افخمی: امام باعث شد که به سینما توجه کنیم / ترکیب مستند با داستانی، فرم خاص آوینی بود
بهروز افخمی کارگردان سینما درباره شیوه فیلمسازی آوینی و نحوه ارتباطش با جوانان فیلمساز گفت: مهمترین نکته برای جوانانی که میخواهند با او آشنا شوند مهارتهای او است و میتوان از فیلمهای او فهمید که چرا این فیلمها امروز روی مردم تأثیرگذار است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در قسمت دوم برنامه «میراث مرتضی» بهروز افخمی درباره آشنایی خود با شهید آوینی و منش کاری او با جوانان در مستندسازی و روش حرفهای گفتوگو کرد.
در دفتر جهاد آدمهای لیبرال هم بودند
افخمی در ابتدا درباره جریان آشنایی خود با آوینی گفت: آشنایی من با ایشان در سال 1359 اتفاق افتاد. شهید آوینی برای فیلمی که درباره مستند جنگ بین خوانین و قشقاییها گرفته بود، در صداوسیما دنبال تدوینگر میگشتند که به خاطر ظاهر مذهبیاش او را سراغ من فرستادند. این شکلی با هم رفیق شدیم و بعد هم مستند خانگزیدهها با سه قسمت نمایش داده شد. دفتر جهاد آن دوران مکان مستقل نداشت اما قبلتر در ساختمانی که تدوین میکردم برایشان شناخته شده بودم بنابراین عموما بچههای مذهبی را به سراغ من میفرستادند.
تیپ بچههای جهاد قبل مرتضی اداریتر بودند و ورود او ورود تیپ جدید مذهبی و انقلابی بود. قبل از او بیشتر سبک لیبرالها و حتی سمپاتهای مجاهدین خلق هم بودند. چهره او به دلم نشست و چون از من بزرگتر و باسواد هم بود، برای من مثل معلم بود. من کلاسهای هنر را به صورت آزاد میرفتم مانند کلاسهای شمیم بهار. احساس کردم که آنجا ایشان را دیدهام. برخی از اشعارش را برای من خوانده و برخی از ابیاتش را یادم مانده بود.
مرتضی دنبال زبان خاص فیلمسازی انقلاب
وی در ادامه بیان کرد: گاهی برخی از صحنهها را با نوار کاستی که 11 دقیقه بیشتر زمان برای ضبط نداشت فیلمبردای میکرد تا خود صحنه را به خاطر بسپاریم و دوربین را از خاطر ببریم. من که در تدوین مدعی بودم فکر میکردم که باید به چه صورت کار کرد و چه کار کرد در حالی که مرتضی داشت زبان مختص فیلمسازی را که مختص انقلاب باشد پیدا میکرد و به ما یاد میداد.
افخمی در ادامه بیان کرد که مرتضی هم در حال کشف زبان سینمایی مختص انقلاب بود و هم این زبان تا حدی پیدا شده بود، البته توضیح آن قدری مشکل است. او نوعی اقتدار در بحثش داشت که برای همین، ما با هم چندان در حال بحث نبودیم و البته این مسئله با مهربانیاش تفاوت نداشت. اما در هنگام سخن معلوم بود که میداند چه میگوید.
همه چیزش با هم جور بود و میدانست که چه میگوید. میخواست بگوید آن چیزی که اتفاق میافتد را ضبط کنید نه چیزی که دلتان میخواهد. اوایل فکر میکردیم که میتوان به او کلک زد اما بعدش فهمیدیم که دنبال زبان خاصی است که مناسب اتفاقی است که با درک شخصیت امام یعنی انقلاب رخ داده است.
مرتضی هنرمند و شاعر بود
کارگردان فیلم روباه اظهار داشت: آوینی لحن و حس شاعرانه داشت و در نقاشی و شعرهایش میشد این را دید. فلسفه میدانست و ادعا نداشت. زمانی که از مستند اشراقی نام میبرد معلوم بود که فهم کرده است و فسلفه خوانده است. اول انقلاب میگفت که باید همه چیزهایی که لوازم روشنفکری است را دور ریخت اما بعد فهمید که این دوران گذار طولانیتر از آن چیزی است که به نظر برسد و سینما هم میتواند هم دیده و ساخته شود و اذعان داشت که هیچکاک هم یکی از بهترینهای سینما است.
او اینکه برخی از فیلمها را بهترینهای اثر هنری میدانست پذیرفت. اول انقلاب اگر امام آن جملات را درباره سینما نمیگفتند آماده بودیم که سینما را فراموش کنیم اما بعد فهمیدیدم که نباید آنقدر تند باشیم. آن چیزی که آوینی دنبال آن بود در سینمای جدی امروز در فیلمهای زیادی مانند ماجرای نیمروز و شبی که ماه کامل شد معلوم است. ترکیب مستند با داستانی در سینما، که در این فیلمها معلوم است چیزی است که نشان دهنده تأثیر آوینی است اما بحثهای نظری او در سینما چندان تأثیر نداشته است. فیلمسازی اوست که خیلی ماندگار است و ترکیب شاعرانهای را بهوجود آورد.
از انفجار اطلاعات ترسی نداشت
در بخشی دیگر افخمی درباره ابعاد رسانهای مقالات آوینی گفت که همانطور که او در مقاله انفجار اطلاعات اشاره کرده است از این موضوع ترسی ندارد. به تعبیری این سخنان وی را اگر درباره فضای مجازی و شرایط فعلی در نظر بگیریم باید گفت که فضای مجازی بیاهمیت است و هیمنهای ندارد که از آن بترسیم. او به دلیل چارچوب نظری محکم و اشراقی که داشت میدانست که این هیاهوها به جایی نمیرسد.
کارگردان فیلم عروس در ادامه درباره ریشههای تاریخی این هیمنه و ترس گفت که بعد از فعالیتهای رسانهای که علیه شوروی شد و در نهایت منجر به فروپاشی آن شد، باعث شد که غربیها خودشان را باور کنند اما در حقیقت نظم شوروی از جنس خودشان بود.
وی در پاسخ به این سؤال مجری که اگر الان آوینی بود در کجا ایستاده بود بیان کرد که معلوم نبود زیرا همیشه از ما جلوتر و به معنای دقیق کلمه مرگخواه و کنجکاو بود. مذاق من ابن سینایی و از سر عقل است اما مذاق او اشراقی و عرفانی بود برای همین معلوم نبود الان دقیقا به چه صورت بود. من هیمشه خودم را مدیون آوینی میدانم؛ او مهربان بود و به همه کمک میکرد، بعد از شهادتش هم یاد و خاطراتش تأثیرگذار است.
مهارتآموزی مهمترین درس آوینی به جوانان
وی در پایان و در پاسخ به این سؤال که اگر جوانان بخواهند به او رجوع و زندگی کنند چهطور ممکن است، ضمن اشاره به اینکه او در دوران کارش با ما جوانان مدام به ما مهارت میآموخت و بحث بیهوده نمیکرد اما در جزئیات وارد میشد گفت: مهمترین نکته برای جوانانی که میخواهند با او آشنا شوند مهارتهای او است و میتوان از فیلمهای او فهمید که چرا این فیلمها امروز روی مردم تأثیرگذار است.
صبور و آرمانخواه در «سیاره رنج»انتهای پیام /