یک‌شنبه 4 آذر 1403

اعتماد به آمریکا؛ دلیل سقوط دولت مصدق

خبرگزاری میزان مشاهده در مرجع
اعتماد به آمریکا؛ دلیل سقوط دولت مصدق

نکته مهم و کلیدی کودتا و سقوط دولت دکتر محمد مصدق با همه تدارکاتی که برای انجام آن صورت گرفت، تنها یک چیز است، اعتماد به آمریکا!

خبرگزاری میزان - 28 مرداد 1332 کودتایی در ایران اتفاق افتاد که به بازگرداندن شاه به ایران و سلطنت انجامید. کودتایی آمریکایی - انگلیسی که با طرح و برنامه دقیق اجرا شد و توانست بار دیگر ایران را تحت سلطه آمریکا و انگلیس باز گرداند. از دست دادن ایران با موقعیت استراتژیک جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی در منطقه بسیار مهم خلیج فارس برای آمریکا و انگلیس قابل تحمل نبود. مصدق با حمایت روحانیت و مردم توانست نخست وزیر ایران شود، اما با اشتباهاتی که مرتکب شد، نقش مردم و روحانیت را نادیده گرفت و دل در گرو حمایت خارجی‌ها بست. دکتر مصدق تصور می‌کرد با ملی کردن صنعت نفت که البته اقدام و تصمیم بجایی بود، دست انگلیس را از ایران کوتاه کرده است و اکنون نیازمند حمایت یک کشور ابرقدرت دیگر از ایران است. دولت مصدق، آمریکا را برای حمایت از خود برگزید و به سوی این کشور گرایش پیدا کرد، غافل از این که انگلیس و آمریکا یک روح در دو بدن هستند. اعتماد دکتر مصدق به آمریکا زمینه ناپایداری دولت او را فراهم کرد. آمریکایی‌ها اعتراف کردند که کودتای 28 مرداد 1332 را با همکاری انگلیس تدارک دیدند. اما آیا دولت دکتر مصدق برای گسترش ارتباط و حمایت آمریکا از ایران دست دوستی به سوی ایالات متحده دراز نکرده بود؟ آمریکایی‌ها با وجودی که علاقه دکتر مصدق را برای حمایت از دولتش دیدند، نمی‌توانستند آن را باور داشته باشند چرا که نخست، دکتر مصدق حمایت آمریکا از خود را در مقابل انگلیس می‌خواست و سپس این که آمریکا نمی‌توانست به دولت دکتر مصدق اعتماد کند چرا که ایالات متحده یک دولت کاملا مطیع و سرسپرده را در ایران تحمل نمی‌کرد و می‌دانست هم دکتر مصدق در جایگاه نخست وزیری، هم مردم و روحانیت پس از چندی، به خاطر دخالت‌های آمریکا در امور ایران و حضور آن‌ها در کشور، معترض خواهند شد. آمریکا به دولت دکتر مصدق اعتماد نکرد، اما نخست وزیر ایران در آن دوران به ایالات متحده اعتماد کرد و نتیجه اعتماد او کودتای 28 مرداد 1332 بود. ماجرای کودتای 28 مرداد که از 25 همین ماه آغاز و در 28 مرداد به نتیجه می‌رسد، اتفاقات زیادی را با خود دارد که بار‌ها بازگو شده و در تاریخ نوشته شده و یا در مجموعه‌های تلویزیونی که ساخته شده به خوبی به آن پرداخته شده است. اما این که بر روی اصل ماجرای این کودتا تمرکز و توجه بیشتری از سوی مردم به ویژه جوانان و نسل کنونی صورت گرفته یا می‌گیرد تا در جریان تنها گوشه‌ای از تاریخ عبرت آموز ایران قرار بگیرند، مسئله‌ای است که باید بر روی آن کار بیشتری انجام شود. نکته مهم و کلیدی کودتا و سقوط دولت دکتر محمد مصدق با همه تدارکاتی که برای انجام آن صورت گرفت، تنها یک چیز است، اعتماد به آمریکا! همه اسناد و مدارک کودتا که از آن سال‌ها در بایگانی محرمانه سازمان سیا و دستگاه اطلاعاتی انگلیس وجود دارد، با انتشار تنها بخش‌هایی از آن اسناد و مدارک، ثابت کرد که هم کودتای آمریکایی - انگلیسی بود و هم اعتماد دکتر مصدق به آمریکا کودتا را به سرانجام رساند. با چنین بخش‌هایی از تاریخ ایران، که همواره آمریکا خود را گرگی در لباس میش نشان داده و چهره‌ای فریبنده از خود ساخته است، مذاکره مفهوم و درک سیاسی ندارد. حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در باره کودتای 28 مرداد، در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به تاریخ 11 آبان 1396 فرموده‌اند: «بعضی‌ها هستند که میگویند حالا یک‌جوری، مثلا یک ذره، با آمریکا کنار بیاییم، شاید دشمنی‌شان کم بشود؛ نه، حتی به آن‌هایی هم که به آمریکا اعتماد کردند، به آمریکا امید بستند، به سراغ آمریکا رفتند برای کمک گرفتن، رحم نکردند؛ [مثل] چه کسی؟ دکتر مصدق. دکتر مصدق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند و در مقابل انگلیس‌ها بایستد به خیال خودش، رفت سراغ آمریکایی‌ها؛ با آن‌ها ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواست کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست‌و‌هشتم مرداد نه به وسیله‌ی انگلیس [بلکه] به وسیله‌ی آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدق. یعنی حتی به امثال مصدق هم این‌ها راضی نیستند؛ این‌ها نوکر میخواهند، سرسپرده میخواهند، تو‌سری‌خور میخواهند؛ مثل چه کسی؟ مثل محمدرضای پهلوی؛ این‌جور آدمی میخواهند؛ که بر این کشور پرنعمت پربرکت ثروتمند حساسی که ازلحاظ موقعیت جغرافیایی حساس است، ازلحاظ توانایی‌های گوناگون حساس است، حکومت کند؛ یک نفری باشد دست بسته و تسلیم آنها؛ آمریکایی‌ها این را میخواهند؛ اگر نشد، میشوند دشمن.» آمریکا چرا خود را به آب و آتش می‌زند تا با ایران مذاکره مستقیم کنید؟ چرا ترامپ اصرار به مذاکره و توافق با ایران دارد و مدام می‌گوید اگر در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود ظرف چند روز با ایران به توافق خواهد رسید؟ برای آن است که می‌داند یکی از بهترین راه‌های نفوذ به ایران، از دروازه مذاکره است. رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش که در تاریخ 26 تیر ماه 1381 انجام شد درباره کودتای 27 مرداد فرموده بودند: «... هنوز به فکرند که تسلط بیست و پنج ساله‌ی شوم و ننگین خود را که از 28 مرداد سال 32 با شدت شروع شد و تا انقلاب اسلامی در سال 57 ادامه داشت، داشته باشند. هنوز دست‌بردار نیستند و خواب خوش روز‌هایی را می‌بینند که رئیس این مملکت - یعنی محمدرضای خائن و فاسد - اگر می‌خواست تصمیمی بگیرد، تا با امریکایی‌ها مشورت نمی‌کرد، آن تصمیم را نمی‌گرفت! حتی درباره یک وزیر، یک نخست‌وزیر و یک اقدام بین‌المللی، باید با سفیر امریکا مشورت می‌شد و او می‌گفت چه کار کنید.» جمهوری اسلامی ایران برای آن که با آمریکا مذاکره نکند، دلیل محکم و منطقی دارد که آمریکایی‌ها نیز به آن واقفند و این دلیل محکم از سوی رهبر معظم انقلاب که سال گذشته در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت 13 آبان بیان کردند چنین است: مهم‌ترین پاسخی که جمهوری اسلامی در مقابل توطئه‌های آمریکا داده این بوده که راه ورود و نفوذ مجدد سیاسی آمریکا به کشور را بسته است. اینکه برخی خیال می کنند مذاکره با آمریکا مشکلات کشور را حل میکند، صددرصد اشتباه است. یکی از راه‌های بستن راه نفوذ آمریکا، منع مذاکره است. این البته برای آمریکا خیلی سخت است. آمریکای مستکبر که منت میگذارد تا با سران بقیه کشور‌ها بنشیند و حرف بزند، سال‌ها است که اصرار میکند با سران جمهوری اسلامی مذاکره کند و جمهوری اسلامی امتناع میکند. این معنایش این است که ملت و حکومتی در دنیا هست که زیر بار قدرت طاغوتی و دیکتاتوری آمریکا نمیرود. این منع مذاکره، یک منطق محکمی دارد؛ راه نفوذ دشمن را میبندد، ابهت جمهوری اسلامی را به دنیا نشان می‌دهد و ابهت پوشالی آمریکا را در چشم جهانیان میشکند. بعضی خیال میکنند که مذاکره مشکلات کشور را حل میکند. این اشتباه بزرگی است؛ صددرصد اشتباه است. طرف مقابل، قبول مذاکره از سوی ایران را به معنای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی می‌داند و میخواهد بگوید - توانستیم ایران را به زانو دربیاوریم - و میخواهد اثبات کند که سیاست فشار حداکثری درست بوده و بعد هم هیچ امتیازی نخواهد داد. تجربه کوبا و کره شمالی مقابل چشم شما است. مسئولان آمریکا و کره شمالی با یکدیگر عکس یادگاری گرفتند، قربان صدقه همدیگر هم رفتند، اما نتیجه اینکه [آمریکایی‌ها] یک ذره تحریم‌ها را کم نکردند.»