بازیهای بومی رو به فراموشی است
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست «بازی، اسباببازی، رشد و علوم شناختی» از سلسله نشستهای علمی تخصصی نهمین جشنواره ملی اسباببازی ایران، با حضور سیدمحسن بنیهاشمی دکتری مدیریت رسانه، رییس مرکز جذب اعضای هیأت علمی دانشگاه سوره و دبیر علمی جشنواره اسباببازی، هاشم فرهنگدوست دکتری علوم اعصاب، کارشناس ارشد گفتار درمانی و عطاالله پورعباسی نایب رییس انجمن علوم شناختی و عضو هیات...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست «بازی، اسباببازی، رشد و علوم شناختی» از سلسله نشستهای علمی تخصصی نهمین جشنواره ملی اسباببازی ایران، با حضور سیدمحسن بنیهاشمی دکتری مدیریت رسانه، رییس مرکز جذب اعضای هیأت علمی دانشگاه سوره و دبیر علمی جشنواره اسباببازی، هاشم فرهنگدوست دکتری علوم اعصاب، کارشناس ارشد گفتار درمانی و عطاالله پورعباسی نایب رییس انجمن علوم شناختی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، صبح روز یکشنبه 30 دی 1403 در سالن گردهمآیی مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
بازی یک فانتزی زائد در زندگی کودک نیست
در ابتدای این نشست، سیدمحسن بنیهاشمی دبیر علمی نهمین جشنواره ملی اسباببازی گفت: موضوع اسباببازی از وجه کارکرد مغز مورد توجه است. کودکان ما در سنین مختلف در حال تحول دستگاه اعصاب و حوزه شناختی خود هستند. این تحول در سنین مختلف بسیار متفاوت است؛ بنابراین ما برای برخورد در مسیر رشد شناختی کودک باید در سنین گوناگون برنامهریزی داشته باشیم.
او با توضیحی ادامه داد: در تمام کتابهای روانشناسی نوشته شده که بازی دنیای کودک است. باید بازی را جدی گرفت و خیال نکنیم که بازی از زندگی ما حذف شده است. بازی را نباید یک فانتزی زائد در زندگی کودک دانست. ما امروز در کنترل فروشگاههای اسباببازی هستیم و ورود خلاقانه به ماجرا با وقفه برایمان اتفاق میافتد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه بچهها برای ما یک لوح سفید هستند و این جدای از بحثهای ژنتیکی است. واژه لیترسی (سواد بازی و اسباببازی) را مطرح کرد و افزود: اگر در فروشگاه اسباببازی این سواد را نداشته باشیم هرآنچه جلوی ما بگذارند از آن استفاده میکنیم در حالیکه کارکرد آن را نمیدانیم.
بنیهاشمی درباره عملکرد مغز گفت: در وجه ماکروسکوپی مغز، منطقه پیش پیشانی وجود دارد که بخش اراده، خودکنترلی و توانایی مهار و مدیریت رفتار، ذهن و گفتار، تصمیمگیری، قضاوت و... را عهدهدار است. در واقع به نظر میرسد که رفتارهای خردمندانه و مبتنی بر تقوا در این بخش، سازمان مییابند. بخش دیگر لیمبیک است که محل هیجانهاست. در این سیستم بسیاری از غریزههای ما شکل میگیرد. حافظه بلند مدت، دستگاه اتونومیک و کنترل غدد درون ریز، لذت، خشم، استرس و... ما در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر از این قسمت استفاده میکنیم. این دستگاه در دوران کودکی بسیار قوی عمل میکند. احساسها و هیجانهای ما در دستگاه لیمبیک شکل میگیرد سپس به بخش پیش پیشانی میرود.
او در ادامه توضیح داد: حال باید دید با اسباببازی کدام یک از این دو بخش رشد میکنند و تقویت میشوند. در بدن ما مولکولهای شیمیایی وجود دارند که بین نورونها حرکت میکنند. اینها به نوعی میانجی عصبی یا ناقلهای عصبی هستند. سروتونین نقش بسیار مهمی در شادی دارد و خلق و خوی ما را تنظیم میکند. دوپامین دومین هورمونی است که به ما توانایی و انرژی میبخشد و کمبود آن باعث خستگی و بیحوصلگی میشود. در واقع هورمون لذت است و برای حیات بشر بسیار مهم است. لذت چیز بدی نیست، اما در حالت تعادل؛ چرا که زیاده روی آن مشکلزا خواهد بود.
