دوشنبه 5 آذر 1403

ایران در دهه آینده با کاهش فروش نفت مواجه می شود / دولت رئیسی برای اقتصاد کشور برنامه ندارد

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
ایران در دهه آینده با کاهش فروش نفت مواجه می شود / دولت رئیسی برای اقتصاد کشور برنامه ندارد

روزنامه اعتماد با وحید شقاقی شهری اقتصاددان در باره مشکلات آتی کشور مصاحبه کرده است.

وی گفته است:

*در 10سال آینده، جامعه ایرانی با چالش‌ها و ابرچالش‌های جدی روبه‌رو است. یکی از جدی‌ترین چالش‌ها، بحران آب و خشکسالی است. آخرین گزارش‌های سازمان بین‌المللی نشان می‌دهد که در سال‌های آینده بخش قابل توجهی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلیل خشکسالی غیر قابل سکونت خواهند شد. بنابراین در دهه آینده باید منتظر یک مهاجرت گسترده از مناطق جنوبی ایران به مناطق غربی و شمالی باشیم.

* چالش بعدی، موضوع کاهش وابستگی کشورهای توسعه یافته به انرژی‌های فسیلی و نفت و گاز است. جنگ روسیه و اوکراین به این مساله سرعت داده است. کشورهایی چون آلمان، فرانسه، انگلیس و سایر کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند که تا سال 2030 وابستگی خود به نفت و گاز را تا حد بالایی کاهش دهند. تجاوز روسیه به اوکراین نیز این روند را تسریع کرده است. در واقع یک‌بار دیگر مسیر تاریخ در عصر نبردهای مهم دچار دگرگونی می‌شود. با اطمینان می‌توان گفت که اروپا طی دهه آینده وابستگی بالای خود به نفت و گاز را تا حد زیادی کاهش می‌دهد. در حال حاضر کشورهایی چون فنلاند، دانمارک، سوئد، نروژ و... این مسیر را استارت زده‌اند و فرانسه و آلمان و انگلیس نیز به سرعت سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر را آغاز کرده‌اند. اخیرا خبری منتشر شد که آلمان‌ها مجوز لازم برای حضور تسلا در آلمان برای ایجاد کارتل‌های عظیم خودروسازی برقی را صادر کرده‌اند تا تلنگری به برندهایی چون بنز و بی‌ام دبلیو زده شود. این یک تحول بنیادی است که هشدارهای جدی به کشورهای نفتی مانند ایران، عربستان، روسیه و... می دهد. این کشورها بیش از نیم قرن، ساختارهای وابسته به درآمدهای نفتی داشته‌اند. هم روابط اقتصادی و هم حکمرانی ایران به نفت آغشته بوده و سیاستگذاری‌ها ذیل آن تعریف می‌شده است.

*طی دهه آینده شاهد کاهش صادرات ایران در حوزه‌های انرژی خواهیم بود. ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز بیش از 1.5تریلیون دلار نفت فروخته است. بخش قابل توجهی (حدود نیمی از این درآمدها) از این درآمدهای نفتی تنها طی سال‌های 84تا 92 ایجاد شده‌اند. اگر ایران به جای اتلاف این منابع، درآمدهای نفتی خود را صرف سرمایه‌گذاری‌های معقول می‌کرد، در بدبینانه‌ترین شکل در صندوق ثروت ایرانیان حدود 3تریلیون دلار درآمد ارزی وجود داشت. کشوری مانند نروژ به عنوان یکی از کشورهای نفتی، بیش از یک تریلیون دلار ثروت اندوخته است. اما ایران منابع نفتی خود را ارزان از دست داده و حیف و میل کرده است.

*چالش سوم، بحث پیری جمعیت ایران است. آمارها نشان می‌دهد در پایان سال 1410، از حدود 90 الی 95 میلیون نفر جمعیت ایران، حدود 25الی 30میلیون سالمند خواهد بود. این روند زنگ خطر را در بخش‌هایی چون صندوق‌های بازنشستگی و بخش سلامت به صدا در می‌آورد. در حال حاضر نیز صندوق‌های بازنشستگی کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند. در سال 1401 بیش از 200هزار میلیارد تومان فقط برای صندوق‌های کشوری و لشکری در نظر گرفته شده است. این عدد را اگر در کنار بدهی دولت به صندوق‌های تامین اجتماعی قرار دهیم، بیش از 300 الی 400هزار میلیارد تومان حجم وابستگی این صندوق‌ها به درآمدهای دولت و بودجه کشور است. حدودا از 1300هزار میلیارد تومان بودجه کلی، 300الی 400هزار میلیارد تومان باید صرف صندوق‌های بازنشستگی شود. در صورت عدم اصلاح، این روند وابستگی هر سال افزایش می‌یابد تا اینکه در پایان این دهه این وابستگی به بیش از 50درصد کل بودجه و منابع می‌رسد. در واقع دولت به زودی به یک صندوق دریافت و پرداخت بدل خواهد شد.

*بعد از این 3چالش، نوبت به یکی از مهم‌ترین مشکلات پیش روی جامعه ایرانی می‌رسد که شکاف طبقاتی و گسترش فقر است. در سال 97، تنها 11درصد ایرانیان زیر خط فقر قرار داشتند، اما این روند در سال 1400 به بیش از 25درصد رسیده است. به عبارتی، فقر افزایش پیدا کرده و شکاف طبقاتی نیز گسترش یافته است. اوایل سال 90، ضریب جینی در اقتصاد ایران 36.5 بود که در پایان دهه 90 به 41رسیده است. اعدادی که نشان می‌دهد، نظامات بازتوزیع ثروت مانند نظامات مالیاتی، یارانه‌ای و بانکی در خدمت ثروتمندان و به ضرر دهک‌های میانی به پایین کار می‌کند. این هم یک زنگ هشدار است که اگر ایران نتواند اصلاحات لازم را در این نظامات انجام دهد، روند افزایش فقر مطلق تسریع خواهد شد. *مجموعه این گزاره‌ها نشان می‌دهد که اقتصاد ایران دوران سرنوشت‌سازی را پیش‌رو دارد. در این میان مساله برجام نیز به درازا کشیده شده و هنوز هم حل نشده است. در واقع می‌توان گفت برجام لوث شده است. وقتی در زمان مناسب، موضوع برجام نهایی نشد، تحولات بیرونی باعث شد تا دستاوردهای کمتری از این سند نصیب ایران شود. در شرایط فعلی هم امریکایی‌ها و هم ایرانی‌ها با نوعی رخوت این پرونده را پیگیری می‌کنند. فراموش نکنید در آبان 1401، انتخابات کنگره و سنای ایالات متحده برگزار می‌شود. احتمال پیروزی جمهوری‌خواهان در این انتخابات بالاست. از هم‌اکنون چهره‌های جمهوری‌خواه به ایران هشدار می‌دهند که بعد از پیروزی به شیوه متفاوت با برجام برخورد می‌کنند. حتی دموکرات‌ها نیز قبول نکرده‌اند که سپاه را از لیست تحریم‌ها کنار بگذارند. شاید بهتر بود در زمان دولت قبل و بعد از 6دور مذاکره، برجام نهایی می‌شد.

*در کنار برجام، مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی فراوانی وجود دارد. ایران مذاکرات دامنه‌داری با کشورهای عربی منطقه دارد و بحثFATF در موضوعات پولی و بانکی جدی است.

*مجموعه این گزاره‌ها بر ریسک اقتصاد ایران می‌افزاید و پیش‌بینی‌ها را از دورنمای اقتصاد ایران دشوار می‌کند. وقتی اقتصادی پیش‌بینی ناپذیر می‌شود، سرمایه‌گذار نیز حاضر به سرمایه‌گذاری نخواهد بود. در دهه 90 آمار سرمایه‌گذاری ایران منفی شد و رشد انباشت سرمایه، منهای5درصد شد. در 3سال گذشته، هزینه‌های جبران استهلاک از سرمایه‌گذاری پیشی گرفت و اقتصاد ایران وارد مرحله فرسودگی شد. بنابراین اقتصاد ایران برای جبران این فرسودگی نیازمند جذب سرمایه‌های خارجی است.

* اقتصاد ایران در 5سال آینده، نیازمند جذب بیش از 400میلیارد دلار سرمایه است. مهم‌ترین حوزه‌های نیازمند سرمایه‌گذاری آب، نفت، گاز، صندوق‌های بازنشستگی، ناترازی بانک‌ها، زیست محیطی و... است. جذب این عدد نیازمند ایجاد یک اتمسفر تنش‌زدا و فعال در حوزه دیپلماسی است. *دولت سیزدهم، دولتی است که هنوز یک برنامه اقتصادی مدون و قابل مطالعه ارایه نکرده است. دولت سیزدهم، دولتی است که هنوز تیم اقتصادی‌اش حرف روشنی نزده است. کابینه و تیم اقتصادی اقتدار و آگاهی لازم نسبت به مسائل اقتصادی را ندارند. طبیعی است چنین دولتی قادر نباشد در برابر چنین چالش‌ها و ابرچالش‌هایی بایستد. باید توجه داشت که فرصت و زمان محدود است و ایران همه فرصت‌های طلایی خود طی دهه‌های قبل را از دست داده است. دهه آینده شاید آخرین فرصت ایران برای اصلاح وضعیت خود باشد. زمان تصمیمات سخت، اصلاحات ساختاری و جراحی‌های عمیق اقتصادی از راه رسیده است. این امر نیازمند آن است که مردم و اقتصاد پذیرش این اصلاحات را داشته باشند. یعنی به حکمرانان و تصمیم‌سازان خود اعتماد داشته باشند. از سوی دیگر یک تیم اقتصادی زبردست، خبره و مقتدر باید، بالای سر اقتصاد ایران باشد. این تیم هم به آسانی تشکیل نمی‌شود، بلکه تشکیل این تیم نیازمند زمان، آموزش و تربیت و اقتدار است.

21302

کد خبر 1618249