افشاگریهای کاپیتان در کافه خبر / از عشق به عابدزاده تا پوشیدن پیراهن استقلال!/ قهرمانهای بیتصویر؛ چرا کسی این زنان را نمیبیند؟
فرزانه توسلی، دروازهبان تیم ملی فوتسال در گفتوگوی اختصاصی با «خبرآنلاین» درباره دوران حرفهای خود صحبت کرد.
سعید آقایی - سپهر ستاری؛ در فوتبال ایران همه یا پرسپولیسی هستند یا استقلالی. این قانون نانوشته ایست که همیشه و در همه جا صدق می کند. اینجا رنگ ها ابدی هستند و غیرقابل تعویض اما گاه اتفافاتی در زندگی رخ می دهد که مجبوری پا روی دلت بگذاری و به تمام علایقت پشت پا بزنی. فرزانه توسلی یکی از آنهاست که زندگی را با عشق با پرسپولیس و احمدرضا عابدزاده شروع کرد و اساسا به خاطر عابدزاده گلر شد اما دست سرنوشت حالا او را به استقلال رسانده!
دروازهبان تیم ملی فوتسال ایران در کافه خبر درباره اتفاقات مختلف دوران ورزشی خود صحبت کرد.
چطور به سمت فوتبال و فوتسال آمدید؟ الان در نسل فعلی باتوجه به اینکه شرایط مقداری تغییر کرده و استادیومها باز شده و زنان و دختران میروند، خب فوتبال هم پدیدهای است که همه علاقه دارند؛ الان فضا با وجود شبکههای اجتماعی به گونهای شده است که این علاقه رفتن به استادیوم بین دختران نمود زیادی دارد، ولی در آن زمانی که شما شروع کردید، چنین فضایی نبوده؛ چطور سمت فوتبال رفتید؟
من خودم هم بچهتر که بودم در خیابان بازی میکردم؛ آن زمان که مدرسه بودم، فوتسال سال آخر به مسابقات مدارس آمد؛ یعنی هندبال بازی میکردم و بعد در مرحله کشوری به مسابقات فوتسال میرفتم؛ در هندبال هم گلر بودم. بعد از آن یادم هست که یکی از آشنایمان گفتند که مرغوبکار استقلال جنوب، در کنار رشتههایی مثل بسکتبال، والیبال و...، فوتسال راهاندازی کرده است و من رفتم و ثبتنام کردم و میخواستم 3 ماه تابستان را بروم. بعد چون بازیکن خوبی بودم، مربی مرا برای مسابقات جام رمضان انتخاب کرد و از آنجا هم به باشگاه و تیم و تیم ملی آمدم.
با توجه به فضای آنموقع، برای اطرافیان عجیب نبود که شما به سمت فوتبال رفتید و فوتبال بازی میکردید؟
نه؛ چون از وقتی که تقریبا 8 ساله بودم و یک برادر داشتم که از خودم کوچکتر بود و پسرعمو زیاد داشتم و با آنها دائما در کوچه فوتبال بازی میکردم؛ شاید نگاهها به یک دختر دیگر در آن برهه زمانی یک مدل دیگر بود ولی انگار چون از بچگی من را دیده بودند، برایشان جا افتاده بود و واقعا اصلا آن شکلی نبود که بگویند الان یک دختر دارد با پسر فوتبال بازی میکند.
خانم توسلی در حین اینکه مسیر فوتبال را میرفتید، اصلا استادیوم رفته بودید؟
بله یکبار؛ وقتی که بازیهای مقدماتی جام جهانی بود و ایران 1-0 بحرین را برده بود به استادیوم رفتم و خیلی حال و هوای عجیبی داشت. من اولین بار بود که میرفتم و خب ایران هم برد و با گل محمد نصرتی به جام جهانی رفتیم و آن حال و هوا در فوتبال خیلی برایم جالب بود. ما را با ون مخصوص به جایگاه بردند و با اتمام بازی هم برگشتیم؛ حس خیلی خوبی بود و بعد از آن دیگر به استادیوم نرفتم.
هیچوقت آنجا وسوسه نشدی که فوتبال بازی کنی؟
جثه من واقعا به فوتبال نمیخورد و اینکه من کلا فوتسال را خیلی بیشتر دوست دارم؛ چون احساس میکنم که مثل بسکتبال دائما توپ روی دروازهها است و آن هیجان فوتسال بیشتر است و خودم بیشتر به فوتسال علاقه دارم.
شما از همان اول گلر بازی میکردید؟
نه؛ من هم بازی میکردم؛ هم در دروازه بودم؛ دروازهبانمان یک روزی که سر تمرین در تیم مرغوبکار برای مسابقات رفتم، مصدوم شد و من در دروازه ایستادم و دیگر به من گفتند در دروازه بمان.
آن موقع که میگویید گلری هم میکردم و جلو هم بازی میکردم، کدام گلر را دوست داشتید و پیگیری میکردی؟ هیچوقت او را از نزدیک دیدهاید؟
عابدزاده و بوفون. آقای عابدزاده را یکبار در مراسم تولدش در مجموعه چمن سالن غدیر دیدم؛ یکبار هم در فستفودی خودش در شمال او را دیدم.
وقتی دروازهبان شدید به آن ادامه دادید؟
بله؛ مسیر رشد و پیشرفتم را مدیون خانم مظفر هستم که آمدند و مربی تیم تهران شدند؛ من خیلی کوچک بودم؛ فکر کنم 14_15 سالم بود و سر تمرینات رفتم و خیلی جالب بود؛ همانجا در مسابقات کشوری به عنوان گلر اول تیم تهران انتخاب شدم. آنجا سکوی پرتاب بود و بعد هم به تیم ملی جوانان و بزرگسالان رفتم.
دروازهبانهای تیم ملی فوتسال مردان را دیدهای؟ با آنها برخورد داشتی؟
بله هم قدیمیها را و هم گلرهای جدید را.
با رضا ناصری برخورد داشتی؟
آقای ناصری را یکی دو بار، خیلی قبلتر، آن زمانی که با آقای شمسایی در اردوها حضور داشتند، سر تمرینات دیده بودم. اگر سنم قد میداد و زمان مرحوم ناصر حجازی بودم، شاید الگوی من ایشان میشد.
ایران با فروزان سلیمانی در جام ملتهای آسیا موفق نبود؛ چرا؟ چه اتفاقی افتاد؟
توتصمیماتی که قبلتر گرفته شد؛ اینکه ما 2018 قهرمان شدیم و این تیم واقعا با آن پتانسیل توانایی دوباره قهرمانی را داشت ولی متاسفانه در آن برهه زمانی خانم مظفر را از دست دادیم و به کویت رفتند و ما این طرف ماندیم؛ شرایط اردوها، بیشترش وقت تلف کردن بود و من حتی برای جام جهانی میگویم آن 4 سال را ما به بطالت گذراندیم. خیلی قبلتر ما زنگ خطرها را به فدراسیون فوتبال دادیم و خیلی قبلتر هر کداممان جداگانه گفتیم این تیم در آسیا هم حتی نتیجه نمیگیرد ولی متاسفانه انگار واقعا کسی در فدراسیون فوتبال شنوا نبود.
قبل از مسابقات ما به تورنمنت چین رفتیم و آنجا هم نتوانستیم نتیجه بگیریم که در بین 4 تیم سوم شدیم؛ ما گفتیم از آنجا برمیگردیم شاید یک سری اتفاقاتی بیوفتد ولی متاسفانه باز همان رویه غلط را ادامه دادیم تا جایی که من همیشه میگویم تصمیمات فدراسیون فوتبال در حق ما بازیکنان خیلی ظلم کرد؛ چون واقعا این نسل میتوانست به راحتی هر چه تمام، برای بار سوم قهرمان آسیا شود؛ اگر همان یکماه آخر و دم اعزام، خانم مظفر میآمد و تمرین میکردیم.
همه بیرون نشستهاند و میگویند تیم ما به جام جهانی رفت چکار کرد؛ آن تیم ضعیف و داغانی که از لحاظ فنی و از همه لحاظ، همه چیزش را در آن بازیهای آسیایی از دست داده بود را در این 4 ماه، جمع کنی؛ اول بچهها را جمع کنی.
داخل تیم هم مشکل داشتید؟
تیم جوری بود که اصلا هیچکسی چشم نداشت دیگری را ببیند و شما بیایی و اینها را کنار هم قرار بدهید و همه اینها را در 4 ماه یکدل کنی؛ بعد تازه به لحاظ فنی تیم را بالا بکشی؛ تیمی که تایم زیادی را از دست داده بود و هیچ برنامه مشخصی نداشت و بعد تیم را برای جام جهانی ببری. آن تصمیماتی که خیلی قبلتر گرفته شد باعث شد به تیم ضربه بزند و باعث شد برای بار سوم روی سکوی قهرمانی نایستد و واقعا به همه ما ظلم شد.
وقتی برگشتیم همه این حرفها که تیم انگار از هم پاشیده است و... را به ما میگفتند و واقعا چنین چیزی متاسفانه وجود داشت و هیچ چیزی سر جایش نبود؛ من میگویم ما شاهکار کردیم که توانستیم سوم شویم و بتوانیم تیم را حداقل به جام جهانی ببریم.
مدیریت از بالا درست نبود و میتوانم بگویم اگر هر کسی میتوانست وظیفه خود را به نحو احسن انجام بدهد و اگر واقعا بازیکنها در جایگاه خودشان حرفشنوی لازم را داشتند، قطعا هیچ کدام از مشکلات پیش نمیآمد.
من میگویم همه چیز از آن بالایی (مدیر بالا دستی) منشا میگیرد؛ وقتی آدمی که آن بالا هست درست باشد، قطعا آن درست بودن به این پایینیها هم میرسد، ولی خب متاسفانه ما این را در جام ملتها نداشتیم؛ با تمام احترامی که برای تمام عزیزان قائلم باید بگویم با آینده ورزش تک تک ما بازی شد و تصمیمات اشتباه باعث شد که یک سری آدمهت کنارمان باشند که نباید میبودند و این تیم رفت و زنگ خطری که بارها به صدا درآمده بود و خیلی زودتر میشد جلویش را گرفت ولی تصمیمات شخصی باعث شد تیم برود و سوم شود و در جام جهانی کارش سختتر باشد.
شما مستقیم و غیرمستقیم تا حدودی به کادر فنی هم اشاره کردید؛ بگویید ایراد کارشان چه بود که مثلا تیم جمع نشد و با شرایط خوبی نتوانست به مسابقات برود؟
من فکر میکنم که آن حرف شنوی در تیم وجود نداشت؛ یعنی آن چیزی که شما میگویید و در روی نیمکت هم میدیدید، مشکل این بود که بچهها آن حسابی که باید میبردند را نمیبردند و این باعث شد هر کسی در تیم کار خودش را بکند.
به عنوان کسی که کاپیتان تیم بودید، کاپتان در همه تیمها مربی داخل زمین است؛ اصلا فضایی بود، تلاشی کردید که تیم از هم نپاشد؟
مشکل اینجا بود که من میرفتم با آنها صحبت میکردم و میگفتم مثلا مشکل این است؛ بعد خلاف این را میگفتند؛ به من یک چیزی میگفتند و به آن آدمها یک چیز دیگری میگفتند؛ داشتم تمرکز خودم را هم از دست میدادم و روی روند کاری خودم هم داشت تاثیر میگذاشت و از یک جایی به بعد من تصمیم گرفتم اصلا کاری نداشته باشم و در آن تورنمنت واقعا به خودم فکر کنم، تمرین کنم و بروم و صدم را بگذارم و بازی کنم؛ متاسفانه در تیم اینطور شده بود که مثلا من میآمدم و به شما یک چیز میگفتم و بعد شما میرفتید و به یکی چیز دیگری میگفتید و نمیشد تیم را جمع کرد؛ چون از آن بالا، از آن راس به غیر از منی که کاپیتان بودم اجازه میدادند همه دخالت و اظهارنظر کنند و واقعا جمع کردن تیم به این راحتیها نبود.
