بنبست در اکتشاف
ادعای ساخت دستگاه حفاری مغزهگیری یکی دیگر از ممنوعیتهای جدید مرتبط با ورود ماشینآلات است که گریبان حوزه معدن را گرفته است.
جدا از این پرسش که چنین محدودیتهایی از اساس حمایت مناسبی از تولید داخلی است یا خیر، پرسشهای دیگری هم برای فعالان حوزه اقتصادی مطرح و چند نمونه از آنها به شرح زیر است؛ آیا استانداردهای لازم در طراحی و ساخت دستگاه حفاری رعایت شده؟ آیا دستگاه، آزمونهای مختلف را با موفقیت پشتسر گذاشته است؟ آیا تولیدکننده توانایی ساخت دستگاه بهصورت تیراژ بدون تغییر یا اصلاحی را دارد؟ آیا تولیدکننده توان ایجاد خط تولید دستگاه با رعایت استانداردهای لازم را دارا است و در نهایت اینکه، آیا زمان بهعنوان سرمایه محسوب میشود یا خیر؟ در گزارش امروز صمت، نظر سهراب حسینی، کارشناس و فعال حوزه اکتشاف و حفاری و پیمان افضل، استاد دانشگاه و فعال معدن را دراینباره میخوانیم.
از ادعا تا واقعیت اکتشاف
سهراب حسینی، کارشناس و فعال حوزه اکتشاف و حفاری: بهتازگی گروهی 2 یا 3 نفره از تولیدکنندگان دستگاه و تجهیزات حفاری مدعی شدهاند که میتوانند دستگاههای حفاری مغزهگیری تولید کنند و باتوجه به این ادعا، واردات این نوع دستگاه به کشور ممنوع و متوقف شده است.
در یک سال گذشته، دفتر معاونت صنایع، ماشینآلات و تجهیزات وزارت صمت، بارها جلساتی میان کارشناسان و افراد نخبه با تولیدکنندهها، پیمانکاران و دستاندرکاران برگزار کرد و این موضوع مورد بررسی قرار گرفت که آیا امکان ساخت دستگاه حفاری در داخل کشور وجود دارد یا خیر و میزان نیاز کشور به دستگاههای حفاری اکتشافی و مغزهگیری چقدر است و از طرف دیگر این مسئله مطرح شد و دوستان و همکارانی که توانمندی ساخت دستگاههای حفاری را داشتند، معرفی شدند. نکته جالب این بود که برخی در این جلسات ادعای جالبی را مطرح میکردند که برای مثال، فلان تولیدکننده میتواند دستگاههای حفاری برای 100 هزار متر حفاری تولید کند. اکتشاف هدفی است که باید براساس سناریو و استراتژی پیش برود. بهعبارتدیگر، ابتدا باید در کشور استراتژی اکتشافی داشته باشیم و بدانیم چه چیزی را میخواهیم اکتشاف کنیم، تا چه عمقی قرار است، پیش برویم و این اکتشاف برای چه صنایعی ضروری است، آیا میخواهیم همه عناصر معدنی را اکتشاف کنیم، اهداف ما کدام است تا بتوانیم براساس آن اکتشافات زیرسطحی انجام دهیم. البته در چند سال گذشته، اکتشافات زیرسطحی بیشتر موردتوجه قرار گرفته و اهمیت آن بیشازپیش روشن شده و حفاریها گستردهتر و بیشتر شده است.
تفاوت در کجاست؟
تاکنون دستگاههای حفاری متعددی در کشور ساخته شده است، اما ساخت آنها محدودیتهایی دارد، مثل اینکه اجزای تشکیلدهنده دستگاه حفاری از جمله موتور، گیربکس، پمپهای هیدرولیکی و... وارداتی هستند و وقتی قرار باشد این قطعات بهصورت جداگانه و تکتک وارد کشور شوند، هم سختتر است و هم تعرفه گمرکی بیشتری به آن تعلق میگیرد. از طرف دیگر، بسیاری از این قطعات استوک و دستدوم است و ماشینسازها با سر هم کردن آنها دستگاههای حفاری را میسازند. ایراد عمده این دستگاهها ناکارآمدی و مشکلات ساختاری است. بهعبارتدیگر، چنین دستگاههایی باتوجه به پارتهای جداگانهای که دارند و قطعاتی که چندان بهروز نیست، دچار مشکلات متعددی میشوند.
