یک‌شنبه 4 آذر 1403

باید برای نویسندگان حوزه مقاومت هویت مستقل قائل باشیم

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
باید برای نویسندگان حوزه مقاومت هویت مستقل قائل باشیم

نویسنده کتاب «حجره شماره دو» معتقد است باید برای نویسندگان این حوزه هویت مستقلی قائل باشیم. چرا که این حوزه نه در تعریف و قالب داستان می‌گنجد نه در تعریف و قالب تاریخ‌نگاری تحقیقی و سنتی.

نویسنده کتاب «حجره شماره دو» معتقد است باید برای نویسندگان این حوزه هویت مستقلی قائل باشیم. چرا که این حوزه نه در تعریف و قالب داستان می‌گنجد نه در تعریف و قالب تاریخ‌نگاری تحقیقی و سنتی.

خبرگزاری مهر - فرهنگ و اندیشه - هانیه علی‌نژاد: کتاب «حجره شماره دو» شامل خاطرات حجت‌الاسلام ابوالقاسم اقبالیان نوشته رضا یزدانی اثری در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. حجت‌الاسلام ابوالقاسم اقبالیان یکی از شاهدان عینی مقاطع حساس تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است و در بسیاری از این‌مقاطع نقش‌آفرینی کرده است. او با شخصیت‌های مهم تاریخ انقلاب ارتباط داشته و خاطراتی را روایت کرده که تاکنون نقل نشده و برای نخستین بار است که در قالب کتاب منتشر می‌شوند.

درباره این‌کتاب با نویسنده آن گفتگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

* آقای یزدانی، چه‌طور با این‌سوژه _ آقای اقبالیان _ آشنا شدید و چه‌طور شد به آن پرداختید؟

خیلی اتفاقی. یک روز به اداره حفظ آثار قم رفته بودم و با یکی از دوستانم کاری داشتم. یکی از هم رزم‌های راوی کتاب بهم پیشنهاد داد خاطرات ایشان را ثبت کنم. با اینکه قبل از آن نه سابقه ای در این حوزه داشتم نه دغدغه‌ای برای خاطره‌نگاری. اما نگارش کتاب حجره شماره دو مرا با این دنیای جذاب و اثربخش آشنا کرد.

وقتی به منزل حاج آقای اقبالیان رفتم و پای صحبت‌هایش نشستم در همان‌جلسه اول دیدم چه گنجینه‌ای است. پر از خاطرات ناب و جذاب و خنده دار و گریه دار. بعدها فهمیدم مقام معظم رهبری به حاج آقای مروی فرموده اند به آقای اقبالیان بگویید خاطراتش را ثبت کند. جالب اینجاست که خیلی از اهالی جنگ ایشان را می‌شناختند اما در این سال‌ها تلاشی برای معرفی اش به نسل ما نکرده بودند. متاسفانه به خاطر بعضی کج سلیقگی‌ها در میان رزمنده‌های قمی نه تنها اهتمامی برای اینکه این خاطرات ثبت شود، نبود بلکه سراغ بعضی از آن‌ها که می‌رفتم می‌گفتند بین این همه پیامبر داری سراغ جرجیس می‌روی؟ و من هی فکر می‌کردم نکند دارم اشتباه می‌کنم. اما جالب اینجاست که غیرقمی‌ها برای ایشان احترام زیادی قائل بودند. از سردار سیف‌اللهی فرمانده اسبق نیروی انتظامی و حاج آقای قمی مسئول امور بین الملل دفتر مقام معظم رهبری گرفته تا آقای مروی و سردار محسن رضایی و.... حتی خود رهبر انقلاب فرموده بودند: «اقبالیان در دوران انقلاب و جنگ برای همه پدر بود و برای خودش ناپدری و هرجا می‌رفتیم ایشان زودتر از ما حضور داشت.» حتی تدفین ایشان در حرم حضرت معصومه به دستور رهبر انقلاب صورت گرفت.

متاسفانه هنوز هم که هنوز است با وجود اینکه هرکس خاطرات ایشان را خوانده از آن تعریف می‌کند، تلاشی برای معرفی این‌شخصیت نمی‌شود.

* خودِ شما در طول مصاحبه و نوشتن کتاب چه میزان از روحیه مبارز این شخصیت تاثیر گرفتید و چه میزان ارتباط و هم‌ذات پنداری داشتید؟

اگر کتاب را خوانده باشید متوجه می‌شوید ایشان چقدر به امام خمینی علاقه و ارادت عجیبی دارند. اتفاقا چند روز پیش فیلم سخنرانی آقای اقبالیان در محضر امام خمینی در جریان راهپیمایی سپاهیان محمد (ص) را می‌دیدم‌. با اینکه ایشان سخن ور خوبی بود اما وقتی نزد امام سخنرانی می‌کرد صدایش می‌لرزید و آخر سر هم بغضش شکست.

این ارادت قلبی باعث شده بود همیشه اولویتش امام باشد. چه قبل انقلاب چه بعد انقلاب‌. حتی وقتی در دوران طلبگی پای درس یکی از علما می‌رود و او بهش می‌گوید کم خمینی خمینی کند، آن درس را رها می‌کند. چون معیار برایش آقا روح الله بوده. طبیعتا وقتی می‌دیدم بعد از این همه سال هنوز ارادتش به امام تمام نشده بسیار تحت تاثیر قرار می‌گرفتم.

* مکان مورد بحث یا همان حجره شماره دو هنوز وجود دارد؟

بله. اتفاقا این حجره الان شده قرارگاه طلاب انقلابی. با اینکه دوسال پیش وقتی با مسئولان آن قرارگاه صحبت می‌کردم متوجه شدم از ماجراهای این حجره خبر نداشتند.

* چه نکات و نگاه تازه ای در کتاب شما درمورد انقلاب اسلامی وجود دارد که مخاطب مایل به خواندن شود؟

استاد قاسمی‌پور، مدیر سابق واحد ادبیات پایداری استان‌های حوزه هنری می‌گفتند در حوزه تاریخ شفاهی روحانیت این اولین‌اثری است که با این‌همه جزییات نوشته شده است. البته خاطرات بسیاری از روحانیون انقلابی که مسئولیت‌های مختلفی داشتند منتشر شده اما در حوزه خاطره‌نگاری با سبک و سیاقی که در این چندسال اخیر مطرح شده گویا این‌کتاب، اولین‌کتاب است.

جدا از این، راوی کتاب جزو انقلابی‌هایی حساب می‌شود که هیچ‌وقت منتظر نمی‌ماند اتفاقات سراغش بیاید خودش به سمت اتفاقات می‌رفت. به همین دلیل می‌بینیم در برهه‌های حساس انقلاب حضور فعال دارد و خاطراتش پر است از ماجراهای عجیب و غریب که برای هرکسی پیش نمی‌آید. از قیام 19 دی مردم قم و ورود امام به ایران گرفته تا ماجراهای پاوه و کردستان و حمله صدام به خرمشهر. کسی که این کتاب را بخواند تقریبا با خلاصه‌ای از اتفاقات تاریخ انقلاب آشنا می‌شود.

* به نظرتان چه‌چیزی در کتاب‌های حوزه تاریخ نگاری انقلاب و دفاع مقدس باید شکل بگیرد تا مخاطب امروزی به آن جذب شود؟

این حوزه در سال‌های اخیر به دلیل حمایت همه جانبه رهبر انقلاب پیشرفت چشم‌گیری داشته است. به نظرم ایشان از اوایل دهه هشتاد یک تنه وارد این حوزه شدند و اگر تقریظ‌های ایشان نبود این چنین توجهی به تاریخ انقلاب و جنگ رخ نمی‌داد. در واقع می‌توان گفت هرچقدر رمان و داستان بعد از انقلاب رشد خاصی نداشته اما ژانر مستندنگاری و روایت‌نویسی‌های مردمی جای پایش را در فضای ادبی انقلاب محکم کرده است.

یک نکته مهم این است که باید برای نویسندگان این حوزه هویت مستقلی قائل باشیم. چرا که این حوزه نه در تعریف و قالب داستان می‌گنجد نه در تعریف و قالب تاریخ‌نگاری تحقیقی و سنتی. چیزی است بینابین و قاعدتا نه داستان نویسان این حوزه را درک می‌کنند نه مورخان. بنابراین بهتر است که درصدد پرورش نویسندگانی باشیم که تخصص‌شان تاریخ شفاهی‌نگاری باشد. در سال‌های اخیر نیز نه آثاری که سعی کرده تاریخ شفاهی را به داستان نزدیک کند موفق بودند نه آثاری که خواستند آن را به تاریخ نزدیک کند. به‌نظر من خبرنگارها و مستندنگارها ظرفیت خوبی برای پرداختن به این‌حوزه دارند چنانکه بزرگان این عرصه امثال مرتضی سرهنگی ابتدا روزنامه نگار بودند و از روزنامه نگاری وارد تاریخ نگاری شفاهی شدند.

و چیزی‌که باعث جذب مخاطب می‌شود کشف سوژه های بکر دفاع مقدس و انقلاب در نقاط مختلف کشور است. مانند اقبالیان هنوز هم هستند کسانی که کسی سراغشان نرفته است. تا دیر نشده باید آن‌ها را دریابیم.

* اعتبارسنجی تاریخ شفاهی ایران، انقلاب و دفاع مقدس چگونه رقم می‌خورد؟

قطعا آثار این حوزه هم به انقلاب اسلامی خدمت می‌کند هم به ادبیات فارسی. چرا که ادبیات امروز وارد مرحله شکل گیری ژانری شده در قالب ناداستان که مخاطب عمومی را به خود جلب کرده است و این اتفاق مبارکی هم برای طبقه حاکم است هم برای اهالی ادبیات. و همانطور که طبقه حاکم و مسئولان و مدیران تا کنون به حمایت از این حوزه پرداختند داستان نویسان هم باید آن را به رسمیت بشناسند. و به هیچ عنوان نویسندگان و آثار این حوزه را رقیب ضعیفی تلقی نکنند تا در صدد نفی آن باشند.