بحث فنی هم بود؛ نحوه بازی ما را هم در جام ملتها دیدید؛ فکر میکنم آن چیزی که باعث شد ما مقام سوم را بگیریم 1. غیرت بود و 2. بخاطر تکنیکهای فنی بازیکنها بود؛ مثلا مارال در آن تورنمنت خیلی خوب بازی کرد و واقعا کمک کرد؛ هر گلی که ما زدیم فکر میکنم روی خلاقیت فردی بود؛ برنامه خاصی نبود و هم بعد فنی، هم اخلاقی و همه چیز دست به دست هم داد تا ما نتوانیم برای بار سوم قهرمان شویم؛
آیا موضوع به آقای تاج و بقیه اعضای فدراسیون فوتبال منتقل شده بود؟
بله؛ ما به همراه بعضی از بچهها خیلی زیاد موضوع را گفته بودیم؛ خودتان هم میدانید آقای جلالی در آن برهه وسط آمدند و ایشان هم خیلی صحبت کردند و نگذاشتند؛ یعنی هر کسی که میآمد صحبت میکرد، متاسفانه میرفت کنار و جوری شده بود که ما خودمان هم کمکم داشتیم کنار میرفتیم؛ یعنی از ما بزرگترها که نظر میدادند، مشاور فنی یا آقای جلالی که در کمیته بودند و... کنار میرفتند؛ دیگر به یکی دو تا از بچهها گفتم بچهها دیگر سکوت کنیم؛ چون فکر میکنم که اینها اصلا نمیخواهند این تغییر انجام شود و میگفتم بهتر است تمرکزمان را روی کار و روی خودمان بگذاریم.
عمولا تیمهای فوتسال و فوتبال زنان که به تورنمنتی میروند، بعد که میآیند بحث پاداش و... خیلی پیش میآید و با پاداشی که به تیم مردان میدهند مقایسهاش میکنند؛ بعد از جام ملتها که ما به جام جهانی رفتیم، اصلا پاداشی به شما برای بُردها دادند؟ یا هزینههای مسابقات و... شرایطش چطور بود؟
پاداشها هیچوقت با تیم فوتبال آقایان، آن هم تیم ملی بزرگسالان قابل قیاس نیست و این یک چیزی است که همه میدانند ولی پاداش جام ملتها یکی دو ماهی زمان برد ولی باز واریز شد و در همین جام جهانی هم پاداشها به موقع بود؛ یعنی بعد از بازی با پاناما هم وقتی ما برگشتیم، چند روز بعد پاداشها واریز شد. پاداش برای جامجهانی 50 میلیون تومان بود.
از آمادهسازی تیم ملی برای مسابقات راضی بودید؟
من یادم هست سالهای 2015 و 2018 یک تورنمنتی در روسیه بود و ما باید میرفتیم با 3 تیم مطرح اروپا یعنی اسپانیا، پرتغال و اوکراین بازی میکردیم؛ بعد دوباره آخر سال تیم روسیه به ایران میآمد و ما با آن تیم بازی دوستانه انجام میدادیم و دائما با اروپاییها بازی میکردیم و خب نتیجه این شد که به آسیا رفتیم و راحت قهرمان شدیم. حتی تیم ایتالیا به ایران آمد و بازی دوستانه انجام داد؛ اما از 2018 به اینطرف ما تمام مسابقاتمان کافا شده است؛ تاجیکستان، ترکمنستان و... واقعا به درد نمیخورد و اگر 4 سال آینده هم به این روش پیش برویم فایده ندارد.
یکی از مشکلات فوتبال و فوتسال زنان، عدم پخش زنده مسابقات است. این را چقدر در عدم پیشرفت ورزش زنان موثر میدانید؟
لیگ ما در بخش بانوان اصلا هیچ پوشش رسانهای ندارد و نهایتا در بازیهای ملی بچهها دیده میشوند و همه از این دیده نشدنها دارند سوء استفاده میکنند. مثلا من نوعی میروم و در یک جایی مینشینم و از خودم تعریف میکنم و 4 تا رزومه هم از خودم درست میکنم و آن را بولد میکنم و همه واقعا فکر میکنند من با این رزومه اینجا هستم. مثلا همه در پیج خود زدهاند "فلانی، بازیکن تیم ملی"؛ طرف شاید یک اردو آمده و خط خورده ولی الان در پیجش بازیکن تیم ملی است؛ یعنی بزرگترین ظلمی که در ورزش بانوان وجود دارد این است که رسانهها ورود نمیکنند؛ ما پخش تلویزیونی نداریم که اگر داشتیم شاید هیچ کدام از این مشکلات واقعا پیش نمیآمد و از این خلا سوءاستفاده نمیشد.