برای ساخت ماشینآلات صنعتی در دنیا، ابتدا ماکت و نمونه آزمایشگاهی تولید و بعد وارد فاز تولید صنعتی میشود، اما هیچکدام از تولیدکنندههای ما این فرآیند را پشتسر نمیگذارند و با تجربه و دانش فردی و البته سعی و خطا دستگاههای حفاری تولید میکنند. البته نمیتوان منکر این موضوع بود که این دستگاهها در حد و اندازه خود کارکردهای مناسبی دارند و حتی میتوان گفت خوش درخشیدهاند، اما توانایی و کارآیی آنها بهاندازه مشخصی است. دستگاههای حفاری مغزهگیری ساخت داخل استهلاک بیشتری دارند و از مولد الکتریکی یا دیزل بهره میبرند. علاوه بر این، انتقالدهنده نیرو و گیربکس آنها مکانیکی است و بهندرت از سیستمهای هیدرولیکی استفاده میشود. علت آن است که سیستمهای هیدرولیک پیچیدهتر هستند و پمپها و هیدورموتورها ساختار متفاوتی دارند. بنابراین، با همه تجربههای موفق در ساخت دستگاه حفاری در کشور، نمیتوان ادعا کرد که دستگاههایی در حد و اندازه ماشینآلات اروپایی یا امریکایی ساختهایم.
چند سوال بیجواب
در حال حاضر، سوال مهم بیشتر پیمانکاران بخش حفاری این است که آیا این تولیدکنندگان ما استانداردهای لازم برای تولید ماشینهای حفاری را رعایت میکنند؟ آیا از آییننامهای پیروی میکنند یا تاییدیه اتحادیه حفاری را دارند؟ چه مرجعی کارکرد این دستگاهها را بررسی و تایید میکند؟ آیا از نظر ایمنی و حرفهای از حداقلهای لازم برخوردار هستند یا خیر و...؟ علاوه بر این، تولیدکنندهها ظرفیت ساخت چه تعداد دستگاه حفاری را در سال دارند و آیا میتوانند نیاز کشور را تامین کنند یا خیر؟ اینها همه سوالاتی است که باید پاسخ داده شوند و مورد بررسی قرار گیرند.
اکتشاف معطلمانده
نکته دیگر این است که آیا یک بخش مهم از صنعت معدنکاری باید معطل بماند که یک تولیدکننده توان خود را در حوزه اکتشاف به محک آزمایش بگذارد و با آزمون و خطا تولیدات خود را مطرح کند؟ اگر این دستگاهها تا امروز قابلیت خود را به اثبات میرساندند و در حد و اندازه نمونههای خارجی ظاهر میشدند، هیچکس راضی نمیشد با صرف هزینههای گزاف دستگاه موردنیاز خود را از خارج وارد کند. واقعیت این است که ظرفیتهای ساخت داخل همواره کمتر از نیاز بازار بوده و علاوه بر این، از استانداردهای لازم هم برخوردار نبوده است. حفاری مغزهگیری مستلزم مصرف انرژی و آب است. بهاینترتیب، اگر از دستگاه مناسب استفاده نشود، ما منابعطبیعی خودمان را هدر میدهیم. اگر برای مثال، یک دستگاه حفاری روزآمد بتواند ساعتی 5 متر حفاری کند، اما نمونه داخلی همان دستگاه نمیتواند با این عدد رقابت کند. حتی اگر این تفاوت بهاندازه 30 سانت یا یک متر هم باشد، باز هم در زمان مناسب بهترین راندمان وجود ندارد و منابع و ذخایر انرژی را هدر میدهد و با افزایش سرعت عمل، قاعدتا در همه اینها صرفهجویی و از هدررفت آنها جلوگیری میشود. سوال مهم دیگر این است که آیا تولیدکنندگان توانایی آن را دارند که ظرفیت موردنیاز کشور را تامین کنند؟ با این اتفاقی که رخ داده، نرخ دستگاههای حفاری موجود بیشازاندازه افزایش پیدا کرده و دستگاه حفاری خارجی کمیاب شده است و بهاینترتیب بهکل صنعت آسیب میرسد. در حال حاضر، بازار آشفته شده و قیمتها افزایش پیدا کرده و معدنکاران را دچار مشکلات عدیدهای کرده است.
