخستین اجلاس مشترک مقامات شرکت نفت انگلیس و ایران و پنج شرکت امریکایی (استاندارد اویل نیوجرسی، شرکت نفت تگزاس، سوکونی واکیوم، استاندارد اویل کالیفرنیا و گلف اویل) و نیز شرکت هلندی انگلیسی رویال داچ شل و شرکت نفت فرانسه برای تهیه مقدمات تشکیل کنسرسیوم نفت ایران در لندن تشکیل شد. (2)
پس از این توافق سفیر انگلیس در ایران در 20 فروردین 1333خورشیدی در نامهای برای وزیرامورخارجه ایران، آمادگی نمایندگان کنسرسیوم را برای آغاز مذاکرات با دولت ایران اعلام کرد. در همین نامه، سفیر انگلیس ترکیب اعضای کنسرسیوم نفت ایران را به این شرح به دولت ایران اطلاع داد: شرکت نفت بریتیش پترولیوم (B. P): 40 درصد، شرکت نفت رویال داچ شل: 14 درصد، شرکت استاندارد نیوجرسی: 8 درصد، شرکت نفت تگزاس: 8 درصد، شرکت نفت گلف (نفت خلیج): 8 درصد، شرکت نفت استاندارد اویل کالیفرنیا: 8 درصد، شرکت نفت سوکونی واکیوم: 8 درصد و شرکت نفت فرانسه: 6 درصد. (3) به این صورت در 9 شهریور 1333 خورشیدی قرارداد بین ایران و کنسرسیوم نفت، توسط علی امینی و هوارد پیچ امضا شد.
تخطی از اصل ملی شدن نفت
هرچند قرارداد کنسرسیوم در چهارچوب قوانین ملی شدن نفت ایران تنظیم شده بود و نسبت به قراردادهای سابق امتیازاتی داشت اما بسیاری از هدفهای ملی شدن نفت در آن منظور نشد و شرکتهای نفتی با این استدلال که نمیتوانند امتیازی بیش از آنچه به دیگر کشورهای تولیدکننده نفت دادهاند به ایران بدهند از قبول بسیاری از تقاضاهای حقه ایران خودداری کردند. در مرحله نخست مذاکرات، ایران اصرار میکرد که به صورت شریک کنسرسیوم باشد اما نمایندگان کنسرسیوم زیر بار نرفتند و حتی حاضر نشدند درصدی از نفت صادراتی را برای فروش مستقیم در اختیار ایران بگذارند. (4)
درباره جبران خسارت به شرکت سابق ایران و انگلیس، دولت امریکا پذیرفت که طی مدت 10 سال، مبلغ کلی 25 میلیون لیره به عنوان خسارت به شرکت سابق بپردازد و دولت ایران نیز پذیرفت که مبلغ 21 میلیون لیره به عنوان خسارت کلی برای استهلاک دیون تأسیسات متعلق به شرکت سابق، غرامت پرداخت کند. این مبلغ میبایست تا سال 1349 خورشیدی پایان میپذیرفت. در آن تاریخ، مجموع مبلغ پرداختشده توسط شرکتها و دولتهای مختلف و به ویژه دولت ایران به بریتیش پترولیوم به عنوان جبران خسارت بالغ بر ششصد میلیون دلار میشد. (5)
بدینترتیب نه تنها قدرتهای غربی و شرکتهای عضو کنسرسیوم در عمل از اصل ملی شدن تخطی کردند بلکه به خاطر ملی شدنی ظاهری و صوری، پرداخت خسارت را به دولت ایران تحمیل کردند. ایرج ذوقی می نویسد: قرارداد کنسرسیوم کوششی بود در راه تلفیق اصولی که کمپانیها از آن دفاع میکردند، با اصولی که ایران در نتیجه ملی شدن نفت، خود را ملزم به رعایت آنها میدانست. منتها آن روز ایران در موقعیتی بسیار ضعیف قرار گرفته بود و برعکس، کمپانیها در اوج قدرت خود بودند. این بود که در مقام سازش بین اصول مورد نظر 2 طرف، کفه ترازو طبعا به نفع طرف قویتر چربید و شرکت ملی نفت ایران در برابر کنسرسیوم به صورت مالک و صاحبکاری درآمد که حقوق و اختیارات خود را به مباشر و کارگزار خود تفویض کرده و از مالکیت به اسمی قناعت نموده باشد. (6)