در این دوره بازیها داخل ایران پخش اینترنتی شد ولی صداوسیما همچنان در این حوزه اقدامی نمیکند!
همه ما دوست داریم اگر بازیها هم پخش نمیشود، واقعا آقایان از خانواده ما یا هر کس دیگری هم اجازه داشته باشند بیایند و ببینند؛ ما داریم با همان پوشش و حجاب توی لیگمان بازی میکنیم. الان یکسری ویدئوها بیرون آمد و توی اینستاگرام و خیلی از آدمها دیدند؛ چه مشکلی هست که در کشور خودمان اجازه نمیدهند (آقایان) بیایند و ببینند و متاسفانه همین پخش نشدن فیلم بازیها، باعث شده که ما هر سال با مشکل اسپانسر مواجه باشیم؛ دستمزدهایمان خیلی پایین باشد.
الان 20 سال است که فوتسال ما استارت خورده ولی قراردادها به یک میلیارد هم نرسیده و واقعا فاجعه است؛ تنها منبع بازیکنان همین قراردادها است و هر سال ما باید برای 200 تومان بیشتر چانه بزنیم. من فکر میکردم بعد از آن 2 تا قهرمانی، فوتسال خیلی در کشورمان جا افتاده ولی در جام جهانی فهمیدم که نه هنوز خیلیها هستند که اصلا فوتسال خانمها را ندیدند. آن بازخوردهایی که مردم مثلا در اینستاگرام میدادند باعث شد من فهمیدم که نصف بیشتر مردم جامعه ما هنوز فوتسال بانوان را ندیدهاند. اگر ما پخش داشتیم الان خیلی از بچهها شرایطشان فرق میکرد و فکر میکنم همه چیز خیلی ایدهآلتر بود.
الان در فوتبال شرایط خیلی راحتتر است؛ با اینکه در فوتسال بانوان واقعا خیلی اصول اخلاقی را رعایت میکنند ولی سختگیریها در فوتسال که تازه در سالن برگزار میشود، خیلی بیشتر است. سر بازی میآمدند و میگفتند آستینت را بیار پایین، مقنعهات رو بکش جلو؛ اما شما فوتبالیها را نگاه کنید؛ خیلی راحتترند و دلیلش را هم نمیدانم.
ما سالی که نامینو بازی میکردیم، لیگ در اصفهان بود؛ آقای طاهری الان نائب رئیس اصفهان است؛ فینال ما با مس کرمان بود و اجازه ورود آقایان را در نقش جهان دادند و کلی آدم از فدراسیون آمدند و در ویآیپی نشستند و بازی را نگاه کردند و خیلی آدم هم از بیرون آمد و اصلا هیچ اتفاقی هم نیوفتاد.
الان مثلا پدر مارال ترکمان دوست دارد بیاید و بازی دخترش را از نزدیک ببیند؛ هر روز کلی مسیر را میآید و پشت در سالن غدیر میایستد و این پدر نمیتواند بیاید و در سالن بنشیند و بازی بچهاش را نگاه کند و واقعا ظلم است.
یکی از نکات ویژه بازی شما این است که راحت جلو میآیید و حتی گل هم میزنید. در جام جهانی هم ما راحت لهشما پاس میدادند.
بله؛ کلا شاید دلیلش همین (جلو بازی کردن من) باشد و اینکه سالهای قبلتر هم در لیگ گل زده بودم و امسال هم با کمک خانم مظفر و کادر جدید؛ من خیلی دوست داشتم ما در آسیایی فلای کنیم ولی خب فضا خیلی محدود بود و اصلا نشد؛ ولی در جام جهانی آن فضا واقعا به ما داده شد و شاید در 4 ماه نتوانستیم ولی وقتی این اعتماد به نفس وجود دارد و شاید خیلی جاها هم اشتباه کردیم اما خیلی جاها هم به ما کمک کرد که تیم از فشار دربیاید. آن اعتماد اگر در لیگ داده شود و بعد به تیم ملی بیاید، خیلی شرایط بهتر میشود، ولی ما این را در آسیایی نداشتیم ولی آمدیم و در جامجهانی و در بازیهای دوستانه انجامش دادیم؛ خب همان اعتماد به نفس کمک میکند که تو ضربه به دروازهات بیشتر شود و شانس گلزنی آدم هم بالاتر برود.
