دوشنبه 5 آذر 1403

برتری در جنگ چگونه به دست می‌آید؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
برتری در جنگ چگونه به دست می‌آید؟

به گزارش مشرق محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت: آقای روحانی، اردیبهشت 1392 گفت «آمریکا کدخداست و بستن با او، راحت تر از اروپایی‌هاست که آقا اجازه هستند». او در گرایش ویژه به آمریکا در مذاکرات آن قدر افراط کرد که حتی صدای اعتراض اروپایی‌ها درآمد.

رویکرد دوم روحانی، هنگامی که آثار اعتماد به آمریکا، در قالب عهدشکنی و بازگشت دو برابری تحریم‌ها بروز کرد، رونمایی شد. او همه تقصیرها را گردن ترامپ انداخت و به مردم گفت «هرچه لعنت دارید، به کاخ سفید بفرستید». روحانی همچنین بارها از «جنگ اقتصادی بی‌سابقه» آمریکا خبر داد. و سرانجام در چند ماهه پایانی دولتش، در حالی که همه رکوردهای منفی اقتصادی چند دهه اخیر را شکسته بود، مدعی شد توافق با دولت بایدن در دسترس است.

هفته گذشته وندی شرمن قائم‌مقام وزیر خارجه آمریکا در سنا گفت: «دموکرات‌ها و جمهوریخواهان، اهداف یکسانی را در قبال ایران دنبال می‌کنند و اختلاف بر سر روش‌هاست. تحریم‌های حداکثری علیه ایران در دوره بایدن ادامه داشته و همچنین ما مستمرا، نهادهای بیشتری را به فهرست تحریم ها اضافه کرده‌ایم».

پایگاه اینترنتی سی ان ان، چند روز قبل به نقل از مقام های آمریکایی نوشت: «امیدها و وعده‌های دولت بایدن برای طولانی‌تر کردن و قوی‌تر کردن برجام کمرنگ شده و کمکی هم به پیشبرد مذاکرات وین نکرده است. با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، به نظر می‌رسد رویکرد جدیدی در مذاکرات حاکم خواهد شد. نگرانی این است که رئیس‌جمهور جدید ایران از عملکرد دولت قبلی رضایت نداشته باشد. ما درباره اینکه چه چیزی می‌توانیم به ایرانی‌ها بدهیم و چه چیزی نه، صحبت کرده‌ایم. تیم روحانی، این را درک می‌کرد (!) باید ببینیم آیا تیم رئیسی هم آن را درک می‌کند یا نه».

جمع میان سخنان شرمن و تحلیل سی‌ان‌ان، این است که آمریکا با تداوم فشار حداکثری و افزایش تحریم‌ها (برخلاف برجام)، قصد باج‌گیری دوباره داشته و روحانی نیز با این فزون‌خواهی همراهی می‌کرده است. در عین حال، یک واقعیت را از میان سخنان آقای روحانی بیرون کشید و آن واقعیت داشتن رفتار جنگی و خصمانه دولت آمریکاست. تحریم، ابزار جنگ اقتصادی است. باراک اوباما - کسی که روحانی او را مودب خواند - پارسال تصریح کرد «تحریم های دوره بوش، سمبلیک بود و سخت ترین تحریم ها علیه ایران را من به اجرا گذاشتم».

در جریان همین رویکرد جنگی بود که دانشمندان هسته‌ای ما (از شهید شهریاری تا شهید فخری‌زاده) ترور شدند و تاسیسات هسته‌ای در معرض خرابکاری قرار گرفت تا اینکه کار به ترور شهید سلیمانی رسید و دموکرات‌ها نیز آن را تایید کردند. اما روحانی در همه این موارد، به لوازم «اعتراف به وقوع جنگ» کمترین پایبندی نشان نداد.