بنیهاشمی با اشاره به این که دوپامین و سروتونین هورمونهای لذت و شادی هستند، افزود: شادی، درازمدت است، اما لذت، آنی است. دوپامین همراه پاداش است و سروتونین همراه با رضایت است. شادی جمعی است و لذت فردی است. وقتی دوپامین، افراطی بالا میرود یکی از کارهایش سرکوب سروتونین است یعنی هرچه لذت بالا برود شادی پایین میآید.
دبیر علمی نهمین جشنواره ملی اسباببازی، درباره تفاوت میزان هیجانهای بچهها در سنین مختلف گفت: تعلیم و تربیت درست و با برنامه کودک را بهسوی سلامت مغزی سوق میدهد. تمرین تابآوری و صبوری، خلاقیت هدفمند، مسئولیتپذیری، ترجیح سود جمعی یا درازمدت به سود فردی یا کوتاه مدت، شوقآفرینی و امیدبخشی، مهربانی و عشق پایدار، توجه به عمق خلقت و اخلاق مداری نتیجهاش سلامت مغزی برای کودکان است که این کار را اسباببازی انجام میدهد. باید دید کدام اسباببازی روح کودک ما را میخراشد؟ کدام اسباببازی کودک را لذتجو و متکبر بار میآورد؟
بنیهاشمی تاکید کرد: اگر شما بتوانید رابطه کودک خود را با طبیعت، خالق، خویشتن و انسانها برقرارکنید یک انسان کامل پرورش میدهید. والدین فعال درباره انتخاب اسباببازی فکر میکنند و تصمیم میگیرند و والدین منفعل تابع هستند. بسیاری از والدین در هنگام خرید اسباببازی به دنبال سرکوبهای دوران کودکی خود هستند و بسیاری از اوقات والدین اسباببازی را برای کودک خود نمیخرند بلکه برای خود میخرند. نسبت اسباببازی را با فرهنگ تنظیم کنید و مواظب باشید که این دو با هم متناسب باشند.
او افزود: سبک زندگی بچهها به خاطر اسباببازی تغییر کرده است. بچهها امروز از اسباببازیها الگو میگیرند چرا که امروز کارکردش سرگرمی نیست و شناختی - فرهنگی است. اگر برای اسباببازی شان فرهنگی قائل باشیم با تغییر اسباببازی، کودک را به سمت گرایش مثبت یا منفی میکشانیم. تغییر نگرش، تغییر نظام ارزشی، یادگیری اجتماعی، از جمله مواردی است که اسباببازیها میتوانند رقم بزنند.
اما هاشم فرهنگدوست دکتری علوم اعصاب دیگر سخنران این نشست نیز طی سخنانی درباره بازی، رشد و رشد شناختی بیان کرد: یکی از تعاریفی که درباره بازی و نقش آن مطرح میشود، از نگاه داروین است که بازی را ابزاری برای بقا میداند. در رشد شناخت مطرحترین نگاه، نگاه پیاژه است و نقدی که بر نگاه رشد شناختی او وارد شد عدم نگاه اجتماعی به این مسئله بود که بعدها دیگران آن را تکمیل کردند.
او افزود: از نکتههایی که منجر به این شد تا والدین دچار کجاندیشی شوند قراردادن کودک در گهواره و پخش تصاویری همراه با صدا بود، در واقع در این مرحله کودک آماده میشود تا گرفتن، دورکردن، فرارکردن را یاد بگیرد و اگر در این مرحله تنها درگیر ویژگیهای دیداری و شنیداری شود باعث دلبستگیهای نامناسب و نا ایمن و در پی آن اضطراب میشود.
این کارشناس ارشد گفتاردرمانی با اشاره به اینکه بازیهایی که به شکل حرکت یا تجربه با حسها شکل میگیرند میتوانند جریان کیک ذهن را تشکیل دهند، افزود: پایه این کیک تجربه حواس است و کودک توجهاش به عالم بیرون معطوف میشود. اگر ابزار بازی از ویژگیهای حسی مطلوب برخوردار نباشد در نتیجه کودک توجهی به بیرون نخواهد داشت و الگوهای توجهی خوبی در او شکل نخواهد گرفت.
