بررسی ژنتیک ایرانیها، توسط «فرقهای خاص» در ایالات متحده / «نبرد بیولوژیک» محتمل است
شناسایی ژنتیک ایرانیها توسط «بهاییهای شناسنامهدار امنیتی که احتمال اصالت یهودیشان بالاست» در دانشگاه استنفورد انجام میشود، به این ترتیب حمله بیولوژیک در موضوع کرونا و زمینههای متنوع دیگر محتمل است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از دیرباز، یکی از مهمترین فناوریهای سیاسی اجتماعی یهودیان خاص، کتمان آیینشان بوده است. این تکنیک آنها، حتی در قرآن کریم نیز تصریح شده و آمده است:
وقالت طائف من أهل الکتاب آمنوا بالذی أنزل علی الذین آمنوا وجه النهار واکفروا آخره لعلهم یرجعون.
و گروهی از اهل کتاب گفتند: اول روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده ایمان آورید، و در پایان روز کفر ورزید، با این هدف که مؤمنان، با این ایمان و انکار شما به تردید افتند. (آلعمران 72)
بهصورت سنتی، و از سدهها پیشتر، بسیاری از اینان تلاش میکنند با تظاهر به دینی دیگر، دین حقیقیشان را مخفی نگه دارند. یهودیان متظاهر به مسیحیت را اصطلاحا «مارانو» (maranos) و یهودیان متظاهر به اسلام را «آنوسی» (بهعبری: ) مینامند؛ البته گاهی عبارت نادقیق واژه «جدیدالاسلام» برای آنان بهکار گرفته میشود. این شرایط به آنها که عموما بهدلایل مختلف منفور جوامع هستند بسط ید و قدرت مانور بیشتری میبخشد.
در نمونههای ایرانی این فناوری، میتوان به چندین مورد مهم و مؤثر اشاره کرد، از جمله «یهودیهای آنوسی» مشهد که 2400 نفر از آنان در یک روز (واقعه «اللهداد» در سال 1839 میلادی) اظهار مسلمانی کردند.
رشیدالدین فضلالله
از دیگر یهودیان تأثیرگذار در تاریخ ایران، میتوان به رشیدالدین فضلالله (زاده حدود سال 648 قمری درگذشته 718 قمری) اشاره کرد. وی دانشمندی ذوالفنون بود که «ربع رشیدی» از یادگارهای اوست. رشیدالدین، طی دو دهه، صدراعظم و از تأثیرگذارترین چهرهها در سپهر سیاسی ایران بود، از جمله، دادگاهی که به قتل او و فرزند 16سالهاش (که جامه دار اولجایتو بود) دستور داد، اتهام اصلی او را قتل اولجایتو میدانست. طرفه اینکه اولجایتو، که در نوزادی بهتبع دین مادرش مسیحی نسطوری بوده، و سپس به مذهب حنفیه گرایش پیدا کرده بود، در آستانه کشته شدن، تحت تأثیر علامه حلی مذهب تشیع اختیار کرده و حتی دستور داده بود نام خلفای راشدین از خطبههای نماز جمعه و از سکهها برداشته شود! سوگمندانه، اکنون در ایران از رشیدالدین فضلالله تندیسها ساخته و نام او را بر معابر و خیابانها نهادهاند.
ابراهیم کلانتر
یکی دیگر از این موارد، میرزا (حاج!) ابراهیم کلانتر است که فرزند هاشم یهودی است. خیانت او به لطفعلیخان موجب شد آغامحمدخان سلسله قاجاریه را پایهگذاری کند (قاجاریه همواره ممنون این لطف او بودهاند؛ ناصرالدین در مجلس آلیانس یهودیان فرانسه بر این امر تصریح دارد). داماد و خواهرزاده او میرزاابوالحسن ایلچی است. وی از انگلستان مستمری میگرفته و عامل آنان بوده است؛ همچنین جدای از اینکه اولین فراماسون ایران و اولین فرد ایرانی است که به آمریکای لاتین سفر کرده، از سوی ایران عامل مذاکره و انعقاد هر دو قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای بود. از ابراهیم کلانتر، خاندان بزرگی در شیراز بهنام «قوام» باقی ماند که نفوذ آنان بر قاجاریه و پهلوی بر کسی پوشیده نیست. یکی از مردان همین خاندان علی قوام داماد رضا پهلوی و همسر اول اشرف بوده است.
