این صدای هژمونی ایران است / شکار نظام و مردم در خیابان آری؛ انتخابات نه!
یک جامعه برای تغییر وضع موجود و اصلاح آن هیچ راهی به جز "صندوق رأی" ندارد و کسی که صندوق رأی را بر زمین بگذارد؛ خواه ناخواه به سمت برداشتن اسلحه و ذبح امنیت دیگران گام برمیدارد.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
این صدای هژمونی ایران است
سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان، در سخنرانی اخیر خود گفته است:
"خطاب به نخست وزیر دشمن میگویم که آگاه باشید و در ارزیابیهای خود دچار اشتباه نشوید. ممکن است، در "کرانه باختری، فلسطین، سوریه یا ایران" اشتباهی مرتکب شوید که باعث انفجار کل منطقه شود."
به گزارش مشرق، او تأکید کرده است: ممکن است اشتباه محاسباتی شما به جنگ بزرگ در منطقه ختم شود که احتمالا شما را ساقط خواهد کرد.[1]
*تحلیل صحیح سیدحسن نصرالله در بنیاد خود بر یک اصل آشکار و افتخارآمیز ابتنا دارد و آن "قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران" است.
نظامی که توانسته طی 44 سال به اصلیترین قدرت در منطقه غرب آسیا و حتی جهان تبدیل شود و متحدانش را دقیقا مثل یک هژمونی در زیر چتر حمایتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و گفتمانی خود درآورد.
امروز غرش پهپادهای ایرانی در جنگ علیه ناتو و منافع آمریکا به گوش همه رسیده است، عربستان سعودی پس از لمس کامل قدرت ایران پای میز از سر گیری روابط آمده است، برخی از دورترین کشورهای جهان حتی در قاره آمریکا نیز مستظهر به پشتیبانی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران هستند و نقش ایران در معادلات جهانی نیز غیر قابل انکار است. و سیدنصرالله نیز مستظهر به همین قدرت هژمونیک است که ضعف و سستبنیادی رژیم صهیونیستی را به رخ میکشد.
"هژمونی ایران" امروز به بدیهیترین بخش واقعیتهای منطقه و جهان تبدیل شده است و دوست و دشمن باید این حقیقت را به درستی فهم کند.
دقت شود که هژمونی بودن به معنی بیمشکل بودن نیست و همهی معدود هژمونیهای دیگر جهان نیز با مشکلات اقتصادی و سیاسی و امنیتی و... مواجهاند.
لکن یک قدرت منطقه ای و جهانی همواره در مسیر رفع مشکلاتش قرار دارد، برای پیشرفت محتاج توجه خارجی نیست، در هر شرایطی از متحدانش دفاع میکند و هر روز سیطره بیشتری بر منافع خود در تمام نقاط جهان پیدا میکند.
***
عزیمت به سوی خیابان پس از تحریم صندوق رأی!
اخیرا فردی به نام محمد رهبری طی یک یادداشت که کانال تلگرامی امتداد (ارگان حزب چپ اتحاد ملت) آنرا منتشر کرد، با اشاره به رخدادهای انتخاباتی و امنیتی یک دهه اخیر ایران، نوشته است: - مردم - در هر دو مرحله، چه زمانی که خیلی پرشور در انتخابات شرکت میکردند و چه زمانی که انتخابات را تحریم کرده و برای اعتراض به خیابان میآمدند، هدفشان تحقق یک زندگی بهتر و توسعه کشور بوده است و این را در خواستههایشان فریاد زدهاند. مردم چه آن زمانی که به نامزدهای انتخاباتی اعتماد میکردند و به او آنها میدادند و چه زمانی که خسته از ساختار سیاسی به خیابان آمدند، خواهان بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش دخالت دولت در زندگی مردم و رابطه بهتر ایران با دنیا بودند.
او می افزاید: اما حالا بعد از یک دهه بهنظر میرسد هیچ یک از این تلاشها با موفقیت روبرو نشده و روز به روز وضعیت بدتر شده است. هرچند تجربه دولت اول روحانی تا حدی موفق بود، اما در یک تصویر کلانتر نه شرکت در انتخابات توانسته ما را در مسیر توسعه و آزادی و عدالت قرار دهد نه اعتراضات خیابانی و تحریم انتخابات توانسته است این روند منفی را تغییر دهد.
فرد مذکور سپس با تشریح این وضعیت به بنبست تصریح میکند: بنبست سیاسی یعنی آن که نخبگان سیاسی، فعالان مدنی و عموم مردم هیچ راهبردی برای عبور از این وضعیت نداشته باشند؛ همه صرفا آرزوهای بزرگ بیان کنند اما مسیری برای تحقق این آرزوها نتوانند ارائه کنند. پس در این شرایط چه باید کرد؟
نویسنده در پایان اینطور نتیجه میگیرد که: "در چنین شرایطی هیچ راهبردی نمیتواند در کوتاه مدت روند را تغییر دهد و همگان باید پذیرای شرایطی بدتر از امروز هم باشند. در چنین شرایطی بجای رؤیا فروشی و وعدههای بزرگی که عملی نمیشود، صرفا باید به افزایش قدرت جامعه فکر کرد برای روزی که به هر طریقی که نمیدانیم و قابل پیشبینی هم نیست، دری باز شود و از این بنبست خارج شویم و اراده عمومی بتواند خودش را متبلور کند. فهم این مسأله شاید بتواند مسیرهای جدیدی پیش روی نخبگان سیاسی بگشاید که از کلشیههای رایج جدا شوند و به ایدههای متفاوت فکر کنند. راه باریک آزادی، راهی سخت و طاقتفرسا است؛ طی کردن این مسیر صبوری میخواهد."
*یادداشت مذکور اگرچه واقعا و یا در صحنهآرایی تقلا کرده تا یک "موقعیت تحیر" را به تصویر بکشد اما از این حیث خود را از عقلانیت جدا کرده که گویا نمیداند جامعه بین 2 مسیر "صندوق رأی و خیابان" مسیر دیگری ندارد!
یعنی کسی که صندوق رأی را بر زمین میگذارد لزوما اسلحه را برخواهد داشت و بالعکس. و سوء ظن به یادداشت مذکور و نویسنده آن از همینجا آغاز میشود که باید گفت این یادداشت الزما در حال نشان دادن "آدرس خیابان" به مردم است...
ما قضاوتی درباره نیت نویسنده نمیکنیم لکن پر واضح آنکه وقتی کسی از شرایط انسداد سخن میگوید یا مدعی میشود که حضور مردم در انتخابات تأثیری نداشته؛ آن فرد خواه ناخواه در حال اشاره به سمت خیابان و سوق دادن جامعه به سمت شورش مسلحانه است.(اظهار بیتأثیر بودن خیابان نیز عملی بخشی از موقعیت تحیر یا تزویر است زیرا همانطور که اشاره شد؛ جامعهای که از صندوق رأی عبور کند به خیابان میرسد)
بماند که نویسنده اگرچه میگوید اعتراض خیابانی هم نتیجهای نداشته لکن در ادامه تصریح دارد که "جامعه باید به افزایش قدرت خودش فکر کند برای روزی که دری باز شود"!
طبعا نتیجه این گزاره (افزایش قدرت جامعه در مقابل حکومت در انتظار یک روز خاص) نیز هیچ چیزی غیر از شورش علیه حاکمیت نیست و نویسنده اگرچه باز هم در دو راهی انتخابات یا خیابان مخیر شده اما تقلا کرده حرف بیمحتوایی را مطرح کند که البته همانطور که اشاره کردیم هیچ نتیجهای غیر از حرکت به سمت شورش خیابانی ندارد.
بایستی مراقب این قبیل نادانیها - و شاید سوء نیتها" بود و آنها را با جهاد تبیین رفع کرد.
جامعه باید بداند که تنها مسیر صلاح و فلاح از صندوق رأی میگذرد و اتفاقا در هنگامه مشکلات و گرانیها بایستی با مشارکت بیشتر در انتخابات، تغییر وضع موجود را رقم زد. هرکس توصیه و تجویزی غیر از صندوق رأی داشته باشد خیر مردم را نخواسته و برای رضایت اجنبی گام برداشته است.
گفتنیست، حزب اتحاد ملت از جمله ارکان اردوگاه اصلاحطلبان است که بر "تحریم انتخابات" اصرار زیادی دارد.
یک عضو کادر این حزب چند روز قبل در یادداشتی تأکید کرده بود که هیچکس منتظر انتخابات نیست![2]
***
محاکات تاجیک با آنها که قرار است مردم را بکشند...
شکار نظام و مردم در خیابان آری؛ انتخابات نه!
محمدرضا تاجیک، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی، اخیراً طی یادداشتی با تأکید بر این معنا که سیاستنامه نویسی و اندرزگویی خطاب به حاکمان دیگر در ایران جایی ندارد (مراد آنکه حکومتگران ایرانی دیگر اندرز نمیپذیرند) نوشت: در این اکنونِ ایرانی، عدهای که با داعیه شرعیه به تدبیرگران قوم تبدیل شدهاند، از منظر و نظری معطوف به خواستِ قدرت و کنترل، دستاندرکار تقریر و تدوین سیاستنامهای شدهاند که در آن، نه تنها نشان و نشانهای از «رضایت مردم»، و «مصالح مردم» و «استحسان» نیست، بلکه سیاست، جز به «هر چه خواستن با رعیت بار کردن و به هوای نفس و اقتضای غضب ایشان را معذب داشتن»، و جز به «مصلحت و منفعت و رضایت و خواستِ کنترل و منقادسازی اقلیتی خاص» دلالت نمیدهد.
به گزارش اعتمادآنلاین، او همچنین تصریح میکند: اگر گاه نیز، از مصالح کافه ناس سخن در میان است، اقتضای مصالح اصحاب قدرت، یا آن مصالح است که آنان (اصحاب قدرت) به نیابت و نمایندگی مردمان صغیر تعریف و تحمیل میکنند. در این سیاستنامه، با بهرهای آزادانه از بیانِ فاضل مشهدی، اربابان قدرت، در هیچ شرایطی ضرورتی نمیبینند که در امور ملک و مصالح رعیت، آنچه را که به عدالت اقرب و در احقاق حقوق اعدل است و عدالتش عموم داشته، نسبت به کافه ناس اشمل و اکمل نماید و رعیت به آن راضیتر باشد، اختیار نمایند. و هرگاه میان چند فعل متردد شدند، ملاحظه کنند که کدامیک از آنها به عدالتورزیدن در حقوقالناس و حقگزاری نزدیکتر است، و اگر در این مرتبه نیز متردد شدند، ببیند که عدالت در حق کدامیک از آن افعال، عموم و شمولش بیشتر است، و اگر در این هم تردد به هم رساندند، رضای رعیت را رعایت کنند و به مقتضای خواهش و خشنودی ایشان عمل نمایند، هرچند مخالف رای خواص و خلاف رضای اکابر و اهل اختصاص بوده باشد.
تاجیک سپس در کلیدیترین بخش یادداشت خود مینویسد:
"این سیاستنامه، در واقع، ترجمان همان نظم نمادین پدر یا دیگری بزرگ است که چنان متصلب و منجمد شده که نهتنها امکان تغییر آن از درون (ظرفیت و استعداد مفهومی و نظری درونی) ممکن نیست، بلکه دیگر نمیتوان با اندرزنامهنویسی امید به تغییر آن داشت. بیتردید، چنین سیاستنامهای که مصلحت و منفعت و رمز و راز بقای خویش نیز نمیداند، همواره خود نافی و عدوی خود است، و همواره خود دگرِ اهریمنی خویش."[3]
*ما مکرر در مکرر در وبلاگ مشرق تأکید و تصریح کردهایم که "عوامزدگی خواص" از بزرگترین بلایای عصر و زمانه ماست.
لو فُرض که حاکمان و زمامداران ایرانی (همه یا چند نفر) دیگر گوش شنوایی ندارند و هیچ اندرزی نمیپذیرند! لکن اشتباه و شاید القای تاجیک اینجاست که او "اندرزگویی خطاب به حاکمان" را امری تکساحتی میپندارد و از همین روست که از پس کری زمامداران فرضی به گزینه بنبست و ناامیدی میرسد و حتی مدعی میشود که بودِ فعلی نافی خویش خواهد بود و خودش سبب اضمحلال خودش خواهد شد!
این در حالی است "اندرزگویی خطاب به زمامداران" امری دو ساحتی است. یعنی اگرچه در یک وجه خود زمامدار و رئیسجمهور را خطاب میدهد اما در بخش دیگر با مردم تخاطب دارد. یعنی اندرزگویی خواص خطاب به حاکمان همانطور که در قبال زمامداری نقش تربیتی دارد البته در قبال مردم نیز نقش تربیتی دارد. به این معنی که در شرایطی که زمامدار و رئیسجمهور نیز حرف کسی را گوش نکند؛ اما مردم همچنان مخاطب خواص هستند و اندرزهای خواصی که ناامید نباشند، میتواند نسلی را تربیت کند و آدمهایی را تغییر دهد که بوسیله آنها تغییر معقول در وضع موجود نیز رقم بخورد.
با این فرایند همچنین مشخص میشود که اظهار شرایط بنبست و ناامیدی تاجیک نیز غلط است و امر سیاست اگر معقول باشد هرگز به بنبست و ناامیدی نمیرسد زیرا همیشه راهی برای تغییر دادن وضع موجود هست. مثل همان مفهوم دو ساحتی بودن اندرز دادن که اگر حاکمان گوش نکنند اما نسلی پرورش خواهد یافت که اوضاع را از راه معقول تغییر میدهد.
پس از این کالبدشکافی در قبال اظهارات تاجیک اما لازم به اشاره است که منظور آقای تاجیک و سایر دوستان او در ستاد اصلاحات اینست که چرا منویات اصلاحطلبان در داخل کشور اجرا نمیشود؟! و اکنون که اجرا نمیشود یعنی شرایط بنبست!
اگرچه تاجیک در این یادداشت اشاره مستقیمی به چیستی شرایط بنبست نکرده اما او پیش از این و در ایام اغتشاشات گذشته بارها امیدواری خود را به سربازان خیابانی اصلاحطلبان و کسانی که قرار است نظام جمهوری اسلامی را شکار کنند، ابراز کرده بود.[4] (علاقه تاجیک به شکار و شکارچی و تقبیح اندرز و نصیحت توسط او از تأملات زمانه ماست)
او همچنین چند سال قبل نیز نظام جمهوری اسلامی ایران را به "کشتی تایتانیک" تشبیه کرده بود که اسیر گرداب است... پس میبینیم که تاجیک سودای خاصی در سر دارد و تحلیلهای او نیز بر مدار همین آرزوی قلبی چرخش میکند.
بدین منوال بایستی شرح داد که تاجیک و دوستان او سالهاست که به دنبال ایجاد "فتنه اقتصادی" (به خیابان کشاندن مردم به بهانه مشکلات روزمره کشور) هستند و در این مسیر نیز عملا حرفی نبوده که آنرا خطاب به نظام اسلامی رواداری نکرده باشند!
راه مقابله با این خط خطرناک نیز اولا شناخت آنست، ثانیا توجه به راهکار مهم "صندوق رأی" برای حل مشکلات کشور، ثالثا دانستن اینکه هیچ آرزویی در خیابان محقق نخواهد شد و رابعا توجه به اهمیت "رأی خوب" در انتخاباتها.
تنها در این صورت است که آرزوی "بانیان آشوب" و فرماندهان فتنه علیه مردم و انقلاب و ایران محقق نخواهد شد.
***
1_mshrgh.ir/1493228
2_mshrgh.ir/1491467
3_https://www.etemadonline.com/tiny/news-614352
4_mshrgh.ir/1440397