الگوی مصرف مشروبات الکلی در ایران؛ حس بودن در جهان اول
فردین علیخواه، جامعه شناس پنج عامل را بهعنوان مهمترین دلایل تغییر الگوی مصرف مشروبات الکلی برمی شمارد: نوستالژی فراگیر، گریز از زندگی روزمره، لذت ناشی از تخطی، پرستیژ جویی و حسن بودن در جهان اول.
شرق نوشت: فروش و مصرف نوشیدنیهای الکلی در ایران غیرقانونی است و آمار شفاف، دقیق و قابل استنادی از میزان مصرف و اعتیاد به الکل وجود ندارد، تا بتوان براساسآن تصویری واضح از وضعیت ترسیم کرد. البته در سال 2019 سازمان بهداشت جهانی گزارشی منتشر کرد که نشان میداد ایران از نظر سرانه مصرف الکل در میان مصرفکنندگان «مداوم» نوشیدنیهای الکلی، در میان 189 کشور جهان رتبه نهم را دارد!
این گزارش هرگز از سوی مقامات رسمی کشور رد نشد و نشاندهنده فرهنگی بود که هیچکس دربارهاش حرف نمیزند؛ «فرهنگ عرقخوری».
در خردادماه، جانباختن همزمان بیش از 14 نفر در استان البرز به علت مسمومیت ناشی از مصرف الکل، افکار عمومی را شوکه کرد. اتفاقات اینچنینی میتواند تاحدودی ذهنیت مخاطب را درباره آنچه درون بخش پنهان جامعه ایرانی میگذرد، روشن کند.
نبود آمار رسمی، اظهارنظر و پژوهش در این حوزه را دشوار کرده است، بااینحال گزارشهای غیررسمی از افزایش آمار مصرف الکل در ایران خبر میدهد و گزارش سازمان بهداشت جهانی هم بر این موضوع صحه میگذارد.
فردین علیخواه، جامعهشناس، در گفتوگو با روزنامه «شرق» با تکیه بر روشهای مردمنگارانه این روند افزایشی را بررسی میکند.
او پنج عامل را بهعنوان دلایل این روند صعودی معرفی کرده و معتقد است مواردی مانند گریز از زندگی روزمره، لذت ناشی از تخطی و فرار از زندگی روتین و کسالتآور بخشی از این عوامل هستند.
علیخواه معتقد است ما در موقعیتی زندگی میکنیم که به دلیل برخی نارضایتیهای اجتماعی برخی از افراد از هنجارشکنی به هر شکلی لذت میبرند.
در واقع الگوی مصرف بهتدریج در حال تغییر است و شواهد بیانگر آن است که الگوی مصرف از نظر سنی نیز تغییر یافته است.
از نظر او تقریبا قشرهای مختلف جامعه، چه شهری و چه روستایی، چه کمدرآمد و چه با درآمد بالا، چه جوان و چه میانسال، چه مرد و چه زن کموبیش دارند با نوشیدنیهای الکلی درگیر میشوند و در سالهای آینده مصرف این نوشیدنیها بیشتر هم خواهد شد.
گزارشها از افزایش آمار مصرف الکل در ایران خبر میدهد، به نظر شما علت تزاید این آمار چیست؟
ابتدا اجازه بدهید اشاره کنم که آنچه در این مصاحبه میگویم نه تبلیغ یا اشاعه مصرف نوشیدنیهای الکلی بلکه نشاندادن زوایای بیشتری از این واقعیت اجتماعی است. بحث من بحثی جامعهشناختی است. در سالهای اخیر با برخی از دانشجویانم در رشته جامعهشناسی و حقوق تلاش کردهایم با تکیه بر روشهای مردمنگارانه این موضوع را بررسی کنیم.
در ضمن تنوعات اجتماعی درخصوص موضوع این مصاحبه بسیار زیاد است و من در پاسخ به سؤال شما سعی میکنم کمتر این تنوعات را در نظر بگیرم، چون در غیر این صورت باید وارد جزئیات بسیاری شوم که بدون تردید از حوصله خوانندگان این مصاحبه خارج است.
