بنیصدر یک ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی چه گفت؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دوران 17 ماهه ریاست جمهوری بنیصدر یکی از پرحادثهترین دورانهای انقلاب است. او مغرور از آرای به دست آمده بنا را بر اختلافافکنی بین قوای کشور و تمرد از قانون و عدم تمکین در برابر مصوبات مجلس شورای اسلامی و درگیری با نیروهای خط امام گذاشت که در خردادماه سال 1360 منجر به اعلام عدم کفایت سیاسی وی توسط مجلس و تأیید آن از طرف حضرت امام شد. به همین...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دوران 17 ماهه ریاست جمهوری بنیصدر یکی از پرحادثهترین دورانهای انقلاب است. او مغرور از آرای به دست آمده بنا را بر اختلافافکنی بین قوای کشور و تمرد از قانون و عدم تمکین در برابر مصوبات مجلس شورای اسلامی و درگیری با نیروهای خط امام گذاشت که در خردادماه سال 1360 منجر به اعلام عدم کفایت سیاسی وی توسط مجلس و تأیید آن از طرف حضرت امام شد.
به همین مناسبت خاطرهای از سرلشکر سید یحیی صفوی درباره دیدگاه بنیصدر به تهاجم ارتش بعث عراق به کشورمان را مرور خواهیم کرد.
این فرمانده دوران جنگ تحمیلی روایت میکند: حدود یک ماه پیش از آغاز جنگ و قبل از اینکه ارتش عراق ارتفاع میمک را بگیرد، جلسه شورای عالی دفاع در کرمانشاه به ریاست بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوا تشکیل شد. در این جلسه آقای رجایی، نخست وزیر، سرهنگ فکوری، وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش، فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش و ظهیرنژاد، فرمانده نیروی زمینی ارتش حضور داشتند. جلسه در ستاد لشکر 81 زرهی کرمانشاه تشکیل شد. از سپاه هم، محمد بروجردی، فرمانده سپاه غرب کشور، بنده در سمت فرماندهی عملیات سپاه کردستان و ناصر کاظمی شرکت داشتیم. سرگرد صیاد شیرازی و یکی دو نفر دیگر از عزیزان ارتش هم در جلسه بودند.
جناب صیاد شیرازی و من گزارشی دادیم و گفتیم عراق قصد حمله به ایران را دارد. بعد از اینکه نظرهایمان را دادیم، آقای بنیصدر حرفهای ما را رد کرد. من هنوز در حافظهام باقی مانده است که ایشان گفت: «شما پاسدارها اصلا میدانید جنگ چطور اتفاق میافتد؟ باید موازنه قوا بین آمریکا و شوروی به هم بخورد تا جنگ شود.»
ایشان نظام دو قطبی را کلاسیک تعریف کرد و معتقد بود برای شروع جنگ باید موازنه میان دو قطب جهان به هم بریزد. یکی از فرماندهان محترم ارتش که حالا نمیخواهم اسم ببرم با اشاره به ناصر کاظمی گفت: «جناب رئیس جمهور! اینها تودهای هستند که لباس سبز پاسداری را پوشیدهاند و به بهانه جنگ میخواهند از ما سلاح و تجهیزات بگیرند. عراق جرأت نمیکند به ایران حمله کند، اگر هم حمله کرد ما دهنش را خرد میکنیم.»
در آن جلسه جمعبندی آقای بنیصدر این بود که عراق حمله نخواهد کرد. بعد هم بلند شد و توی منطقه مرزی رفت و آنجا مصاحبه کرد که در روزنامه انقلاب اسلامی هم چاپ شد. گفت: «مردم، من الان در منطقه مرزی هستم و هیچ جنگی نیست! هیچ خبری نیست!» تلویزیون ما هم مصاحبه را پخش کرد.
سپاه به دلیل اطلاعاتی که داشت و آنچه میدید میدانست که عراق در منطقه غرب کشور آماده حمله به ایران است. حالا جنوب را من خبر ندارم، به هر حال اعلام کردیم، ولی رئیس جمهور و عزیزان ارتش که نظامی بودند نپذیرفتند. آن زمان سپاه برای مقابله با ضد انقلاب مأموریت امنیتی داشت و در جنگ هیچ مسئولیتی نداشت. آقای بنی صدر گفت: «من به شما دستور میدهم امنیت کردستان را برقرار کنید و جنگ را به عهده ارتش بگذارید.» بعد آن اتفاقی افتاد که نباید میافتاد و عراق به ایران حمله کرد. این وضع ما بود. (1)
پینوشت:
1- تاریخ شفاهی سرلشکر رحیم صفوی (از سنندج تا خرمشهر)، انتشارات مرز و بوم.