اهمیت استفاده از شخصیتهای برجسته در شبکههای تلویزیونی
جایگاه شخصیتهای برجسته در شبکههای تلویزیونی صداوسیما و واکنشها در خصوص بازگشت جناب خان به شبکه نسیم از مواردی است که در این گزارش به آن پرداختهایم.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ زهرا بالاور - این روزها اگر به جای اینکه تلاشهای تلویزیون برای جذب و حفظ مخاطب با بهرهگیری از چارچوبهای اخلاقی را با نقدهای غیرمنصفانه و گاه مغرضانه تخریب کنیم، بهتر است آن را بهعنوان حرکتی مثبت و سازنده در مسیر ارتقای کیفیت برنامهسازی و حفظ هویت رسانهای کشور ببینیم.
انتشار تیزرهای برنامه تلویزیونی جدید هزار و یک که در آن محسن کیایی در کنار شخصیت عروسکی محبوب جناب خان همبازی شده است، موجی از واکنشهای متنوع، و گاه تند و غیرمنطقی را از سوی برخی منتقدان به دنبال داشته است. این واکنشها از تحلیلهای ظاهری تا برداشتهای عمیقتر را شامل میشود و برخی منتقدان پا را فراتر گذاشتهاند و از این همکاری به عنوان نشانهای از «تهدیگ خوردن کفگیر صداوسیما» یاد کردهاند. این اصطلاح که به طور نمادین به پایان ایدههای نو و خلاقیت در یک رسانه اشاره دارد، نشاندهنده نگرانیها درباره کاهش کیفیت و نوآوری در برنامهسازی تلویزیونی است.
اما سؤال اساسی که در این میان مطرح میشود؛ این است که آیا حضور جناب خان که پیشتر در برنامه خندوانه به چهرهای بهشدت محبوب و ماندگار تبدیل شده بود، در یک برنامه جدید میتواند به تضعیف جایگاه و ارزش این شخصیت منجر شود؟ آیا این حرکت، نشانهای از بهرهبرداری از موفقیت پیشین این شخصیت برای جذب مخاطب است؟ و اگر چنین باشد، آیا این کار به مرور زمان باعث نمیشود جناب خان جذابیت و اعتبار اولیه خود را از دست بدهد؟
این دغدغهها در شرایطی مطرح میشوند که براساس شنیدهها برخی از منتقدان چنین تغییراتی را نه تنها به عنوان بهرهگیری بیش از حد از برندهای موفق گذشته، بلکه بهعنوان شاهدی بر کمبود ایدههای نو در برنامهسازی تلویزیونی قلمداد میکنند. آنها معتقدند که حضور مجدد یک شخصیت در قالبی دیگر، به جای تقویت نوآوری، ممکن است پیامدهایی منفی از جمله یکنواختی و کاهش اثرگذاری را به دنبال داشته باشد.
در همین حال، موافقان این حرکت بر این باورند که همکاری محسن کیایی، بهعنوان یک بازیگر شناختهشده و محبوب، با جناب خان، میتواند فرصتی تازه برای بازآفرینی شخصیت عروسکی و نمایش جنبههای جدیدی از تواناییهای آن باشد. این گروه معتقدند که اگر این ترکیب بهخوبی مدیریت شود و روایت و محتوای برنامه متناسب با شخصیت جناب خان طراحی شود، نه تنها از محبوبیت این عروسک کاسته نخواهد شد، بلکه میتواند نسل جدیدی از مخاطبان را با آن همراه سازد.
این تضارب آرا، در نهایت نشان از جایگاه ویژه جناب خان بهعنوان یک شخصیت نمادین دارد که در طی سالها توانسته است مخاطبان را مجذوب خود کند و حالا ورود او به چارچوبی جدید، بحثی جدی درباره چگونگی حفظ اصالت و نوآوری در رسانههای سنتی، به ویژه تلویزیون، به راه انداخته است.
برنامه هزار و یک در حقیقت نمایانگر رویکردی هوشمندانه از سوی شبکه نسیم است که میکوشد از تجربیات و موفقیتهای گذشته خود برای تولید محتوای تازه بهرهبرداری کند. این برنامه نهتنها از ظرفیتهای ساختهشده و تقویتشده در طول سالهای اخیر استفاده کرده، بلکه با نوآوری در ارائه و ترکیب عناصر محبوب، بهدنبال ایجاد تجربهای تازه و جذاب برای مخاطبان است.