همچنین با تأسیس کنسرسیوم، آمریکا بازیگر عمده در صحنه نفت و سیاست متغیر در خاورمیانه شده بود و شرکت نفت ایران و انگلیس از آشوب ایران برنده بیرون آمد. (7) در حقیقت قرارداد کنسرسیوم، در حکم نوعی امتیازگیری بود که با تدارک و توطئه قبلی، در محیط خفقان و تهدید به ملت ایران تحمیل شد. در مقایسه با پیشنهادهایی که به دولت مصدق ارائه شده بود (پیشنهاد جاکسون، استوکس، بانک جهانی، و پیشنهاد مشترک ترومن و چرچیل) دومین پیشنهاد امریکا و انگلیس به مراتب زیانبارتر بود. این قرارداد گذشته از پایمال شدن حقوق ایران، موجبات وابستگی بیشتر اقتصادی و نظامی کشور را به غرب و امریکا هموار کرد. (8)
ظاهر و باطن قرارداد
به گواهی محمدعلی موحد، قرار داد کنسرسیوم مفصل ترین و در عین حال پیچیده ترین و صعب الفهم ترین قرارداد نفتی بود که تا آن زمان وجود داشت. در این قرارداد هر جا که صحبت از «حق الامتیاز» بود به جای آن اصطلاح من در آوردی و بی ریشه ای چون «پرداخت مشخص» به کار می رفت. ظاهر قرارداد مالکیت ایران را بر دارایی های نفتی به رسمیت می شناخت اما این مالکیت بی محتوا بود و مالک خود حق تصرف در آن داراییها را نداشت و حق انحصاری استفاده از تمام تاسیسات برای تمام دوره قرارداد به کنسرسیوم واگذار شده بود (9)
بنابراین نفت در زیر زمین یعنی در عالم غیب مال ایران بود اما به سر چاه که می رسید و پا به عرصه ظهور که میگذاشت در مالکیت کنسرسیوم درمیآمد. 2 شرکت هلندی به عنوان عامل، کار تولید و تصفیه را بر عهده داشتند. ظاهر قرارداد می گفت که آنها عامل شرکت ملی نفت ایران هستند اما باطن قرارداد چیز دیگری میگفت؛ یعنی آنها عامل کنسرسیوم بودند. آن شرکتها را کنسرسیوم تاسیس کرده بود و مجامع عمومی آنها سهامداران کنسرسیوم بودند و مدیران آنها را کنسرسیوم انتخاب میکرد. همچنین سرمایه آنها را کنسرسیوم میداد و آنها می بایستی برنامههای مصوب کنسرسیوم را اجرا کنند. در چنین شرایطی شرکت ملی نفت ایران به ظاهر حق داشت در کار آنها نظارت داشته باشد اما در واقع آن نظارت تنها در حدودی که شرکتهای عامل رضایت میدادند و به نحوی که آنها مشخص میکردند، قابل اعمال بود. (10)
قرارداد کنسرسیوم در 2 متن انگلیسی به فارسی تنظیم شده بود و به ظاهر گفته می شد که هر 2 متن اعتباری متساوی دارند اما بلافاصله معلوم میشد که این اعتبار مساوی تا وقتی هست که اختلافی نباشد و هرگاه اختلافی در میان 2 متن پیدا شود تنها متن انگلیسی است که ملاک اعتبار خواهد بود. (11)
همانگونه که محمدعلی موحد در کتاب «قانون حاکم» می گوید، کنسرسیوم تفسیر تازهای از قرارداد 1933 بود که مقرراتی که در قرارداد 1312 (1933) به منظور اخراج آن از حکومت ایران پیشبینی شده بود به تفصیل و صراحتی تمامتر و با قوت و شدتی بیشتر در قرارداد 1333 تکرار شد. جز الف از ماده 41 این قرارداد مقرر میداشت که طرفهای این قرارداد متعهد میشوند که شرایط و مقررات این قرارداد را بر طبق اصول حسن نیت و صمیمیت متقابل اجرا کرده و هم عبارات و هم روح شرایط و مقررات مزبور را رعایت کنند.