دلایل و عوامل افزایش مصرف مشروبات الکلی
و اما پاسخ به سؤال شما. نوشیدن مشروبات الکلی کموبیش در سالهای پس از انقلاب وجود داشته است ولی با شما موافقم که در سالهای اخیر شاهد رشد مصرف در اقشار مختلف جامعه هستیم. شاید نتوان آمار و ارقام ذکر کرد ولی حداقل طبق شواهد روند، کاهشی نیست بلکه صعودی است. من سعی میکنم دلایل را به شکل منظم اینگونه خلاصه کنم:
نوستالژی فراگیر
برایان ترنر، جامعهشناس انگلیسی - استرالیایی، در یکی از آثار خود از تعبیر نوستالژی فراگیر سخن میگوید که میتوان بین آن با مصرف برخی نوشیدنیهای خاص نسبتی برقرار کرد، من این تعبیر را در اینجا از ایشان وام میگیرم.
به عنوان عامل نخست، بخشی از موضوع گسترش متأسفانه نوشیدن مشروبات الکلی در ایران از این زاویه قابل تحلیل است. گویی برای عدهای نوشیدن برخی نوشیدنیهای نوستالژیک و گسترش فرهنگ نوشیدن آن برای یادآوری خاطراتی است که تصور میشود خاطرات خوشی بودهاند.
جالب آنکه وقتی در گوگل کلمه «آهنگهای» را تایپ میکنیم معمولا اولین پیشنهاد گوگل «آهنگهایی در رابطه با مصرف این نوع نوشیدنیهاست» و همه این آهنگها نیز متعلق به دوران قبل از انقلاب و آهنگهایی کوچهبازاری هستند. گویی مجاورت آن آهنگها و این نوشیدنیها زمینه پرتاب یا سفری خیالی را فراهم میآورد. من در یکی از نوشتههایم با عنوان «وقتی دهه 50 رقیب دهه 60 میشود» این بازگشت را بیشتر توضیح دادهام.
یکی از پژوهشگران اصطلاحی با عنوان locavores را به کار برده است که شاید بتوان «محلیخواران» ترجمه کرد. منظور، گرایشی است که در برخی از کشورها نسبت به محصولات بومی ایجاد شده است تا به این وسیله حسوحال محلی ایجاد و تجربه شود.
تحقیقات من نشان میدهد که با وجود تورم و گرانی نوشیدنیهای برند که قیمت بالایی دارند، در سالهای اخیر تفسیر و معناپردازی نسبت به نوشیدنیهای بومی درحال تغییر است، چون آنها بهعنوان محصولی محلی تعریف میشوند که حسوحال محلی ایجاد میکنند. منظور آنکه متأسفانه ایرانیبودن و حتی ایرانیماندن در برخی از اقشار اجتماعی با مصرف این نوع نوشیدنیها نسبت یافته است.
لذت ناشی از تخطی
برای عامل دوم باید به «لذت ناشی از تخطی» اشاره کنم. واقعیت است که ما در موقعیت غیرنرمال زندگی میکنیم. بعضا با افراد و نیروهایی مواجه هستیم که در تمامی زوایای زندگی روزمره مداخله میکنند. در این موقعیت، تخطی از هنجارها معنای دیگری مییابد.
تخطی و هنجارگریزی در چنین کشوری با تخطی در کشوری دیگر که نیروهای تعیینکننده و اجرائی چنین مقاصدی ندارند، فرق میکند.
ببینید ما در موقعیتی زندگی میکنیم که به دلیل افزایش نارضایتیهای اجتماعی و فرصتهای اندک برای ابراز اعتراضهای مشروع، در عمل برخی از افراد از هنجارشکنی به هر شکلی لذت میبرند. انگار دارند با روندهای اجرائی حکمرانی مقابله میکنند یا در برنامههای پرورشی حکمرانی اختلال ایجاد میکنند. این نکته اهمیت دارد.
بحث نوشیدنیهای الکلی را از این زاویه هم میتوان تحلیل کرد. منظورم آن است که گرایش به این نوشیدنیها را نیز میتوان شکلی از مقاومت در مقابل مقاصد دولت و شیوههای حکمرانی تلقی کرد. این میتواند انتخاب درستی نباشد ولی بههرحال وجود دارد.
