اغراق، سم مهلک ادبیات پایداری است
تهران - ایرنا - احمد یوسفزاده، نویسنده کتاب «آن بیستوسهنفر» گفت: گاهی برای فروش بیشتر کتابهایی با مضمون ادبیات پایداری، نویسندگانی که عمدتا جبهه و جنگ را تجربه نکردهاند، اغراق میکنند که چون سم مهلکی برای این گونه ادبی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا احمد یوسفزاده نویسنده کتاب آن بیستوسهنفر (سوره مهر، 1393) است که کتابش تجربه زیسته و قصه زندگی خود او از دوران اسارات در نوجوانی در اردوگاههای عراق است.
این کتاب منبع اصلی فیلم 23 نفر (1397) به کارگردانی مهدی جعفری است و موفق شد سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردمی را در سیهفتمین جشنواره فیلم فجر دریافت کند. یوسف زاده در تولید این فیلم نقش مشاور فیلمنامه را داشت و در کنار مهدی جعفری که علاوه بر کارگردانی، نویسنده نیز بود قرار گرفت تا به جلوه تصویری یافتن اثر خویش یاری رساند.
وی در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در توضیح ماهیت و چرایی نیاز به پرداخت در باب ادبیات پایداری بیان کرد: معمولا ادبیات پایداری در کشورهایی که مورد هجوم قرار می گیرند (خواه ناخواه پس از هجوم یا حتی در زمان آن هجوم) شکل می گیرد و بعدها بالنده می شود. این گونه ادبی ریشه در غیرت و شرافت انسان ها دارد؛ بخش زیادی از ادبیات عرب، فارسی و اروپا اشعاری دارد که انسان ها را ترغیب به دفاع از خود یا کشورشان و انسانیت می کند.
در کشور ما به خصوص پس از انقلاب و متعاقب آن جنگ تحمیلی، ژانر ادبیات پایداری شکل گرفت، زیرا ما مظلومانه با تجاوز عراق و ده ها کشور پشتیبان او روبرو شدیم.
این نویسنده تصریح کرد: اهمیت ادبیات پایداری در این است که برای نسل های یک کشور الگو سازی کرده و قهرمانان واقعی را به آنان نشان می دهد و این الگوسازی و شناخت قهرمانان از سوی نسل نو باعث می شود که این آدم ها بتوانند کشورشان را در موارد مشابهی که مورد هجوم قرار می گیرند، حفظ کنند.
جنگ بین خیر و شر همواره وجود داشته و همیشه کشورهایی بوده اند که چشم طمع به آب و خاک کشوری دیگر داشته اند. اگر ادبیات پایداری در کشوری مورد غفلت واقع شده باشد آن کشور در معرض آسیب است و هر لحظه ممکن است با کمترین هجومی از بین برود و موجودیت خود را از دست بدهد. در نتیجه ادبیات پایداری در حفظ آرمان ها و ارزش های یک کشور عنصری حیاتی است.
هجوم، هجوم است
یوسفزاده در ادامه و در پاسخ به این پرسش که ادبیات پایداری در ایران چه مولفه هایی دارد و بیشتر از چه منظری به آن توجه شده و خلاها و کاستی هایی که در ادبیات پایداری ایران وجود دارد چیست، گفت: ظاهرا در ایران همواره به یک بعد و وجه از ادبیات پایداری پرداخته می شود و آن هم ادبیات دفاع مقدس (یعنی جنگ هشت ساله) است در حالی که ادبیات پایداری به جز جنگ (که مهمترین قسمت آن در کشور ما جنگ بود) در خیلی جاهای دیگر می تواند رخ بدهد؛ مثلا پایداری در حفظ یک لهجه.
هجوم، هجوم است و اشکال متفاوت آن ناقض ماهیت آن نیست؛ همچنان که می بینیم زمانی این هجوم به خاک است اما زمانی دیگر می تواند متوجه فرهنگ، زبان و ادبیات، پوشش و... باشد و برای هرکدام از این موارد می باید جبهه ای از پایداری تشکیل شود و ادبیات پایداری در این حوزه ها شکل بگیرد.
وی افزود: ولی در کشور ما ادبیات پایداری مترادف با جنگ شده است در حالی که ادبیات پایداری و به صورت کلی تر ادبیات مقاومت می تواند مولفه های بسیاری داشته باشد. در هر جبهه ای که انسان برای شرافت، هویت و فرهنگ خود بجنگد آن مبارزه، ادبیات پایداری است.
بزرگترین خدمت نویسندگان به ادبیات پایداری، تحریف نکردن آن است
یوسفزاده با تاکید بر رسالت هنرمندان در پرداختن به ادبیات پایداری خاطرنشان کرد: بزرگترین خدمتی که نویسنگان می توانند به ادبیات پایداری کنند این است که آن را تحریف نکنند؛ منظورم مشخصا ادبیات پایداری مسلح یعنی دفاع مقدس است.
وی افزود: ما دوره ای داشتیم که جنگی بوده و در این میان عده ای رفته اند و از کشور دفاع کرده اند و زمان آن هم نزدیک به یک دهه به طول انجامیده و نتیجه ای ملموس را هم به دنبال داشته است. حرف من این است که برای این ادبیات بیهوده قهرمان سازی های خارج از عرف نکنیم.