غرب، به حضور روحانی، به عنوان سلاحی موثرتر از حمله نگاه می‌کرد؛ چنانکه خود او بارها اذعان کرد «آقای اولاند رئیس‌جمهور وقت فرانسه به من گفت در سال 2013، تصمیم قطعی برای جنگ با ایران را گرفته بودیم. وقتی شما آمدید، ما منصرف شدیم و گزینه جنگ کنار رفت»!

قهرمان ملت ایران، شهید سلیمانی معتقد بود و باور خود را در پیروزی‌های معجزه‌آسایش نشان داد که؛ «من با تجربه می‌گویم: میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.».

ترساندن مردم به واسطه فشارها و تهدیدهای دشمن، کار شرافتمندانه‌ای نیست. اگر برخی مدیران با همین روش «تجارت ترس» نمی‌کردند، بسیاری از ضربات دشمن اتفاق نمی‌افتاد، بلکه کشور می‌توانست گام‌های بلندی برای پیشرفت بردارد.

یک نمونه چشمگیر تبدیل تهدید به فرصت، ماجرای پهپادهاست. نیروهای سپاه پاسداران 13 آذر ماه 1390، یک فروند پهپاد جاسوسی آر کیو170 (مشهور به «جانور قندهار») را در شمال شرق کشور شکار کردند.

نیروی هوافضای سپاه پاسداران، ظرف سه سال توانست ضمن رمز گشایی از اطلاعات، "جانور قندهار" را رام کند و با مهندسی معکوس، پهپاد «سیمرغ» را بسازد.

پیشرفت‌های ایران در این حوزه چنان خیره‌کننده بود که نشریه هیل دو سال قبل نوشت «ایران، پیشرفت چشمگیری داشته و در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت پهپادی در دنیاست». و وزنامه صهیونیستی جروزالم پست خاطر نشان کرد «تولید پهپاد ایرانی با برد 7 هزار کیلومتری، هشداری برای تل‌آویو است. ایران در واقع یک پیغام هشدار می‌فرستد مبنی بر اینکه امکان حمله به اسرائیل را دارد. ایران در سال‌های اخیر به ابر قدرت پهپادی مبدل شده است».

همچنین ژنرال مک کنزی (فرمانده سنتکام)، دو ماه قبل اعتراف کرد «استفاده گسترده ایران از پهپادها برای عملیات شناسایی و حمله، به این معنی است که آمریکا برای اولین بار پس از جنگ کره]‌1950 تا 1953 میلادی [برتری هوایی خود را برای عملیات در منطقه از دست داده است. تا زمانی که ما نتوانیم شبکه‌ای از توانایی‌ها برای شناسایی و شکست این پهپادها به‌دست آوریم، دست برتر را حمله‌کنندگان خواهند داشت».

اما مهم‌ترین جنگ، در حوزه سیاست و رسانه و تبلیغات در جریان است؛ جایی که بر ناکامی‌های دشمن سرپوش گذاشته می‌شود، و توپخانه‌ها رسانه‌ای، برای ناامید کردن ملت ایران شلیک می‌کنند. باید بدون مجامله، مجال عملیات را از دشمن و پادوهای آنها گرفت.

این، همان هنگ سیاسی و رسانه‌ای فاسدی است که امید موهوم نسبت به غرب ایجاد کرد و کشور را در معرض انواع گرفتاری‌ها قرار داد. حالا هم که می‌بینند اراده‌ای قوی و مصمم برای خروج از معطلی پدید آمده، اصرار دارند مردم را از بسیج ملی برای رفع مشکلات ناامید سازند. در حالی که هنوز دولت جدید تشکیل نشده، آیه یاس می‌خوانند و به‌جای ابراز شرمندگی از کارنامه خسارت‌بارخود، طلبکاری می‌کنند!

آنها ابزار دست ویرانی‌طلبانی هستند که اکبر گنجی اصلاح‌طلب فراری، درباره‌شان اقرار کرد: «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی و بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم ایران را به خشونت جمعی بکشانیم... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم». سر چنین مار مسمومی را هر جا که باشد، بی ملاحظه باید کوبید.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.