شما در شبکههای اجتماعی فیلمهایی میبینید که برخی افراد وقتی نوشیدنی مصرف میکنند، قبل از آنکه بنوشند به طیف خاصی از نیروهای بدنه اجرائی حکمرانی فحش و بدوبیراه میگویند. چرا؟ آنان از نگاه خودشان هم درحال لذتبردن هستند و هم آن لذت را در مقابل خواستههای این افراد میدانند و به عمد سعی میکنند لج و نارضایتی خود را نشان دهند.
مطالعات ما نشان میدهد که یکی از موضوعات و بحثهای رایج در حلقهها مصرف نوشیدنی در متن جامعه، نوستالژی گذشته و نقد وضع موجود است.
گریز از فشار زندگی روزمره
به عنوان عامل سوم باید بگویم برخی از افراد میخواهند از روند کسالتبار و خستهکننده و یکسان زندگی روزمره خلاصی یابند. درواقع گرایش به نوشیدنیهای الکلی نوعی گریز escape از فشارهای زندگی روزمره است. با این هدف، آنان به دنبال موقعیتهای متفاوت هستند تا لحظاتی از آنچه هست کنده شوند.
برخی از محققان از عبارت «لذت گمگشتگی و رهایی» میگویند. درواقع پس از نوشیدنهای جمعی، برای ساعاتی قوانین حاکم بر زندگی روزمره به حالت تعلیق درمیآید. نوشیدن مشروبات الکلی را از این زاویه هم میتوان دید.
الکل به دلیل آثاری که روی مغز میگذارد، فرد را در لحظه معاشرتپذیر میکند. او دقایقی به تعطیلی اخلاقی میرود، آن خودِ اجتماعی جاافتاده و مرسوم را کنار میگذارد و آنچه را در لحظه هست، به شکلی آشکار و بدون نگرانی از قضاوتها رو میکند. عدهای متأسفانه این وضعیت را دوست دارند و اشتیاقشان به الکل به این دلیل است.
پرستیژجویی
به عنوان عامل چهارم، میتوانم به پرستیژجویی اشاره کنم. همانطورکه گفتم نوشیدنیهای الکلی وارد سبک زندگی برخی از اقشار جامعه شده است. همانطورکه برای مثال داشتن ماشین بهاصطلاح «شاسی» یا داشتن «یک باغچه» در اطراف شهر این روزها تبدیل به نشانگان منزلتی شدهاند، بهتدریج چیدن بطریهای نوشیدنی و خوراکیهای جورواجور در میهمانیها از نظر عدهای بیانگر سلیقه آلامد یا سلیقه پالایشیافته میزبان محسوب میشود.
من گاهی دیدهام که برای مثال بعضی از بیماران پس از یک عمل جراحی موفق، برای پزشک معالج نوشیدنی هدیه بردهاند، آنهم در یک بستهبندی لاکچری که این از نظر تحلیلی جالب است. نوع و برند نوشیدنیهای الکلی از طرفی با سرمایه اقتصادی پیوند دارد.
بههرحال قدرت خرید در انتخاب نوع نوشیدنیها اثرگذار است ولی این روزها، نوشیدنیهای الکلی برای برخی از اقشار اجتماعی نوعی سرمایه فرهنگی نیز محسوب میشود
. آشنایی افراد با انواع برندها و نحوه سروکردن نوشیدنیها به تدریج دارد بیانگر میزان سرمایه فرهنگی در برداشتی بوردیویی (جامعهشناس فرانسوی) میشود.
حس بودن در جهان اول
در نهایت به عامل پنجم اشاره میکنم. یکی از پژوهشگران مردمشناسی در یکی از تحقیقات از اصطلاح «حس بودن در جهان اول»a sense of first world inclusion استفاده میکند. من در شرح این عامل از تعبیر ایشان بهره میبرم.
منظور او آن است که گاهی اوقات افراد به این دلیل به مصرف وسایل و کالاها روی میآورند تا حس بودن در کشور پیشرفته را به دست آورند. مثلا لباس، اتومبیل، غذا یا نوشیدنی از آن جملهاند. حتی تزئین و چیدمان خانه هم میتواند اینطور باشد.
