دوشنبه 6 مرداد 1404

انتقاد از نسخه‌پیچی نماینده مجلس برای الگوبرداری روحیه یمنی؛ تفاوت فرهنگی و تاریخی عمیق دو کشور را نادیده می گیرند

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
انتقاد از نسخه‌پیچی نماینده مجلس برای الگوبرداری روحیه یمنی؛ تفاوت فرهنگی و تاریخی عمیق دو کشور را نادیده می گیرند

تا پیش از جنگ 12روزه، هر زمان کشور در تنگنا قرار می‌گرفت، سیاستمداران از مردم می‌خواستند که در این برهه حساس، صبر پیشه کنند. حتی برخی سیاستمداران از مردم انتظار داشتند مثل مبارزان یمنی برخورد کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه سازندگی نوشت؛

تا پیش از جنگ 12روزه، هر زمان کشور در تنگنا قرار می‌گرفت، سیاستمداران از مردم می‌خواستند که در این برهه حساس، روحیه مقاومت داشته باشند و همچون مردم کشورهایی که مشغول مبارزه هستند، صبر پیشه کنند. حتی برخی سیاستمداران از مردم انتظار داشتند مثل مبارزان یمنی برخورد کنند که «تکلیف خودشان را با خودشان مشخص کردند، یعنی با وجود اینکه امروز از نظر امکانات مادی، خورد و خوراک و مسائلی از این دست مواجهند، روحیه خود را حفظ کرده‌اند.»

عجیب آن است که اخیرا در همین زمینه، محمدتقی نقدعلی گفته:«در جامعه ما میلیون ها نفر ما با روحیه یمنی داریم، اما ما یک جمعیت 80،90 میلیون نفری هستیم باید اکثریت آن روحیه را داشته باشند.» به نظر می‌رسد سخنان آقای نقدعلی و مشابه آن، که از مردم انتظار دارند «روحیه‌ای» مانند مبارزان مردم کشور دیگر داشته باشند، از چند جهت اشتباه است. این نوع سخنان تفاوت‌های عمیق تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میان کشورها را نادیده می‌گیرد. در همین زمینه برخی دیگر از سیاستمداران و روشنفکران با این تصور که توسعه قابلیت الگوبرداری دارد، توصیه می‌کنند که ایران باید همان راهی را برود که ژاپن رفته یا کشورهای اسکاندیناوی طی کرده‌اند. اقتصاددانان می‌گویند هر جامعه‌ای محصول شرایط منحصربه‌فرد خود است؛ یمن با تاریخ جنگ‌های داخلی، جغرافیای خاص و ساختار قبیله‌ای، نمی‌تواند الگویی برای مقاومت جامعه‌ای مانند ایران باشد، چنان‌که ایران نیز نمی‌تواند الگوی خوبی برای مردم یمن باشد. انتظار یکسان‌سازی رفتار یا «روحیه» میان دو جامعه، ساده‌انگارانه است و واقعیت‌های زمینه‌ای را نادیده می‌گیرد. ایراد بعد این است که سیاستمداران مردم را به‌عنوان توده‌ای یکنواخت می‌بیند و تفاوت‌های فردی، طبقاتی و فرهنگی درون یک جامعه را کم اهمیت جلوه می‌دهد. در ایران، با جمعیتی حدود 80 میلیون نفر، تنوع نیازها، انتظارات و شرایط زندگی بسیار گسترده است. مقایسه این تنوع با «روحیه یمنی» به معنای نادیده گرفتن پیچیدگی‌های جامعه ایران و تحمیل یک الگوی آرمانی غیرواقعی است. چنان که شرح داده شد، این سخنان اغلب با هدف توجیه مشکلات یا فراخوان به صبر در برابر سختی‌ها مطرح می‌شوند، بدون آنکه راه‌حل عملی برای بهبود شرایط ارائه کنند. این رویکرد می‌تواند به جای تقویت همبستگی، حس ناامیدی یا سرخوردگی را در مردمی که با چالش‌های روزمره مواجه‌اند، تقویت کند. ریشه خطای این تفکر در نگاه ایدئولوژیک و تقلیل‌گرایانه نهفته است که به جای تحلیل دقیق شرایط هر جامعه، به دنبال الگوبرداری‌های کلی و غیرواقع‌بینانه است. چنین دیدگاهی از درک عمیق تفاوت‌های ساختاری و زمینه‌ای جوامع غفلت می‌کند و به جای حل مسئله، به شعار و آرمان‌گرایی متوسل می‌شود.

قرص توسعه

سال‌های سال است که در محافل روشنفکری ایران پیشنهادهایی برای الگوی توسعه در ایران مطرح می‌شود. در طول 100 سال گذشته گاهی شوروی الگوی پیشنهادی روشنفکران بوده و گاهی آمریکا. گاهی الگوی آلمان پیشنهاد شده و گاهی تجربه ژاپن. این اواخر هم الگوی سوئد به عنوان اتوپیای روشنفکران ایرانی مطرح شده است. احتمالاً با این تصور که چون این کشور سوسیال دموکرات است، الگوی اقتصادی‌اش نیز مبتنی بر سوسیالیسم است. گذشته از آنکه این پیشنهادها روزگاری مطرح شده‌اند و بعدها به فراموشی سپرده شده‌اند. حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا در ایران این قدر تشتت فکری در حوزه ادبیات توسعه وجود دارد؟ مسعود نیلی این‌گونه پاسخ می‌دهد: «گاهی می‌شنویم و می‌بینیم که عده‌ای پیشنهاد می‌دهند ایران در پیشبرد توسعه از الگوی چین یا الگوی ژاپن یا این اواخر، الگوی سوئد استفاده کند. خیلی قابل فهم نیست که برداشت ما از مقوله توسعه این قدر سطحی و کم‌عمق باشد به این دلیل که الگوی ژاپن یا الگوی سوئد، قرص یا شربت نیست که بتوانیم از داروخانه تهیه کنیم و بعد مثل این کشورها توسعه‌یافته شویم. یا اینکه فکر کنیم متنی یا گزارشی یا مقاله‌ای وجود دارد و ما اگر به تک‌تک توصیه‌های این متن توجه کنیم، می‌توانیم بر اساس الگوی آن کشوری پیشرفته شویم.» چنان‌که مسعود نیلی شرح داده، یکی از مشکلات اساسی در بحث توسعه در ایران سطحی‌نگری و ساده‌انگاری در نگاه به الگوهای توسعه است. تشتت فکری در حوزه ادبیات توسعه در ایران ریشه‌های متعددی دارد که می‌توان آن‌ها را از چند منظر بررسی کرد. نخست، فقدان اجماع فکری و نظری در میان روشنفکران و سیاست‌گذاران ایرانی یکی از عوامل اصلی این پراکندگی است. در طول سده گذشته، جریان‌های فکری مختلف، از سوسیالیسم و لیبرالیسم گرفته تا ناسیونالیسم و اسلام‌گرایی، هر یک به دنبال الگویی خارجی برای توسعه ایران بوده‌اند. این تنوع ایدئولوژیک باعث شده که هر گروه، بدون توجه به شرایط بومی ایران، الگویی را که با پیش‌فرض‌های فکری خود همخوانی دارد، پیشنهاد کند. برای مثال، در دوره‌ای که گفتمان چپ‌گرایی غالب بود، شوروی یا چین به عنوان الگو مطرح می‌شدند، و در دوره‌ای دیگر، تحت تأثیر جذابیت‌های نظام سرمایه‌داری، آمریکا یا ژاپن مورد توجه قرار می‌گرفتند. این رویکرد نشان‌دهنده نبود یک چارچوب نظری منسجم برای تحلیل نیازهای داخلی ایران است. دوم، عدم شناخت عمیق از الگوهای پیشنهادی و شرایط شکل‌گیری آن‌ها عامل دیگری است. کشورهای مانند سوئد، ژاپن یا آلمان مسیر توسعه خود را بر اساس عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خاص خود طی کرده‌اند. برای مثال، سوئد با نظام سوسیال‌دموکرات خود، توسعه را در بستری از ثبات سیاسی، فرهنگ اجتماعی مبتنی بر اعتماد و همکاری، و منابع اقتصادی مشخص پیش برده است. این شرایط با وضعیت ایران، که با چالش‌هایی مانند ناپایداری سیاسی، تحریم‌های اقتصادی، و تنوع فرهنگی و قومیتی مواجه است، تفاوت‌های اساسی دارد. با این حال، روشنفکران ایرانی اغلب به جای تحلیل این تفاوت‌ها، به الگوبرداری سطحی و شعاری از این کشورها بسنده کرده‌اند. سوم، فقدان یک استراتژی توسعه مبتنی بر شرایط بومی ایران به این تشتت دامن زده است. توسعه یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است که نیازمند درک دقیق از ظرفیت‌ها، محدودیت‌ها و اولویت‌های یک کشور است. در ایران، به دلیل نبود اجماع بر سر تعریف توسعه و اهداف آن، پیشنهادها اغلب به صورت مقطعی و تحت تأثیر موج‌های جهانی یا منطقه‌ای مطرح می‌شوند. به عنوان مثال، الگوی سوئد ممکن است به دلیل تصور نادرست از سوسیال‌دموکراسی به عنوان نوعی سوسیالیسم یا به دلیل جذابیت رفاه اجتماعی آن، بدون توجه به پیش‌نیازهایش، مورد توجه قرار گیرد. رویکرد آرمان‌گرایانه و غیرواقع‌بینانه در میان برخی روشنفکران ایرانی نیز به این مشکل شدت بخشیده است. به جای تمرکز بر مسائل عملی و قابل اجرا، بسیاری از پیشنهادها به صورت آرزوهایی اتوپیایی مطرح می‌شوند که قابلیت تطبیق با واقعیت‌های ایران را ندارند. همان‌طور که نیلی اشاره می‌کند، توسعه مانند «قرص یا شربت» نیست که بتوان آن را از کشوری دیگر گرفت و مصرف کرد. این نگاه تقلیل‌گرایانه، که توسعه را به مجموعه‌ای از سیاست‌های قابل کپی‌برداری کاهش می‌دهد، از درک پیچیدگی‌های فرآیند توسعه غفلت می‌کند.

کد خبر 2094898