امسال شما در استقلال حضور دارید؛ شرایطتان چگونه است؟ چه از نظر امکانات و چه از نظر مالی راضی هستید؟
باشگاههای بزرگ مثل استقلال هواداران خیلی زیادی هم دارند؛ من خودم به شخصه وقتی به این تیم آمدم متوجه شدم، واقعا انعکاس خبریشان نسبت به تیمهای دیگر خیلی بالاتر است و الان هم با حضور خود آقای تاجرنیا پرداختیها و رسیدگی خیلی خوب بوده است؛ ای کاش باشگاههای بزرگ مثل همین استقلال، پرسپولیس و سپاهان بیایند و در بخش بانوان ورود کنند، حالا یکسریهایشان فوتبال هستند؛ بیایند و در فوتسال هم ورود کنند. من فکر میکنم هزینه تیمداری برای بانوان نصف مبلغ یک بازیکن فوتبال هم نیست و باشگاهها راحت میتوانند اینکار را مخصوصا در مورد فوتسال که زیرساختهای مورد نیاز آن را مثل سالن و... خیلی در کشورمان داریم، انجام بدهند.
من خودم وقتی به باشگاه استقلال رفتم اصلا حس و حال سر بازیها و تماشاگران که میآیند، واقعا یک حس و حال خوبی است و فیدبک مثبتی که آدم از هوادارها میگیرد، واقعا انرژی خوبی میدهد.
میدانم که قبلا پرسپولیسی بودید. اگر پرسپولیس بیاید و تیمداری کند و به شما پیشنهاد بدهد، چه میکنید؟
نه واقعا نمیروم؛ من واقعا وقتی به استقلال آمدم انتظار یک هجمه خیلی زیاد داشتم ولی غیر از 3 تا کامنت بد، هزار کامنت خوب دریافت کردم و اصلا شاید آنجا بود که (با خنده میگوید) رنگ مورد علاقهام یکذره تغییر کرد و واقعا لذت بردم.
حرف پایانی؟
پتانسیل فوتسال ایران خیلی بالا است. شما ببینید وقتی یک تیم با 4 ماه تمرین میرود و مقابل بهترین تیمهای دنیا قرار میگیرد، به نظر من اگر از همین الان استارت بزنیم میتوانیم.
دوست دارم از کادر فنی هم که در مسابقات کنار ما بودند، تشکر کنم؛ چون ماهایی که در آن تیم بودیم میدانیم در آن 4 ماه و بخصوص در مسابقات، تک تک کادر فنی چه زحماتی برای ما کشیدند و حتی شاید ما یک لیوان هم جابجا نکردیم؛ اینقدر که این کادر حواسش به ما بود و دوست داشتند همه چیز برای ما 100 باشد و امیدوارم ما هم توانسته باشیم صدمان را گذاشته باشیم و راضی بوده باشند و امیدوارم نگاه و تصمیمات فدراسیون، حداقل برای تیم ملی فوتسال، تصمیمات خوبی باشد؛ چون حیف است زمان را از دست داد؛ آنقدر پتانسیل در رشته فوتسال وجود دارد که واقعا شدنی است. در همان سال 2015 و 2018 که آمدند و امکانات دادند، اردوهای مداوم دادند، من یادم است آنقدر که در اردو بودیم لباسهایمان را آنجا میگذاشتیم؛ نتیجهاش این شد که رفتیم و با اقتدار قهرمان شدیم و ژاپن را هم در فینال 5_2 زدیم. پس واقعا اگر از همین الان استارتش را بزنند و کمک کنند و اردو و بازیهای دوستانه خوب بگذارند، مطمئن باشید که این تیم خیلی حرفها برای گفتن دارد.
258 258
کد مطلب 2162477