گمان جامعهشناختی من آن است که بخشی از علاقهمندان به مشروبات الکلی به دنبال چنین حسی هستند. من در شبکههای اجتماعی ویدئوهای زیادی دیدهام که در آن ایرانیان در سایر کشورها به قسمت فروش نوشیدنیهای الکلی میروند و با اشتیاق و ولع فیلم میگیرند و برای ایرانیان توضیح میدهند. این برای خودش نکتهای است.
من در مطالعاتم با افراد میانسالی مواجه شدم که در زمینه مشروب و بطری، بهاصطلاح «برندباز» هستند، یا خانوادههایی که در قسمتی از پذیرایی خانه یک نیمچه باری برای خودشان ساختهاند. گفتوگو با برخی از آنها نشان میداد که آنان به دنبال حس جهاناولی هستند. به قول یکی از جوانان که در مصاحبهها میگفت «حالا که من نمیتونم برم اروپا، سعی میکنم برای خودم یه اروپای کوچیک بسازم».
تغییر الگوی مصرف مشروبات الکلی در ایران
آیا الگوی مصرف الکل در ایران تغییر کرده است؟
به نظرم بله. شاهد هستیم که بهتدریج الگوی مصرف درحال تغییر است. معمولا در مطالعات این سؤال مطرح میشود که چه کسی، چه چیزی را، در چه زمانی، در چه مکانی و به اتفاق چه افرادی مصرف میکند؟ پاسخ به هرکدام از این سؤالات میتواند نشان دهد که الگوی مصرف در ایران چه تغییری کرده است و البته در این مصاحبه نمیتوان به همه این سطوح پاسخ داد و وارد جزئیات شد.
من اطلاعات مردمشناختی و جامعهشناختی بسیاری در این خصوص دارم که در سالهای گذشته با تلاش فردی یا با کمک دانشجویانم جمعآوری کردهام که البته در اینجا فرصت بیان و تحلیل همه آن جزئیات نیست و امیدوارم فرصت کنم و اینها را بنویسم.
اگر بخواهم به آن سطح «چه کسانی» بپردازم باید بگویم که نوشیدنیهای الکلی تقریبا در بین اقشار مختلف اجتماعی درحال افزایش است. موضوع آن است که این دست نوشیدنیها بهتدریج دارد وارد حلقههای فراغتی و موقعیتهای تفرجی و تفننی اقشار مختلف جامعه میشود و جای خود را باز میکند.
در اقشار سنتیتر جامعه که هنوز به سبک و سیاق قدیم زندگی میکنند و سبک زندگی سنتی دارند معمولا نوشیدنیهای الکلی در حلقهها و دورهمیهای کوچک مردانه، در قالب قرارهای ثابت و غالبا به اتفاق دوستان همجنس مصرف میشود. این اقشار معمولا در جمعهای خانوادگی به مصرف مشروب نمیپردازند مگر آنکه جشن یا میهمانی بزرگی در کار باشد و آنان در معرض دید و توجه خانواده قرار نداشته باشند.
در بین این اقشار، همچنین کمتر شاهد مصرف محصولی بهاصطلاح برند، گرانقیمت یا لاکچری هستیم. معمولا آنچه در بازار ایران عنوان یک نوشیدنی سنتی را دارد مصرف میشود. باید اشاره کنم که معناپردازی این اقشار نسبت به این نوشیدنی سنتی نیز قابل تأمل و عجیب است.
آنان این نوشیدنی را جزئی از هویت طبقاتی و هویت مردانه تلقی میکنند. در ضمن، به اعتقاد آنان نوشیدنی فوق زمینه دستیابی به «بیریابودن، در قید دنیا نبودن، بامرامبودن، قدر زندگی را دانستن و مردانگی» را بیشتر میکند تا نوشیدنیهای برند که متعلق به «سوسولها» و «بالاشهریها» است.
زبان بدن این افراد به هنگام نوشیدن، موسیقیهای ترجیحی آنان، موضوع صحبتها به هنگام مصرف زیاد، خوراکیهای موجود در کنار نوشیدنی و... جزئیاتی هستند که از بیان آنها میگذرم.
