به بهانه «تغییر» ات
فاطمه امیراحمدی - روزنامهنگار
دولت سیزدهم، 12 مرداد 1400 تشکیل شد. حدود 20 ماه از عمر دولت میگذرد و در این مدت کوتاه، 4 وزیر و 2 مدیر ارشد حوزه اقتصاد تغییر کردهاند. حجتاله عبدالمالکی وزیر پیشین وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی، یوسف نوری وزیر آموزشوپرورش، سیدجواد ساداتینژاد وزیر جهاد کشاورزی و همچنین دو تغییر مدیریتی در دو نهاد پولی کشور علی صالحآبادی از رئیس بانک مرکزی و سیدمسعود میرکاظمی از سازمان برنامهوبودجه با نفرات جدید جایگزین شدهاند. حالا هم سخن از دو تغییر دیگر در حوزه وزارتخانهای است.
موضوع استیضاح سیدرضا فاطمیامین، وزیر صنعت، معدن و تجارت در این 20 ماه برای چندمین بار مطرح شده است. یکی از موضوعاتی که ذهن را به خود مشغول میکند، این است که چرا عمر رأی اعتماد نمایندگان خانه ملت اینقدر کوتاه است. چگونه بهارستاننشینان صلاحیت فردی را برای سکانداری وزارتخانهای تایید میکنند و در ادامه خود بر عدم صلاحیتش پافشاری دارند؟ چرا هنگام اعلام برنامهها پیگیر چگونگی انجام آنها و راهکارهای فرد معرفی شده ازسوی رئیس دولت نیستند؟ اگر وزیر پیشنهادی بر افزایش تیراژ و کاهش قیمت (باوجود رشد نرخ هرساله تورم) وعده هایی میدهد، چرا از او پرسیده نمیشود براساس چه فرمول اقتصادی و راهکار صنعتی قرار است این معادله دو سر مجهول حل شود. اگر قولهایی برای افزایش کیفیت و ایمنی خودرو داده میشود یعنی به ذهن هیچیک از 284 نماینده مردم خطور نمیکند که راهحلهای پیشنهادی را خواستار شوند؟ و شدن و نشدنهای آن مورد پرسش قرار گیرد؛ چراکه قرار است فرد مذکور، سکاندار یک وزارتخانه عریض و طویل شود که صنعت خودرو فقط یکی از صنایع تحت مدیریت آن است. چنین چالشی بیسابقه نبوده و پیشتر هم تجربه شده است؛ بهطوریکه در یک سال چند وزیر و سرپرست در وزارت صنعت، معدن و تجارت تعیین و برکنار شدهاند.
نکته جالب این است که صلاحیت فردی ازسوی مجلسنشینان تایید، در ادامه استیضاح و در راند سوم همان فرد برای سکانداری وزارتخانه دیگری رأی اعتماد میگیرد. براساس فرهنگ اتوبوسی آمدن و رفتن هر تغییر نابهنگامی هزینههای آشکار و پنهانی دارد؛ اعم از نیمهکاره رها شدن برنامههای وزیر پیشین به هر دلیلی و آغاز برنامههای جدید به صلاحدید تیم جدید. برنامهریزی جدید با تیم جدید گویای هدررفت زمان و سرمایههای مالی و ملی است که توسعه را رویایی دوردست ترسیم میکند.
یکی از نقدهایی که به نمایندگان خانه ملت وارد است، عدممطالعه دقیق برنامههای پیشنهادی افراد پیشنهادی برای سکانداری یک وزارتخانه است. حتی این نقد هم به رئیس دولت وارد است که چگونه در مدت کوتاهی 6 وزیر و مدیر بخشهای مهم مالیاش تغییر میکند. تغییرات حاکی از چیدمان بدون مطالعه است و شاید پرسش بنیادیتر این باشد که آیا با تغییر افراد مشکلات حل میشود؟ با مطالعه و بررسی مشکلات درمییابیم بیش از یک دهه است که مشکلات مشابه است و روشها یکسان اعمال میشود. پس از گذشت سالها مرام و فرهنگ شعارزدگی در هر دوره پررنگتر و برجستهتر میشود؛ با گذشت زمان دردها کهنه و بار مشکلات افزودهتر شده و به همین تناسب شعارها رنگینتر، با ادبیات جدیدتر و البته فریادگونهتر شده است. هفته سوم سال جدید، سومین تغییر در حوزه وزارتخانهها انجام شد و علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت سیزدهم از برکناری سیدجواد ساداتینژاد، وزیر جهاد کشاورزی خبر داد. بحث تامین امنیت غذایی در شرایطی که جنگ روسیه و اوکراین ادامه دارد در کنار سایر موضوعات از مسائل مهم اقتصادی است که باید در وزارت جهاد کشاورزی دنبال شود، اما یکی از جملات قابلتاملی که وزیر پیشین جهاد کشاورزی در اعترافی صادقانه در نخستین کنگره سازمانهای جهاد کشاورزی کشور اظهار کرد این بود که «وزارت جهاد کشاورزی نابیناست.» مشکلات آماری منجر به بیشبود و کمبود محصولات شده است. حال پرسش این است که وزیر بعدی چگونه میخواهد بدون آمار برنامهریزی و مدیریت داشته باشد؟ آیا با استیضاح وزیر فعلی صنعت، معدن و تجارت، بهارستاننشینان میتوانند این اعتماد را به رأیدهندگان خود بدهند که رأی اعتماد بعدی آنها به فرد باصلاحیت موردانتظار خواهد بود یا سیکلی است که به اشتباه ادامه خواهد داشت؟