چنین برنامههایی همچون هزار و یک نشاندهنده این موضوعاند که شبکههای تلویزیونی میتوانند از شخصیتها و عناصر شناختهشده خود بهعنوان داراییهای ارزشمند برای طراحی و تولید برنامههای جدید بهره ببرند. این امر ضمن حفظ رضایت مخاطبان وفادار، میتواند مخاطبان تازهای را نیز جذب کند. گرچه ممکن است برخی، این رویکرد را بهعنوان استفاده مجدد از ایدههای قدیمی تفسیر کنند، اما واقعیت آن است که این روش، بازتابی از توانایی رسانه برای بازآفرینی و تطبیق با ذائقههای در حال تغییر مخاطبان است.
این سبک برنامهسازی نهتنها به توسعه و تنوع محتوای تلویزیونی کمک میکند، بلکه فرصتی فراهم میآورد تا شخصیتهای محبوب بازتعریف شوند و جایگاه خود را در دل مخاطبان تثبیت کنند. به همین دلیل، انتقادهای سطحی و غیرمنطقی که این تلاشها را کمبود خلاقیت میدانند، چندان منصفانه به نظر نمیرسند. در واقع، چنین تلاشهایی باید بهعنوان حرکتی مثبت و رو به جلو در مسیر ارتقای کیفیت و تعامل سازندهتر با مخاطبان مورد توجه قرار گیرند.
البته باید توجه داشت که برخی منتقدان همچنان در قالب و محدودیتهای برنامه خندوانه گرفتار هستند و تمامی تحلیلهای خود را با تکیه بر موفقیت این برنامه انجام میدهند. این نوع نگاه، اگرچه قابلفهم است، اما جنبهای از واقعیت را نادیده میگیرد. جناب خان، این شخصیت عروسکی که حالا به یکی از نمادهای برجسته تلویزیونی تبدیل شده، پیش از حضور در خندوانه، در برنامهای به نام کوچه مروارید معرفی شده بود و این انتقال تنها نمونهای از مسیر رشد و تکامل اوست.
جناب خان بهعنوان یک شخصیت ثبتشده و مستقل، نه تنها به یک برنامه خاص وابسته نیست، بلکه این آزادی را دارد که در هر پروژهای که فضای مناسب برای هنرنمایی او فراهم باشد، حضور یابد. درست مانند هنرمندان و شخصیتهای حقیقی که در تولیدات مختلف مشارکت میکنند، شخصیتهای عروسکی نیز باید این فرصت را داشته باشند تا در چارچوبهای متنوع ظاهر شوند و با مخاطبان در ارتباطی نوین قرار گیرند.
مهم این است؛ بهجای محدود کردن چنین شخصیتهایی به یک برنامه، میتوان این انعطاف را عاملی برای گسترش دامنه تأثیرگذاری و پویایی آنها دانست. این نوع رویکرد، نه تنها به جذب مخاطب جدید کمک میکند، بلکه فرصتی برای خلق ایدههای نو و تقویت ارتباط بین رسانه و مخاطبان ایجاد میکند. خلاقیت و تنوع، کلید حفظ و ارتقای جذابیت شخصیتهایی مانند جناب خان در دنیای رسانه است.
به نظر میرسد انتقادهایی از این دست، بیشتر با هدف زیر سؤال بردن و تضعیف تلاشهای تلویزیون مطرح میشود، بهویژه در دورانی که شبکه نسیم یکی از شبکههای موفق این روزهای تلویزیون سعی دارد با بهرهگیری از ظرفیتها و تواناییهای موجود، بدون تخطی از اصول اخلاقی و یا استفاده ابزاری از انسانها، پیوندی پایدار با مخاطبان خود برقرار کند.
میتوان گفت چنین رویکردی در واقع نمادی از مسیری هدفمند و متعهدانه است که تلویزیون در آن میکوشد محتوایی جذاب، نوآورانه و در عین حال اخلاقمدار تولید کند. این تلاشها نه تنها پاسخی به نیازها و انتظارات مخاطبان است، بلکه نشاندهنده تعهد رسانه ملی به ارائه برنامههایی است که به اصول فرهنگی و اخلاقی پایبند باشد.
به جای آنکه این تلاشها را با نقدهای غیرمنصفانه و گاه مغرضانه تخریب کنیم، بهتر است آن را بهعنوان حرکتی مثبت و سازنده در مسیر ارتقای کیفیت برنامهسازی و حفظ هویت رسانهای کشور ببینیم. چنین دیدگاهی میتواند نه تنها به تلویزیون کمک کند تا جایگاه خود را تقویت کند، بلکه به توسعه ارتباطات مؤثرتر و عمیقتر با جامعه نیز یاری رساند.