نکته قابلتأمل آنکه پدران این افراد در حلقههای دوستانه خود غالبا مخدرهای دودزا مصرف میکردهاند ولی در نسل دوم شاهد گسترش نوشیدنیهای سنتی - الکلی و در مواردی با همراهی «قلیان» هستیم.
در طبقه متوسط شهری که گرایشهای مدرن و بهروزتر و سبک زندگی جدید دارد الگوی مصرف کمی متفاوت است. در اینجا شاهد شکلگیری حلقههایی ترکیبی یا مختلط از نظر جنسیتی هستیم. البته در این حلقهها نیز معمولا زنان کمتر از مردان به مصرف این نوشیدنیها میپردازند. همچنین نسبت به اقشار سنتی، تنوع نوشیدنیهای فوق معمولا در این طبقات بیشتر است.
قبل از تورم موجود، مصرف بطریهای برند غیرایرانی در این گروه بیشتر بود؛ ولی در سالهای اخیر بخش اعظم این گروه نیز بهناچار به مصرف نوشیدنیهای سنتی روی آورده است.
نکته تأملبرانگیز آنکه با گسترش مصرف نوشیدنیهای سنتی - بومی در این گروهها، شاهد الگوبرداری و بازتولید خردهفرهنگ نوشیدن موجود در اقشار سنتی (گروه نخست) در این گروهها هستیم. منظور بهطور خاص ترجیحات موسیقایی این گروهها یا ژستها به هنگام نوشیدن است که با قشر نخست همسان میشود. گویی نوشیدنی سنتی - بومی خردهفرهنگی دارد که در همهجا خود را بازتولید میکند.
نکته دیگر آنکه در این قشر شاهد هستیم که بهتدریج مصرف برخی مواد مخدر مانند گل در کنار نوشیدن الکل درحال افزایش است و چنین ترکیبی موجب تهدید جدی سلامتی افراد میشود.
به نکتهای هم باید توجه داشت. در سالهای اخیر و بهویژه با افزایش افسارگسیخته تورم، الگوی تهیه نوشیدنی نیز تغییر کرده است. ما شاهد هستیم که افراد مختلف خودشان تلاش میکنند تا نوشیدنیهای دستساز تهیه کنند.
شواهد بیانگر آن است که الگوی مصرف از نظر سنی نیز تغییر یافته است. منظور آنکه مصرف الکل به سمت سنین پایین و بهطور مشخص نوجوان درحال حرکت است. از نظر جنسیت، هرچند همچنان مردان مصرفکننده اصلی الکل در ایران هستند؛ ولی بهتدریج شاهد گسترش نوشیدنیهای الکلی در بین زنان هم هستیم و متأسفانه احتمالا شاهد این روند خواهیم بود.
مصرف الکل در بین زنان غالبا معطوف به جشنها و میهمانیها در حلقههای دوستان نزدیک است. الگوی فراغت در بین زنان بهویژه زنان طبقه متوسط شهری درحال تغییر است. ما این روزها شاهد سفرهایی تفریحی هستیم که برخی زنان به شکل تکجنسیتی انجام میدهند و در این سفرها به قول هوارد بکر تعطیلی اخلاقی رخ میدهد و برخی از آنان تلاش میکنند تا از هنجارهای حاکم بر زندگی قبل از سفر اندکی تخطی کنند.
رؤیت پذیرشدن مصرف مشروبات الکلی
آیا مصرف الکل از نظر اجتماعی و فرهنگی پذیرفتهتر شده است؟ بههمینعلت آمار افزایش یافته است؟
ببینید مسئله مهم رؤیتپذیری و پنهانسازی است. من فکر میکنم که در جامعه ایرانیِ پس از انقلاب، نگاه جامعه به نوشیدنیهای الکلی در مقایسه با مواد مخدر، کمتر منفی یا همراه با هراس و نگرانی بوده است. نمیگویم اصلا منفی نبوده است؛ ولی اگر با مواد مخدر مقایسه کنیم، شدت آن ضعیفتر بوده است. منظور آنکه شاید شیوع الکل مانند مواد مخدر فراگیر نبوده باشد؛ ولی همواره وجود داشته است و وقوع انقلاب باعث پاکشدن مسئله در ایران نشد.