اعتراضها و واکنشها
قرارداد کنسرسیوم نفت به دلیل اینکه با قانون ملی شدن نفت ایران مغایرت داشت، از طرف عده ای از افراد با مخالفت شدید مواجه شد. هاوارد پیچ در مورد این مخالفت ها می گوید: وقتی من در ایران مذاکره می کردم، همیشه یک نفر محافظ همراه من بود. همه گونه تهدیدها مدام به زندگی ما می شد. (12)
یکی از مهمترین مخالفت ها از طرف جبهه ملی سازمان دهی شد. به این صورت که در 18 مرداد 1333 خورشیدی هواداران جبهه ملی به امضای این قرارداد اعتراض کردند و نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی را از امضای آن برحذر داشتند. در میان امضا کنندگان این اعتراض نام افرادی همچون آیت الله زنجانی، آیت الله فیروزآبادی، آیت الله غروی، آیت الله طالقانی، علی اکبر دهخدا، مهدی بازرگان، دکتر سحابی، دکتر معظمی، مهندس رضوی، حسن صدر و الهیار صالح دیده می شد. همچنین حزب زحمتکشان مظفر بقایی نیز اعلامیه ای در مخالفت با قرارداد کنسرسیوم صادر کرد. (13)
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی نیز از جمله افرادی بود که به دنبال عقد قرارداد کنسرسیوم، حملات شدیدی را متوجه آمریکا، انگلیس و عوامل داخلی آنان کرده و بدین گونه، این قرارداد را مورد انتقاد قرار داد و نوشت: هنگامی که دولت آمریکا خود را پیشاهنگ اصول دموکراسی و پشتیبان سازمان ملل متحد میداند، در این معامله بیشرمانه و انتقامجویی وقیحانه با انگلستان مکار و حیلهگر همکاری مینماید و ساعی است به خاطر چند صد میلیون دلاری که از نفت ایران نصیب سرمایهداران استعمارچی آمریکا میگردد، ملت مظلومی از آزادی و آزادیخواهی ناامید و نسبت به تمام ادعاهای دنیای غرب بدگمان گردد... در این جا لازم است، آقای زاهدی را مخاطب ساخته، حقایقی را گوشزد نمایم. برخلاف آنچه تصور مینمایید، عمر دولت شما ابد مدت نیست، ولی ملت ایران همیشه زنده و تاریخ نشاندهنده اعمال شما است، وای به حال شما، اگر غیر از آنچه به صلاح ملک و ملت است، عمل نمایید، این طریق حل مساله نفت با سوگندی که به شرافت سربازی خویش یاد کردهاید، مغایرت دارد. اگر نمیخواهید، نام شما در ردیف خائنترین افراد ثبت شود، اگر مایل نیستید، عاقد ننگینترین و بیشرمانهترین قراردادها باشید و لعن و نفرین ابدی ملت پشت سرتان باشد، از این طریق ناصواب خصمانه برگردید و برق سرنیزه خفقان را از سر ملت بردارید.(14)
منابع
1- مصطفی علم، نفت، قدرت و اصول، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران: اطلاعات، 1371، ص 484
2- محمود طلوعی، بازی قدرت، جنگ نفت در خاورمیانه، تهران: نشر علم، 1371، ص216
3- طلوعی، ص217
4- همان، ص218
5- شاهرخ وزیری، نفت و قدرت در ایران، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران: عطائی، 1380، ص337
6- ایرج ذوقی، مسائل سیاسی اقتصادی ایران، تهران: پاژنگ، 1372، صص 298 297
7- دانیل یرگین، غنیمت، حماسه نفت، ترجمه اکبر تبریزی، تهران: علمی و فرهنگی، 1380، ص 536
8- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیستوپنج ساله ایران از کودتا تا انقلاب، تهران: رسا، 1384، صص 89 88
9- محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت از کودتای 28 مرداد تا سقوط زاهدی، تهران: نشر کارنامه، 1383، ص 371
10- همان، ص372
11- همان، ص372
12- همان، ص 278
13- همان، ص279
14- مظفر شاهدی. «فرایند تحمیل قرارداد کنسرسیوم نفت به حکومت کودتا»، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
*س_برچسبها_س*