بیخود قهرمان نسازیم آن هم در حالی که قهرمانان واقعی وجود دارند. وقتی اسیری قصه خود را روایت می کند، نباید تمام هم و غم ما این باشد که بگوییم این اسرا هر روز شکنجه می شدند. اسارت ابعاد دیگری هم دارد. چنانچه اسیری بوده که از ابتدا تا انتهای اسارت حتی یک سیلی هم نخورده اما همین اسیر نمونه واقعی انسان مبارز و پایدار بوده است.
این نویسنده یادآور شد: سم مهلک ادبیات پایداری اغراق است. امروز بزرگترین آسیب ادبیات پایداری این است کتاب هایی را چاپ کنیم صرفا با این هدف که در جامعه به فروش بروند و وقتی می خواهند به هر قیمتی این اتفاق رخ دهد، گاهی می بینم در روایت داستان و آدم ها اغراق می شود. مخصوصا در جاهایی که نویسندگان خود فضای جبهه و جنگ را تجربه نکرده و از جبهه و جنگ تصوری جز آنچه خوانده و شنیده اند ندارند و در نتیجه به تخیل (گاهی اغراق آمیز) متوسل می شوند.
در جلسه ای که با شهید سردار قاسم سلیمانی داشتیم و ایشان در مورد ادبیات پایداری صحبت می کرد، بر همین موضوع تاکید داشتند رزمندگان ما آنقدر بزرگ بوده اند که نیازی به غلو و اغراق نداشته باشند.
یوسفزاده اظهار داشت: علاوه بر اینها، موضوع دیگری که آسیبزاست فراموشی ادبیات پایداری و فاصله گرفتن از آن است.
ادبیات پایداری مختص یک تفکر یا نسل خاص نیست و نه در قالب خط و خطوط سیاسی می گنجد و نه حتی در قالب تفکرات مذهبی. یک آدم بیدین هم می تواند به رزمندگان و جانبازان کشورش که امروز روی ویلچر نشسته، احترام بگذارد. بنابراین نخواهیم با ادبیات پایداری یک قشر از جامعه را که زمانی برای این کشور از جان مایه گذاشته اند، مصادره کنیم. این آدم ها مربوط به همه مردم ایران هستند و همه کسانی که این کشور را دوست دارند، منهای تفکرات سیاسی و حتی مذهبی.
مفهوم اعتراض در تاروپود ادبیات پایداری نهفته است
این نویسنده در توضیح ذات جدایی ناپذیر مفهوم اعتراض از ادبیات پایداری، بیان کرد: ادبیات پایداری اساسا همین اعتراض و مبارزه است؛ یعنی اعتراض به اتفاقی که افتاده و مبارزه با ظلمی که روا میشود؛ وقتی عراق به کشور ما حمله می کند حضور ما در جبهه و جنگیدن ما نوعی اعتراض به این تجاوز و مبارزه با آن است.
اینها مترداف هستند یعنی اعتراض و مبارزه ابزار کار جهاد هستند و همه برای این شکل گرفته اند که در خدمت جهاد باشند و این اعتراض و مبارزه شکل دهنده ادبیات پایداری است.
وی در انتها و در توضیح این پرسش که اقتباس در آثار سینمایی دفاع مقدس تا چه اندازه کاربردی است، بیان کرد: در تولید هر اثری خواه ناخواه اقتباس صورت می گیرد و البته اتفاق خوبی است که نباید از دید منفی به ان نگاه کرد.
وی افزود: زمانی که اقتباس اتفاقی می افتد، فیلمساز و یا نمایشنامه نویس از دید خودش به آن نگاه می کند ولی مهم این است که اصل آن داستان تحریف نشده باشد وگرنه طبیعی است کتابی که من نوشته ام و فشرده 8 ماه یا 240 روز زندگی من در اسارت است را وقتی فیلمساز در 100 دقیقه به تصویر می کشد، بسیاری گفتهها و تصویرسازیها حذف شود. این هنر فیلمساز است که قصه را نقل میکند به شرطی که از پیام داستان منحرف نشود.
در نهایت اقتباس تنها می تواند پیام را برساند و بهتر خواهد بود زمانی که به واقعیت نزدیک شود.
یوسفزاده با اشاره به فیلم 23 نفر و کیفیت ساخت این اثر و نزدیکی فیلم به داستانی که وی نوشته است، گفت: فیلم 23 نفر به لحاظ پایبندی به روایت و پیام داستان خوب بود زیرا من در کنار کار بودم و مهدی جعفری هم کسی نبود که با داستان آشنا نباشند. شاید اگر فردی دیگر بود که این داستان را برای بار اول می شنید، مشکلاتی پیش می آمد اما آقای جعفری از سالها قبل در متن این داستان بودند و مستندی هم در این باره ساخته بودند در نتیجه حساب ایشان در روایت این قصه متفاوت بود. اما در جاهایی دیگر دیده ام حتی خانواده ها اعتراض کرده اند فیلم ساخته شده در مورد قهرمان آنان نبوده است.
در نتیجه اقتباس همواره نمی تواند به عین داستان پایبند باشد؛ اما همین که آن پیام را منتقل سازد خوب است و البته کاستی ها هم اجتناب ناپذیر است.
*س_برچسبها_س*