یک دلیلش میتواند این باشد که رسانههای جمعی در یکی، دو دهه نخست پس از انقلاب، بهراحتی آلات و نحوه مصرف مواد مخدر را نشان میدادند و حتی درباره زمینهها و پیامدهای آن فیلم و سریالهای تلویزیونی تولید میکردند و مدام به جامعه هشدار میدادند و جامعه را نسبت به آن حساس میکردند؛ ولی نوشیدنیهای الکلی در کل به حال خود رها شد.
جالب آنکه قوانین سختگیرانهای حتی برای نشاندادن بطری مشروبات الکلی یا یک آدم مست وجود داشت و تا آنجا که میدانم، هماکنون هم وجود دارد. بههمیندلیل مصرف مشروبات الکلی به شکلی زیرپوستی همواره در سالهای پس از انقلاب جریان داشت و به حیات خود ادامه داد و گویی شیوه حکمرانی هم قصد نداشت علیه آن وارد فعالیت فرهنگی و رسانهای شود.
در سالهای اخیر هم مصرف نوشیدنیهای الکلی و هم پذیرش اجتماعی مصرف این نوشیدنیها بیشتر شده است. درواقع ما شاهد هستیم که بطریهای نوشیدنیهای الکلی آهستهآهسته از بهاصطلاح سوراخ سنبههای خانهها به گوشهای از اتاق پذیرایی منتقل میشوند یا افراد برای مصرف این نوشیدنیها مجبور نیستند جایی را که هستند، ترک کنند و به مکانی خارج از دید همگان بروند.
راستش مدتی قبل صحنهای میدیدم که برای خودم تأملبرانگیز بود. یکی از جوانانی که در اینستاگرام دنبال میکنم، هنگام عصر با یکی از دوستانش در یکی از پارکهای شهر نشسته بودند، یکی از آهنگهای قدیمی پخش میشد و آنها هم در مقابل و برای کسانی که از طریق اینستاگرام تماشایشان میکردند، لیوانها نوشیدنی را بالا میگرفتند. درواقع آنان با تلفن همراه میهمانی کوچک خود در پارک را در مقابل چشمان دیگران قرار داده بودند.
به نظرم این از نظر تحلیلی حائز اهمیت است. دنبالکنندگان که از هر قشری بودند، فقط برای آنان لایک میفرستادند و آرزوهای خوب میکردند. همانطورکه گفتم، ما شاهد هستیم که مصرف از ماهیت «رؤیتناپذیری» به «رؤیتپذیری» درحال تغییر و پذیرش اجتماعی آن نیز درحال افزایش است. مصرفکنندگان دارند از جهان ناپیدا وارد جهان پیدا میشوند.
به نکته ظریفی هم درباره این سؤال اشاره کنم. گاهی اوقات برخی پدیدههای اجتماعی آرامآرام گسترش مییابند. تدریجی و آهستهآهسته. معمولا درباره پدیدههای اجتماعی اینطور نیست که مثلا جامعه بیاید و اعلام کند «من میپذیرم و تو بیا». پدیدهها میآیند و کمکم جای خودشان را باز میکنند. در ضمن بسیاری از پدیدهها هم منتظر اعلام نظر جامعه برای پذیرش نمیمانند. پدیده میآید؛ یا از آن استقبال نمیشود و در اقلیت میماند یا کمکم فراگیر میشود.
رابطه تفریح و مصرف مشروبات الکلی
آیا این گزاره درست است که میان مفهوم «تفریح» با «مصرف نوشیدنیهای الکلی» پیوند مستقیم وجود دارد و با گرانشدن هزینه تفریح، گرایش به مصرف الکل افزایش یافته است؟
من با نیمه اول جمله شما موافقم؛ ولی با نیمه دوم نه. بله، میتوان گفت که ما شاهد هستیم که نوشیدن مشروبات الکلی دارد با تفریح نسبت پیدا میکند و کمکم نسبت به آن پذیرش اجتماعی ایجاد میشود؛ ولی فکر نمیکنم که چون تفریح گران شده است؛ پس گرایش به مصرف الکل هم بیشتر شده است؛ یعنی افراد به این دلیل نوشیدنی الکلی مصرف میکنند؛ چون نمیتوانند تفریحات رایج و سالم داشته باشند.
نکته مهم معناپردازی مصرفکنندگان نسبت به کالاست و من معتقدم که در ایران این معناپردازیها در حال تغییر است.
همانطورکه در پاسخ به سؤالات قبل گفتم، باید به الگوی مصرف نوشیدنیهای الکلی توجه داشته باشیم. کم نیستند افرادی که وقتی به سفر میروند، نوشیدنی خود را به همراه میبرند یا در شهرهای مقصد این نوشیدنیها را خریداری میکنند.
حتی این روزها برخی مواقع میشنویم که برخی از افراد وقتی به رستوران میروند، با خود نوشیدنی میبرند و در آنجا مصرف میکنند. متأسفانه مصرف نوشیدنیهای الکلی آهستهآهسته دارد وارد زندگی روزمره و سبک زندگی میشود.
میخواهم بگویم که مصرف این نوشیدنیها حتی دارد وارد همان تفریحات سالم هم میشود. ما در مصاحبههایمان با افرادی مواجه شدیم که وقتی با دوستانشان به کوه یا استخر میروند، با خود نوشیدنی میبرند. بههرحال کوه یا استخر هم جزء همان تفریحات سالم است.
من فکر میکنم متأسفانه نگاه به نوشیدنیهای الکلی در حال پوستاندازی است. به غیر از این دوباره به همان موضوع «تجربه در اوج بودن» ارجاع میدهم.
فراگیرشدن مشروبات الکلی در گروه های اجتماعی
به دلیل ممنوعیت تولید و مصرف مشروبات الکلی در ایران، بررسی دقیق شیوع و الگوی مصرف نوشیدنیهای الکلی کاری دشوار است، بااینحال میتوانید یک تصویر کلی در این زمینه ارائه دهید؟ آیا گرایش جوانان به الکل بیشتر از بقیه گروههای سنی است؟ چه عوامل اجتماعی بر گرایش جوانان در مصرف الکل تأثیر دارد؟
در سؤالات قبل هم اشاره کردم. من فکر میکنم که کمتر کشوری بتوان یافت که تا این حد مردم در خانههای خودشان سعی کنند نوشیدنیهای الکلی دستساز بسازند یا در این حد در شبکههای اجتماعی آموزش تولید خانگی مشروبات الکلی وجود داشته باشد.
همیشه در دوران پس از انقلاب در زیر پوست شهر خبرهایی بوده است که مایه شگفتی هر ناظر یا پژوهشگری میشود. برخورد نیروی انتظامی در میدان ترهبار تهران خودش به ما میگوید که چه خبر است.
کمبود ماءالشعیر تلخ یا کلاسیک در سوپرمارکتها احیانا میتواند نشانهای باشد برای اینکه چه خبر است. ببینید. هرچند استفاده از مشروبات الکلی دارد به سمت سنین پایینتر میآید؛ ولی من در کل میتوانم بگویم که حداقل طبق شواهد، این نوع نوشیدنیها در اغلب گروههای اجتماعی در حال فراگیرشدن است.
این موضوع تقریبا فراطبقاتی شده است و تقریبا همه اقشار جامعه با آن درگیر میشوند و متأسفانه در سالهای آینده این احتمال وجود دارد که مصرف این نوشیدنیها بیشتر هم خواهد شد. تفاوت آنها در چقدر، چگونه و چه چیز نوشیدن است.
با یکی از دانشجویانم داریم سبک زندگی دانشجویان پزشکی را مطالعه میکنیم. برای من بسیار جالب و تأملبرانگیز است که مصرف نوشیدنیهای الکلی و استفاده از گل در بین برخی از این دانشجویان هم بهسرعت درحال رواج است.
درباره علل گرایش جوانان کموبیش در سؤالات قبل پاسخ دادم. معمولا نوشیدنیهای الکلی کارکرد اجتماعی دارند. منظورم برای مثال بحث معاشرتپذیری و تعامل اجتماعی است.
درباره جوانان باید دید که آنان وقتی تنها هستند، به شکل فردی نیز به مصرف نوشیدنیهای الکلی میپردازند یا صرفا در حلقههای دوستانه چنین اقدامی را انجام میدهند. درواقع مصرف نوشیدنی در بین آنان موقعیتمحور است یا رفتاری ثابت و هرروزه است؟ موقعیت دوم نگرانکننده خواهد بود.