ذکاءالملک
از دیگر مواردی که میتوان در این زمینه برشمرد، محمدعلی فروغی است که در بنیانگذاری ایران مدرن یا بهعبارت بهتر در شکلگیری آرایش منفعل ایران در برابر مدرنیته نقشی اساسی بازی کرد. او کنار اردشیر ریپورتر (فرستاده مستقیم یهودیان روچیلد) در برآمدن رضاخان، و بعدتر در بر مسند نشستن محمدرضا نقشی اساسی ایفا کرد. گذشته از صبغه سیاسی، وی همچنین سلسلهجنبان روشنفکری بهمعنی مصطلح آن در ایران بود. فروغی در عصری که ایرانیان اساسا فلسفهگریز بودهاند، با حواشیای که به آرای بنیانی بسیاری از منابع پایه ایرانیان زد، (مانند شرح بر آرای مرحوم سهروردی و شاهنامه و آثار سعدی و الخ) و همچنین نگارش کتابهایی همچون «سیر حکمت در اروپا»، گذار ایران به مدرنیته را ریلگذاری کرد.
ذکاءالملک گرچه از یک خاندان یهودی برآمد، اما علاوه بر دارالفنون، در حوزههای علمیه همچون مدرسهصدر، مدرسهمروی و مدرسهسپهسالار نیز دانش اندوخت؛ وی حتی درس حکیم بزرگ آن دوران، میرزا ابوالحسن جلوه را نیز درک کرده بود. موسی حقانی، تاریخنگار برجسته معاصر درباره یهودی بودن فروغی میگوید:
خاندان فروغی، از جمله کسانی هستند که به یهودیهای بغدادی تعلق دارند و کسی در این زمینه تردید ندارد. جد آنان، از بغداد به ایران میآید و در محله دردشت ساکن میشود و هماکنون نیز پسوند فامیلی آنان، فروغی دردشت است، ظاهرا مسلمان میشوند. بسیاری از شاعران آن عصر، واکنشهای جالبی به یهودی بودن آن دارند. ادیبالممالک، ملکالشعرای بهار و... از جمله کسانی هستند که به این موضوع اشاره میکنند. در مورد یهودیان بغدادی و ماجرای مسلمان شدن آنان، یک مسئله مهم وجود دارد و آن هم این است که وقتی ماجرای باب و بهاء راه میافتد و در کشور مورد استقبال قرار نمیگیرد، تعدادی از یهودیان بغدادی که بهظاهر اسلام آورده بودند و یا اصلا اسلام نیاورده بودند، به جریان بابیه تزریق میشوند و به آن کمک هم میکنند، در حقیقت، پیوستن آنان به این جریان باعث میشود که این جریان جان گرفته و حیات پیدا کند.
بهاییان یهودی
در مورد دوگانگی آیین یهودیان مسلماننما، اسناد بسیاری وجود دارد؛ میان بسیاری از تاریخنویسان اتفاق نظر وجود دارد که حدود یک قرن پیشتر، جریانی برای بهایی شدن یهودیان ایجاد شد، چنانکه پس از اندک زمانی، بیش از 90 درصد از جمعیت بهاییان را کسانی تشکیل میدادند که سابق بر آن یهودی بودهاند. این موضوع «تزریق یهودیان به بهائیت»، یک قرن پیشتر از این، در فضای سیاسی ایران جزء بدیهیات بهشمار میرفته است. اسماعیل رایین در کتاب انشعاب در بهائیت مینویسد: «بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویدهاند در اقلیت میباشند. اکنون سالهاست که کمتر شده مسلمانی به آنها پیوسته باشد.»، حضرت امام نیز در نامهای هشدارآمیز به اسدالله علم در تاریخ 2 آذرماه 1341 مینویسد:
دولت، خوب است وظیفه خود را بداند؛ ما را زیر دست یکمشتکلیمیکهخودرابهصورتبهاییدرآوردهاند پایمال ننماید. (2 آذر 1341)
«مقام امنیتی» ساواک
پرویز ثابتی، چهارم فروردین 1315، در محله تپهسر شهر مهدیشهر (سنگسر) زاده شد. وی در دبیرستان قدیمی و زرتشتی «فیروز بهرام» تهران درس خواند و از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی حقوق دریافت کرد.
ثابتی در موساد اسرائیل دوره امنیتی دید و از سال 1345 تا آستانه انقلاب مسئول ادارات مختلف ساواک بود، و بهخصوص حائز اهمیت است که «زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری» در اداره سوم (امنیت داخلی) و دفتر بازجویی ساواک زیر نظر او اداره میشد. وی بعدتر با صلاحدید شخص شاه، در یک برنامه تلویزیونی با موضوع «چریکهای فدایی خلق» حاضر شد و نامی که برای اشاره به او در این برنامه مورد استفاده قرار گرفت (مقام امنیتی) در افکار عمومی ایرانیها ماندگار شد و روی او ماند. قدرت توجیه و استحکام کلام این «مقام امنیتی» موجب شد بهعنوان «سخنگوی ساواک» برگزیده شود و در برنامههای خبری بعدی نیز حضور یابد.
++ فیلم کوتاه سؤال مسعود بهنود از او و پاسخش در یک کنفرانس خبری را {اینجا} ببینید.
وی بر اساس اسناد ساواک، در نهم آبان سال 1357 با نام مستعار «عالیخانی» از طریق فرودگاه بینالمللی مهرآباد، تهران را به مقصد لندن ترک کرد. ثابتی نهایتا به ایالات متحده رفت و با ثبت شرکتی بهنام Paris Enterprises از 1983 تاکنون به فعالیت اقتصادی مشغول است.
(درباره ارتباط وثیق خانواده «عالیخانی» با اسرائیل نیز اطلاعات مهمی وجود دارد. نماینده دولت اسرائیل در ایران در خلال دهههای 1340 و 1350، برادران عالیخانی بودهاند. در جای دیگری به این موضوع پرداخته خواهد شد).
پردیس، فرزند خلف پرویز
پردیس، نام دختر این مقام امنیتی است که در سال 1354، در بحبوحه اختناق و شکنجه جوانان این کشور بهدست پدرش در «کمیته مشترک ضدخرابکاری» به دنیا آمد. این دختر نیز در سال 1357 بههمراه خانوادهاش جلای وطن کرد و در آمریکا ساکن شد و در بالاترین سطوح تکنیکال ایالات متحده آموزش دید و پرورش یافت. وی دورههای کارشناسی، ارشد و دکترای ژنتیک را بهترتیب در دانشگاههای MIT، آکسفورد و هاروارد طی کرد و اکنون استادتمام دانشگاه هاروارد در حوزه ژنتیک است.
پردیس ثابتی روی بیماریهای همهگیر مانند ابولا مطالعه میکند و اکنون مأموریت یافته است توالی ژنومی ایرانیان را شناسایی کند. این پروژه نقاط ضعف و قوت ساکنان این سرزمین را بهخوبی بهدست میدهد. در یک فیلم که از دانشگاه استنفورد و از تیم این پروژه منتشر شده آمده است:
«99.9درصد مردم روی زمین ژنهای یکسانی دارند و این ژنها اکثرا مشابه هستند ولی تغییرات کوچکی در بخشهای مختلف ژنوم ما وجود دارد که باعث تفاوت در جمعیتها میشود.
من بهعنوان «پزشک آینده» بیصبرانه منتظر «پزشکی شخصیسازیشده» ای هستم که از اطلاعات ژنوم برای تجویز دارو و تشخیص بیماری استفاده میکند.
طی چند سال گذشته از ژنتیک یاد گرفتیم که داشتن یک مبنای خیلی خاص در پیشینه اطلاعات ژنومی، برای فهمیدن نحوه بیماریزایی تفاوت جمعیتها بسیار اهمیت دارد.»
به این ترتیب روشن است که اطلاعات ژنتیکی و خصوصیتهای مردم ایران که حتی مطابق اذعان فوق برای بیماریشناسی و تجویز (و قهرا حمله بیولوژیک) نیز کاربرد دارد توسط «فرقهای خاص» در اختیار کانونهای قدرت آمریکا قرار دارد. همچنین باید توجه کرد که این، تنها یکی از کانونها و آزمایشگاههای بیولوژیک آمریکاست.
گرچه پروپاگاندای رسانههای غربی، تلاش کرده با بیاساس جلوه دادن فرمایشهای رهبر فرزانه و حکیم انقلاب طی روزهای گذشته اصل موضوع را منکر شود، اما واقعیت این است که پزشکی شخصیسازیشده خصوصا با ابزار دانش ژنتیک در حال مستحکم کردن پایههای تئوریک خود است؛ پلتفرمی مفهومی که اصطلاحا به «پزشکی آینده» شهرت یافته است.
بخشهای دیگر پرونده «جنگ جهانی غذا» {اینجا} در دسترس شماست.
منبع: تسنیم
انتهای پیام