یک‌شنبه 11 آذر 1403

انتقاد عزتی‌پاک از سکوت نویسندگان و اهالی هنر در برابر جنایات اسرائیل / روشنفکران خاورمیانه در زل آفتاب پوسیده‌اند

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
انتقاد عزتی‌پاک از سکوت نویسندگان و اهالی هنر در برابر جنایات اسرائیل / روشنفکران خاورمیانه در زل آفتاب پوسیده‌اند

علی‌اصغر عزتی پاک نویسنده و داستان‌نویس ایرانی در یادداشتی به انتقاد از سکوت نویسندگان و اهالی فرهنگ خاورمیانه در برابر جنایات اسرائیل پرداخته است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، علی‌اصغر عزتی‌پاک نویسنده و داستان‌نویس ایرانی در یادداشتی به انتقاد از سکوت و خاموشی اهالی هنر، نویسندگان و روشنفکران خاورمیانه در برابر فجایعی که اسرائیل و همدستانش رقم می‌زنند‌، پرداخته است. این یادداشت به شرح ذیل است:

«به گمان من در خاورمیانه هرچقدر که مردم به زندگی چسبیده‌اند و دارند برای حراستش تا پای جان می‌جنگند، اهل هنر و نویسنده و روشنفکرش مرده‌اند و دارند در زل آفتاب می‌پوسند. وجودهایی خودباخته و پوشالی که آنقدر بیچاره و حقیرند که حتی توان دفاع کلامی از حیثیت خودشان را هم ندارند. اگر پی‌گیر رفتار و گفتار اهل هنر این جغرافیا باشید، خواهید دریافت که اسرائیل پیش از خاک فلسطین ذهن مُثقفین این ملت‌ها را اشغال کرده است و عقل و عاطفه‌شان را به یغما برده.

پس از آخرین صداهای غیرتمند بازمانده از میانه‌های سده‌ی میلادی گذشته، آنچه سربرآورد، مشتی موجود بی‌وجود بود که چشمانشان به دستان مجامع ضد صلح و انسانیت اروپا و آمریکا بود، تا افاضات صدمن یک غاز آنها را در دفاتر سراسر پوچ شعر و داستان و... ببیند و تندیس بی‌عرضگی در کفشان بگذارند. این مردان و زنان سانتیمانتال مفلوک، کشته شدن هزاران هزار کودک و زن و پیر و جوان خود را در خانه نادیده گرفتند، اما با ریخته شدن خون از دماغ سروران اروپایی ماتم گرفتند و شعر و گل تقدیم کردند.

سروده‌های شاعران در حمایت از «طوفان الاقصی»؛ چند سالی رفته از آن حرف بیست و پنج سال؟

سکوت از سر بزدلی ویژگی اهل هنر این دوران خاورمیانه است که آیندگان از آن داستان‌ها خواهند گفت. لطفا جمع ببندید؛ کشته‌های فلسطین را با سوری‌ها و عراقی‌ها و افغانستانی‌ها و یمنیان و مقایسه کنید با آنچه که آمار هولوکاست است. چند برابر شد؟ حالا ببینید آنان چه کردند برای کشته‌های‌شان و ما چه کردیم و چه می‌کنیم!

و آیا قرار است چندبرابر کشته بدهیم تا مگر رگ غیرتمان بجنبد و تکانی بخوریم و فریاد بزنیم این همه نامردمی و جنایت را؟ البته که بر اهل تامل پوشیده نیست که آنان با کدام شعبده مُهر زدند بر دهان‌ها و چشم‌ها و این چنین به لالمانی وادار کردند ما را؛ از راه غلبه فکری و فرهنگی، و نفوذ دادن اندیشه‌های مروج مواجهه رمانتیک با همه پدیده‌های عالم!

ولی چه کسی است از ما که بپذیرد، سانتیمانتالیزم برآمده از مطالعه آثار ادبی مزورانه و تماشای فیلم‌های متظاهرانه غربی‌ها نمی‌تواند صلح و سلام را برای ما و یا هر ملت دیگری تضمین کند در بزنگاه‌های بزرگ؟ انان خود اینگونه نیستند، پس روا نیست ما باشیم. واقعیت جهان تلخ‌تر از اندیشه‌های نازک ماست؛ بسیار تلخ‌تر. یک جفت گوش شنوا و یک جفت چشم بینا اگر داشته باشیم، شواهد از در و دیوار می‌بارد... سخنان این روزهای صاحبان دولت‌های مدرن غرب علیه غزه بزرگترین زندان دنیا و محبوسان جان‌به‌لب رسیده‌اش را خوب گوش کنید و اقداماتشان را تماشا کنید...

اما بی‌تردید خواهند رسید راویان این احوال؛ چنانکه فردوسی و آوینی، و چنانکه غسان کنفانی و محمود درویش و...»