نکته دیگر آنکه بههرحال دوره جوانی کموبیش در اغلب کشورها دوره تخطی، کشف و کنجکاوی است. دیوید هریس تعبیر سرگرمی و تفنن، آزادی و خودابرازی fun, freedom, self expression را به کار میبرد. این سه شاید بهخوبی بیانگر دنیای جوانان باشد.
استقبال از نوشیدنیهای الکلی در بین آنان را شاید بتوان از این زاویه دید. البته این را هم یادآوری کنم که از چند سال گذشته رقابتی بین گل و نوشیدنیهای الکلی در بین جوانان وجود دارد.
چرا با وجود خطرناکبودن مصرف الکل دستساز، فرهنگ مصرف نوشیدنی سنتی - بومی هنوز پابرجاست و ادامه دارد. آیا میتوان این موضوع را با شرایط و محدودیت اجتماعی در ارتباط دانست؟ چراکه برخی ایرانیها یک زندگی شبانه پنهان و در چهاردیواری خانه دارند که با مصرف الکل پیوند شدیدی دارد.
باید به نکتهای توجه داشت. طبق بررسیهای ما هر فردی که نوشیدنیهای الکلی مصرف میکند، در نظر خودش یک فروشنده دارد که قابلاعتماد است و معمولا نیازهایش را از او تأمین میکند. اگر نام یا نام خانوادگی آن فروشنده بیانگر «اقلیت»بودن او باشد، میزان اعتماد نیز بیشتر خواهد بود.
منظورم آن است که باید دید پنداشت و نگاه افراد نسبت به خطر چیست. معمولا هر مصرفکننده فکر میکند که با ساقی قابل اعتمادی مواجه است. نکته دیگر آنکه حتما دیدهاید معمولا در جادهها سایر رانندگان وقتی تصادف دلخراشی میبینند، تنها 10 یا 20 دقیقه آرام میروند و رعایت میکنند؛ ولی باز به همان سبک و سیاق قبلی رانندگی میکنند.
این روزها میبینیم که تعداد مسمومیت و مرگومیر ناشی از متانول افزایش یافته است. به نظر من این امر احتمالا باعث نخواهد شد تا میزان مصرف نوشیدنیهای الکلی در ایران کاهش یابد. حداقل شاید باعث خواهد شد تا الگوی تهیه نوشیدنی دستساز در خانهها در مقایسه با قبل بیشتر شود.
فرهنگ به تعبیر شما مصرف نوشیدنی سنتی - بومی کموبیش در بیشتر نقاط کشور وجود دارد. ممکن است در فضاهای عمومی نمود و بروز نداشته باشد؛ ولی بههرحال وجود دارد و در محیطهای خصوصی و در حلقههای دوستانه و اغلب خانوادگی دارد بازتولید میشود. ویژگی استقبال از این نوع نوشیدنیها آن است که هم در زمانهای شادی و جشن و خوشحالی و هم در زمانهای ناامیدی، یأس و اندوه میتوان انتظار داشت که مصرف کلی آنها افزایش یابد.
به نظر من استقبال جامعه ناامید و مأیوس هم از نوشیدنیهای الکلی میتواند افزایش یابد. درواقع در این وضعیت افراد به دنبال فراموشی موقت و کندهشدن از واقعیتهای تلخ هستند.
رابرت مرتون، جامعهشناس آمریکایی، دههها قبل در تحقیقاتش این را نشان داد. اینکه چگونه افرادی که از تحقق رؤیای آمریکایی مأیوس میشدند و هرچه تلاش میکردند نمیتوانستند به آنچه میخواهند برسند، به مواد مخدر و الکل رو میآوردند.
من فکر میکنم بعد از هر ناکامی و ناامیدی عمومی باید انتظار داشته باشیم که گرایش به نوشیدنیهای الکلی نیز افزایش یابد. به غیر از این، هرچقدر مردم از چیزی نهی شوند، متأسفانه باید انتظار داشت که در پنهان نسبت به آن گرایش بیشتر داشته باشند.
گزارش: فرانک جواهری
کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه