«بالا را نگاه نکن» هجونامه ای جذاب علیه سرمایهداری، هالیوود و ترامپیسم
«بالا را نگاه نکن» روایتی از حماقت و زردنگاری سرمایهداری و دولتمردان از خود راضی و همچنین رسانههای اجتماعی است. فیلمساز عمق این فاجعه را در روزهای آخر عمر زمین به خوبی نشان میدهد و قهرمانانش کسی جز خود مردمی که خانواده و امید دارند نیستد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم «بالا را نگاه نکن» یکی از فیلمهای جذاب 2021 است که تماشای آن برای کسانی که فیلمهای آخرالزمانی را دوست دارند جالب است. البته این فیلم آخرالزمانی به معنای رایج هالیوودی آن نیست و در آن خبری از یک قهرمان یا ارتشی که در مقابل حمله فضاییها بایستند و یا مردم کره زمین را نجات بدهد نیست، بلکه از این جهت آخرالزمانی است که موضوع و دستمایه اولیه آن پایان دنیا است اما به موضوعی عمیق و جدیتر دیگری با سبک کمدی و درام نگاه میکند.
داستان فیلم درباه دو اخترشناس است که متوجه نزدیک شدن یک شهاب سنگ غولپیکر به زمین میشوند. آنها از این واقعه خطرناک نگران میشوند و نزد رئیس جمهور آمریکا میروند اما او که یک رئیس جمهور جمهوریخواه و نمادی از ترامپیسم است آنان را تحویل نمیگیرد در نتیجه آنها مجبور میشوند که این موضوع را رسانهای کنند تا بلکه به این واسطه بتوانند مردم دنیا را از این خطر مهلک آگاه کنند. در ادامه مسیر داستان به سمت متفاوتی میرود که غیر قابل پیش بینی است.
فیلم سرشار از نیش و کنایههای سیاسی و اجتماعی است و میخواهد با زبان کمدی انتقادیی روزی که دارد جامعه را از نسبت آنان با فضای مجازی در مورد مسائل مهمی چون پایان دنیا گرفته تا تفکر آنان درباره لایههای عمیقی مانند هستی، به چالش بکشد. بطور روشن او فقط قصد نقد جامعه را بخاطر نگاه سطحی و زردی که در فضای مجازی و در نسبت با واکنش کودکانه و لودهای که با چنین مسائل دارند به نقد نمیکشد، بلکه سرمایهداران حوزه علم و دانش مانند شخصیتهایی مانند ایلان ماسک و همینطور رؤسای دولت و نظامیان نیز از تیغ تیز نقد «آدام مک کی» در امان نماندهاند.
بالا را نگاه نکن عموم فرضیات، داوریها و دلبستگیهای انسان را با داستان آخرالزمانی خود روی هوا میبرد اما این نکته را هم فراموش نمیکند که این فاجعه میتوانست با همکاری رئیس جمهور خودخواه و دیکتاتورمآب آمریکا پایان پذیرد. علم باید در مسیر خود و برای نجات بشر باشد نه برای افزایش سرمایه، ثروت و قدرت. بنابراین اگرچه موضوع اصلی فیلم در نقد صرف دولت آمریکا نیست اما اهرم فشارش را تا آخر بر سر جمهوریخواهان و ترامپیسم نگه میدارد و هشدار میدهد که آنان هیچوقت نباید به میز ریاست بازگردند.
حتی عنوان فیلم شعاری است که از زبان دولتمردان در محافل انتخاباتی علیه گروه مخالفشان که مدعیاند که باید این شهاب سنگ را در فضا از بین برد بیان میشود؛ آنها میخواهند مردم را تحمیق کنند و برای همین میگویند که به بالا نگاه نکنید تا شهاب سنگ را نبینید بجای آن رو به جلو را نگاه کنید چون ما به پیشرفت فکر میکنیم!
فیلم کمدی مک کی تنها به دولتمردان جمهوریخواه که رویای آمریکایی را به فضاحت کشیدند رحم نمیکند بلکه این تفکر را در سطوح دیگر فرهنگی مانند خود هالیوود وارد میکند. همین موضوعی که در پاراگراف اول گفته شده، یعنی فیلمهای هالیوودی قهرمانی که دنیا را در مقابل حوادث آخرالزمانی نجات میدهند، نیز در این فیلم به گند کشیده میشود و آنان را احمقانی تصویر میکند که فکر میکنند میتوانند با فیلمهای آبکی دنیا را نجات دهند. در حقیقت بالا را نگاه نکن از کنار هالیوود و از کانال نتفلیکس، خود هالیوود را میزند.
آدام مک کی در پشت صحنه فیلم «بالا را نگاه نکن»
فیلم داستان یک نواختی ندارد و با اضافه کردن اتفاقات متعدد و متفاوت در هر بخشی از سناریوی داستان، به جذابیت فیلم اضافه میکند. هنر کارگردان این است که تمام این اتفاقات همراه با جزئیات انتقادی او در روند فیلم، یک اتحاد موضوعی و داستانی را ایجاد کرده است که گام به گام مخاطب را به هدف نهایی فیلم نزدیک میکند. آنچه که در نهایت برای مخاطب بیان میشود، یکی از پیامهای نسبتا تازه و با نگاهی نو در سینمای آمریکا است. پیامی ضد سرمایهداری و در عین حال امیدوارانه حتی در شرایطی که قرار است یک شهاب سنگ زمین را نابود کند. شکل دادن به این پیام ضمن تضاد ملموسی که دارد، فیلم را جالب توجه کرده است.
قبلتر نیز از جنس فیلمهای کمدی آخرالزمانی ساخته شده است که میتوان به فیلمی مانند «این آخرشه» ساخته «ست روگن» و «اوان گلدبرگ» محصول 2013 اشاره کرد. فضای هر دو فیلم در ابتدا این احتمال را برای مخاطب ایجاد میکند که شاید قرار نباشد همه چیز به سمت نابودی برود و با تجربهای که از فیلمهای متداول هالیوودی دارند این احتمال را میدهند که با یک پایان شاد روبرو شوند. البته «این آخرشه» اگرچه کمدی خندهداری است اما در اوج نهیلیسم پایان میپذیرد و پیام نهایی خود را به تحلیل مخاطب واگذار میکند اما «بالا را نگاه نکن»، اگرچه پایان خوشی ندارد و البته در عین حال خندهدار است، دچار نیستانگاری چندان تلخی نیست و با رویکردی معنوی و روحانی و حتی دینی فرضیه پایان دنیا را میپذیرد. شاید این نگاه برای جامعه هراسان دنیای امروز و نه فقط آمریکا که نگران پایان دنیای امروزند مورد توجه قرار بگیرد.
اگرچه «بالا را نگاه نکن» نسخه قابل قبولی برای مردمانی که به منجی و پایان دنیا مطابق اقوال دینی باور دارند نیست، اما همانطور که «یول» تنها شخصیت مذهبی و طبقه پایین شهر با بازی کوتاه اما خوب «تیموتی شالامی»، خانواده طبقه بالادستی را دعوت به صحبت با خدا میکند و میگوید که به این پایان که تو آن را اینگونه خواستی راضی هستیم، حس معنوی و خداگونهای را ایجاد میکند که لااقل آن را برای متدینین و غیر آنان نیز قابل درک میکند.
"ماتریکس 4" هیاهویی برای هیچ / محتوای ادامه چندگانههای هالیوودی کم مایه شده است شاهحسینی: امسال مردم فیلمهای خوبی را در پرده سینما خواهند دید