تهدید بزرگ
تا پیشازاین، اتحادیه حفاران در تلاش بود تا از طریق صندوق بیمه سرمایهگذاری و فعالیتهای معدنی برای ساخت، خرید یا واردات دستگاه حفاری اقدام کند و توافقنامهای هم با صندوق به امضا رسانده بود تا برای خرید به دستگاه حفاری بیمه تعلق بگیرد یا به آن وام بدهند و تا امروز هم یکی، دو نفر از دوستان و همکاران توانستهاند از این ظرفیت استفاده کنند، اما نکته اینجاست که امروزه این تسهیلات فقط برای خرید از تولیدکننده داخلی اختصاص پیدا میکند. در حالی که امروز در کشور ما موضوع اکتشاف کمکم اهمیت پیدا کرده و حفاریها رو به افزایش است، حفاران تا ماهی 5 الی 10 دستگاه حفاری جدید نیاز دارند، اما تولیدکنندههای داخلی بیشتر از سالی 4 الی 5 دستگاه را نمیتوانند به بازار عرضه کنند. بهاینترتیب، ضعف اکتشاف که بهعنوان آیتمی تهدیدآمیز صنعت معدن را در معرض خطر قرار داده است، با این نوع تصمیمگیریها دچار مشکلات بیشتری میشود.
سیکل معیوب تولید
پیمان افضل استاد دانشگاه و فعال معدن: این سیاست از دیدگاه برنامهریزی کاملا شکست خورده و از دیدگاه کلان بسیار آسیبزا است، اما متاسفانه همچنان بر ادامه این سیکل معیوب پافشاری میشود. اگر ما میخواهیم تولید داخل را رونق بدهیم، نباید آن را برپایه ممنوعیت قرار دهیم، بلکه باید این امر برپایه رقابت باشد. این سیاست نادرستی است که بهطورمثال برای حمایت از صنعت پتروشیمی داخلی، راه ورود همه محصولات پتروشیمی دنیا را ببندیم. ما باید اساس را بر رقابت بگذاریم و بعد اگر لازم شد، در زمانی خاص امتیازهایی را به صنعت مشابه داخلی بدهیم، اما ممنوعیتهایی که در کشور ما رواج دارد، چیزی جز شکست و درجا زدن صنایع داخلی به بار نخواهد آورد.
بیرون گود ماندن
فرآیند نوسازی صنعتی نباید بیش از 5 تا 10 سال طول بکشد. بهعبارتدیگر، هر 5 تا 10 سال باید ماشینآلات خودمان را نوسازی کنیم تا صنعت کشور روزآمد شود و بتوانیم برپایه صنایع موجود در جهان و مبتنی بر انقلابهای صنعتی، فعالیت صنعتی کشور خودمان را پیش ببریم. بهعنوانمثال، امروز که موضوع انرژیهای تجدیدپذیر در دنیا بحث روز و داغ است، آیا میتوانیم همچنان با ماشینآلات و تکنولوژی چند ده سال پیش، که مصرف انرژی، میزان تولید گازهای گلخانه و استهلاک آنها بسیار زیاد است، کار کنیم؟ و هزینه تمامشده برای تولید افزایش پیدا نکند. یکی از مهمترین دلایلی که تولیدات ما قابلیت رقابت در بازارهای بینالمللی ندارد، همین محدودیتها و ممنوعیتها است. تولیدکننده ما نمیتواند از ماشینآلات روز بهره ببرد، در نتیجه در برابر رقیبان خارجی هم نمیتواند حضور خود در میدان را حفظ کند.
رویای قدیمی خودکفایی
موضوع دیگر این است که باید رژیم حاکم بر صنعت و تولید امروز دنیا را بشناسیم. هیچ کشور پیشرفتهای در حال حاضر همه اجزای موردنیاز صنعت را خود تولید نمیکند.
هر صنعتی به زیرصنعتهای دیگری تبدیل میشود. هر ماشینی به تعداد زیادی قطعه تقسیم میشود و هرچه دانش پیشرفت میکند، تعداد این قطعات بیشتر و فناوری ساخت آنها هم پیچیدهتر میشود، در نتیجه تولیدکننده ماشینآلات باید برای یک دستگاه تولیدی و صنعتی همزمان قطعاتی را از چندین کشور فراهم کند. برای مثال، امریکا بهعنوان بزرگترین اقتصاد دنیا و ابرقدرت صنعتی؛ امروز برخی تجهیزات موردنیاز خود را از قطر وارد میکند یا در جنگ اقتصادی با چین، بخشی از کارخانههای امریکایی را به ویتنام، لائوس، تایلند و... منتقل میکند؛ چون این کشورها مزیتهای بیشتری دارند. بنابراین، دوره شعارهای خودکفایی 100 درصدی گذشته است. ما هم آنچه امروز میسازیم کاملا بومی نیست و باید باز هم قطعات دیگری را از کشورهای دیگر وارد کرد. برای مثال، بخش عمدهای از موتور و گیربکس را باواسطه از کشور آلمان وارد میکنیم، پس تولید داخلی اصلا محلی از اعراب ندارد.
نیمنگاهی به اطراف
از طرفی، نسبت اکتشاف در کشور ما به نسبت دیگر کشورهای معدنی دیگر بسیار کم است. عمق اکتشافات در ایران بسیار پایین است. علاوه بر این، ما که قرار نیست، فقط به کشور خودمان خدمات بدهیم. افغانستان گرفتار طالبان، کشورهای آسیای میانه، قفقاز و بهطورکلی کشورهای خاورمیانه در کنار ما هستند و باید به بازار آنها هم نیمنگاهی داشته باشیم. در نتیجه، نیاز ما به ماشینآلات و تجهیزات حفاری بسیار بالاتر است. بهعلاوه تا چند سال آینده این دستگاهها چه تولیدات داخلی و چه وارداتی اسقاط شدهاند و باز نیاز داریم که اقدام به نوسازی کنیم.
چشمانداز آینده
معدن از دیگر بخشهای کشور جدا نیست و از شرایط نابسامان اقتصادی موجود بسیار آسیب میبیند. و تا زمانی که روی سیاستهای غلط موجود پافشاری میشود، نمیتوان چشمانداز روشنی به آینده داشت. بهاینترتیب، حوزه اکتشاف که نخستین حلقه از زنجیره معدن است، دچار مشکلات بیشتری خواهد شد و بسیاری از صنایع معدنی برای تامین مواد اولیه دچار مشکل خواهند شد. با 500 یا 1000 متر نمیتوان یک کانسار بزرگ را اکتشاف کرد. گمانهزنیها برای دستیابی به این کانسارها باید کیلومتری باشد و در این زمینه دچار مشکلات هستیم و بهاینترتیب مشکلاتمان افزایش پیدا میکند. بازار جهانی منتظر ما نمیماند تا کمکم مواد معدنی کشور خود را اکتشاف و به بازار عرضه کنیم. رقیبان ما در بازار جهانی از فرصت استفاده و کانسارهای خود را اکتشاف و مواد معدنی را عرضه میکنند و بهاینترتیب، باز هم ما از رقابت بازمیمانیم و فرصتها را از دست میدهیم.