اقتصاد ایران نیازمند استارت رویکردی تازه برای توسعه / تغییر پارادایم ضروری است
در حالی که در دهه های اخیر کشورهای درحال توسعه مشغول جذب سرمایه های خارجی کشورهای توسعه یافته بودند تا پذیرای بخشی از فرآیندهای تولید دورسپاریشده و پروژه های مکانیزم توسعه پاک آنها باشند، اقتصاد ایران در زمین بازی دیگر بود.
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: سیاستگذاران اقتصاد ایران با اتخاذ رویکرد درون گرایی و حمایت از تولید داخل و استراتژی جایگزینی واردات برای توسعه صنعتی، همراه با برخی فعالان اقتصادی که از یک اقتصاد بسته نفع می بردند، به دنبال خودکفایی و تکمیل زنجیره های داخلی ارزش بود و برای توسعه اقتصادی به ظرفیت های داخلی، نهاده های داخلی و بازارهای داخلی چشم داشت.
در کنار این خودتحریمی داخلی، تحمیل تحریم های غیرمنصفانه اقتصادی خارجی نیز اقتصاد ایران را بیش از پیش از سازمان تولید جهانی منزوی کرد.کشور ما به واسطه دیوارکشی بر مرزهای تجاری توسط سیاستگذاران داخلی و تحریم کنندگان خارجی، تماشاگر سهم بردن کشورهای درحال توسعه از کیک تجارت بینالمللی است. ما در حالی که تامینکننده حامل های انرژی با قیمتهای ناچیز، آب رایگان و منابع مالی و ارزی با نرخهای ترجیحی و منابع انسانی ماهر و نیمه ماهر ارزان بودیم، در کنار انتشار بیشتر گازهای گلخانه ای، مصرف فزاینده انرژی و بهره برداری غیراقتصادی از منابع طبیعی، موفق نشدیم نرخهای رشد اقتصادی بالاتر از 3 تا 4درصد و پایدار را محقق کنیم.
در حالی که می توانستیم از مزیت های نسبی طبیعی و مزیت های نسبی مصنوعی (که توسط سیاستگذار داخلی در طول همه این سالها ایجاد شده بودند)، بهره برداری کنیم و با پذیرش فرآیندهای تولید دورسپاریشده کشورهای صنعتی، آنها را به اقتصاد خود متصل و وابسته کنیم،
در عوض به آب باریکه زنجیره های داخلی ارزش اکتفا و دل خوش کردیم؛ چه بسا که در بسیاری از همین زنجیره های داخلی ارزش نیز اکنون به واردات واسطه ای متکی هستیم.
اکنون زمان آن رسیده که از تجربیات گذشته و فرصت های ازدست رفته، درس بگیریم و رویکرد جدیدی برای توسعه اتخاذ کنیم.
کشورمان ایران سرشار از مزیت های نسبی کوچک و بزرگ ناب و دست نخورده است که در سراسر مناطق محلی جغرافیای کشور پراکنده هستند. برای بهره برداری از این مزیت های نسبی ناب، اول باید سیاستگذاران داخلی به این نتیجه برسند که محدودسازی و اکتفا به ظرفیت ها و بازارهای داخلی، مسیر توسعه پایدار نیست. آنگاه گام دوم، تغییر پارادایم و تعویض عینکی است که سیاستگذاران با آن به اقتصاد نگاه میکنند.
اکنون در عصر GVCs و پراکندگی بینالمللی تولید، تکمیل صفر تا 100 زنجیره های داخلی ارزش، رویکردی غیراقتصادی و غیربهینه است. امروز زمان تخصص یافتن در کل زنجیره ارزش نیست و جهان امروز، جهان تخصص یافتن در وظایف تولیدی (بخشی از زنجیره ارزش) و تجارت کالاها و خدمات واسطه ای و اقتصاد دیجیتالی است که مرز و جغرافیا نمی شناسند.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید