دوشنبه 5 آذر 1403

بازی در ملبورن

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع

گاهی به نظر می‌رسد ماجرای بازی ایران و استرالیا در مقدماتی جام جهانی 1998 - که خاطره‌ای از خاطرات نسل ماست - به دوره‌ای دیگر از تاریخ تعلق دارد.

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «راستش آن قدر در این 20 و چند سال اخیر زندگی ما پایین و بالا شده و حوادث ریز و درشت در ایران داشتیم که گاهی به نظر می‌رسد ماجرای بازی ایران و استرالیا در مقدماتی جام جهانی 1998 - که خاطره‌ای از خاطرات نسل ماست - به دوره‌ای دیگر از تاریخ تعلق دارد. بازی رفت در تهران انجام شد. ورزشگاه آزادی را پر کردیم (گویا آن روز 128 هزار نفر به ورزشگاه رفتند و بازی را از نزدیک دیدند.) اما زورمان به استرالیا نرسید. کمی بهتر از رقیب بودیم اما نه آن قدر که به نتیجه دلخواه‌مان برسیم و خیال‌مان را کمی راحت کنیم. بازی یک - یک مساوی شد. هفته بعد یعنی آذر 1376 در چنین روزی در ملبورن استرالیا به میدان رفتیم.

بازی در جوی سنگین و با حواشی بسیار شروع شد. استرالیایی‌های «متمدن و باادب» هنگام پخش سرود ملی ما سوت کشیدند و هیاهو و سروصدا راه انداختند و متاثر از برخی فضاسازی‌های رسانه‌ای، فوتبالیست‌های کشوری عقب‌مانده در غرب آسیا (یا به قول خودشان خاورمیانه) را هو کردند. برتری در آغاز و در ادامه بازی از آن میزبان بود و انصافا در دقایقی از - نیمه نخست - بازی تیمی دست‌وپابسته بودیم. پدر خدابیامرزم که درباره چیزهای «ملی» با کسی شوخی نداشت، شرایط بازی را با این تک‌جمله به زبان گیلکی تحلیل کرد که «نه، امی کار نی‌یه» (نه، کار ما نیست). راست می‌گفت. نیمه نخست بازی یک گل خوردیم و چندتا هم نخوردیم. بازیکنان ما حتی در رساندن توپ به نیمه زمین حریف هم ناتوان بودند و گاهی به نظر می‌رسید هیچ نقش یا برنامه مشخصی در زمین بازی ندارند؛ به‌ویژه این که فشار استرالیایی‌ها حتی بعد از گل دوم کمتر نشد و حملات‌شان همچنان، به همان شدت ادامه داشت.

البته هر چه به پایان بازی نزدیک‌تر شدیم، شرایط متعادل‌تر شد و بعد در 20 دقیقه پایانی همه‌چیز به نفع ما تغییر کرد. ورق برگشت. دو گل، یکی بعد از دیگری زدیم (کریم باقری و خداداد عزیزی)، بازی را مساوی کردیم و با استناد به قانون گل زده بیشتر در خانه حریف به جام جهانی - که آن دوره در کشور فرانسه برگزار می‌شد - رفتیم. این بازگشت مهیج و جبران شکست، آن هم در اوج ناامیدی، تاثیری عمیق بر همه ما داشت و حتی به «حماسه ملبورن» تعبیر شد. نتیجه آن بازی، ورزش فوتبال را برای ما ایرانی‌ها از چیزی که بود مهم‌تر کرد و بر شمار کسانی که نتایج بازی‌های داخلی و خارجی این ورزش را پیگیری می‌کردند افزود. متاثر از شور و شوق شکل‌گرفته - و بازار ایجادشده - هزاران مدرسه فوتبال در گوشه و کنار کشور برپا شد و بسیاری از خانواده‌ها، پسران‌شان را در این مدارس نام‌نویسی کردند. همه کسانی هم که در آن رویداد، یعنی در بازی هشتم آذر در ملبورن حضور داشتند به جمع قهرمانان ملی راه یافتند و حتی طبق معمول، عده زیادی هم سعی کردند خودشان را به این تیم بچسبانند و سهمی از اعتبار و غنایم این موفقیت بزرگ بردارند.

همچنین یادم هست تا چند ماه بعد از آن بازی، در هر برنامه و جشنی، یک یا چند نفر از اعضای تیم ملی فوتبال به عنوان مهمان دعوت می‌شدند و حتی یکی از برنامه‌های مناسبتی شبکه دو در ماه رمضان، هر شب زمان افطار در خانه یکی از بازیکنان ضبط می‌شد. جالب این که گاهی در این جشن‌ها و برنامه‌ها که حضور بازیکنان ممکن نمی‌شد، برگزارکنندگان به دعوت از بچه‌های تدارکات یا اعضای فرعی کادر فنی رضایت می‌دادند.»

انتهای پیام