فرهنگدوست گفت: وقتی توجه در کنار پدیده دیگری قرار میگیرد یک بار عاطفی دیگری بهوجود میآورد. والدینی که در کنار فرزند خود هستند الگوهای مطلوب دلبستگی و ایجاد هیجانهای موثر را رقم میزنند. بازی بخشی از ابزارها و بخش دیگر الگوهای رفتاری و حرکتی والدین است و از کنار هم قرار گرفتن پدیدهها و بندزدن آنها بهم شکل میگیرد که ویژگیهای اجتماعی از آن جمله است و کودک یاد میگیرد دنیای بیرون را به درون ذهن ببرد.
او با بیان این که در این روند جریان تقلید کودک شکل میگیرد و فرهنگ وارد جریان میشود، اظهار کرد: بازیها و اسباببازیها باید شکل گرفته از فرهنگمان باشد. درواقع هرکدام داستان زندگی دارند و به ما القا میکنند و کودک به آن عشق میورزد. موضوعی که در طراحی اسباببازیها به آن توجه نمیشود.
بسیاری از اسباببازیها تنها اسباببازی هستند
در ادامه عطالله پورعباسی دانشیار دانشگاه تهران نیز درباره بازی و زیستبوم تربیت اظهار کرد: گردش مالی حوزه اسباببازی حدود 300 تا 350 میلیون دلار در سال است و چیزی بیش از 50 میلیون اسباببازی در سال در کشور ما خریداری میشود. اگر کتابهای آموزشی و کمک آموزشی را کنار بگذاریم حدود 42 میلیون جلد کتاب فروخته میشود. حال سوال اینجاست که نفوذ اسباببازی بیشتر است یا کتاب؟ پاسخ این است در این فضا، مدیایی که بتواند پیام داشته باشد بیشک اسباببازی است که در یک محدوده سنی کوتاهتر از کتاب قرار دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: سرانه اسباببازی خیلی بیشتر از کتاب است. این در حالیست که فضای مجازی و آنلاین سرانه بالاتری دارد و بازیکنندهها بیشتر از این هستند. ما در جامعه، بازی را ابزار سرگرمی میدانیم در حالیکه باید این نگاه تغییر کند چرا که بازی، ابزاری ارزشمند و با نفوذ برای تربیت و یادگیری در نگاه فراگیر باشد. ما در سطوح بالای آموزشی، بازی طراحی میکنیم و آموزشِ بازی، حرف روز دنیاست. این جنبه بسیار مهم است که ما از بازی برای ارتقا کارکردهای شناختی باید استفاده کنیم.
پورعباسی اظهار کرد: ما قبل از دوره کرونا برنامهای برگزار کردیم در حوزه نوجوانان، در این جشنواره استعدادهای بسیاری شناخته شدند. اما بعد از کرونا وقتی بار دیگر این جشنواره برگزار شد دیگر آن اتفاق تکرار نشد، چراکه به دلیل تعطیلی مدارس، مهارتآموزی بهشدت آسیب دید و بچهها هیچ مهارتی کسب نکردند و این فاجعه است.
این دانشیار دانشگاه افزود: هرچه فرد، میزان حضورش در فضاهای آموزشی بیشتر باشد ذخیره شناختی بیشتر است، هرچه مهارت بیشتری کسب کند این ذخایر بیشتر خواهد بود. مشاغلی که با حل مسئله مواجه هستند ذخایر شناختی را افزایش میدهند. حالا ببینید دوره کرونا با آسیبی که به مهارتهای این نسل زد، چه تهدیدی برای ذخایر شناختی ایجاد کرده است.
نایب رییس انجمن علوم شناختی گفت: ما میتوانیم از ابزار بازی به عنوان جایگزین برای این ذخایر شناختی استفاده کنیم به شرط آنکه به درستی طراحی شده باشد. بسیاری از اسباببازیها تنها اسباببازی هستند. یعنی خام و هیچ داستانی با خود به همراه ندارند. در حالی که اسباببازی فرآوری میخواهد. بازیهای بومی ما به فراموشی سپرده شده است.
این مدرس دانشگاه در پایان تاکید کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یک نهاد بزرگ با چند هزار مربی که هر کدام میتوانند سناریونویس باشند میتواند با برنامهریزی دست به بازیهای متفاوتی بزند که به رشد شناختی و اجتماعی کودکان کمک کند و در جهت ارتقا ظرفیتها و سرمایههای شناختی حرکت کند.