بین سطور استعفای عارف
بنابر گزارشی که از جانب دفتر بنیاد ایرانیان در رابطه با استعفای عارف به دست آمده، روشن شده که ماههاست استعفای خود را در اختیار یکی از اعضای حقوقی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان قرار داده و ظاهرا این موضوع همان زمان در یکی از جلسات این شورای عالی نیز از سوی این عضو حقوقی مطرح شده اما به گفته یکی از نزدیکان رییس بنیاد ایرانیان، موضوع به درستی تشریح نشده است.
محمدرضا عارف از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان استعفا داد آن هم نه امروز و دیروز؛ او حالا در شرایطی نزدیک به 4 ماه است که از ادامه فعالیت در راس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان کناره گرفته که درست 2 ماه پیش عبدالواحد موسویلاری، نایبرییس این شورای عالی نیز به دلیل آنچه «شرایط جسمی» و البته لزوم «بازنگری در ساختار و ساز و کار نهادهای اجماعی اصلاحطلبان» خواند آن هم در حالی که «عمر مجلس دهم به پایان» رسیده و «دولت فعلی نیز آفتابش بر لب پشتبام است و هر چه بود و هر چه هست، به ماههای پایانی خود نزدیک میشود» از حضور در هیات رییسه این شورای عالی استعفا داده بود.
استعفا پس از 4 ماه سکوت
اعتماد در ادامه می نویسد: حالا اما مشخص شده که محمدرضا عارف 4 ماه پیش - و 2 ماه پیش از انتشار نامه استعفای موسویلاری - از ادامه فعالیت به عنوان رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان استعفا داده بود و جالب آنکه هفته نخست اردیبهشتماه، وقتی استعفای موسویلاری رسانهای شد، خبرهایی در ارتباط با استعفای عارف نیز منتشر شد که همگی همان زمان از جانب دفتر رییس بنیاد ایرانیان تکذیب شدند. وقتی علیرضا خامسیان، مدیر روابط عمومی این بنیاد به ایسنا گفت: «خبر استعفای عارف از شورای عالی سیاستگذاری صحت ندارد.»
حالا اما بنابر گزارشی که از جانب دفتر بنیاد ایرانیان در رابطه با استعفای عارف در اختیار «اعتماد» قرار گرفته، روشن شده که ماههاست استعفای خود را در اختیار یکی از اعضای حقوقی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان قرار داده و ظاهرا این موضوع همان زمان در یکی از جلسات این شورای عالی نیز از سوی این عضو حقوقی مطرح شده اما به گفته یکی از نزدیکان رییس بنیاد ایرانیان، موضوع به درستی تشریح نشده است.
با این همه بنابر گزارشی که در این رابطه در اختیار «اعتماد» قرار گرفته، عارف پس از انتخابات مجلس یازدهم که دوم اسفندماه 98، درپی ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان در غیاب لیست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و با کمترین مشارکت تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی رقم خورد، متن استعفای خود را به داود محمدی، دبیرکل انجمن اسلامی معلمان تحویل داده بود تا از این طریق به اطلاع اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان برسد.
بین سطور یک استعفا
اما آنچه در ظاهر خبر استعفا محل تامل بود یکی همین نقش داود محمدی است، به عنوان عضو حقوقی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که استعفای رییس این شورای عالی را از او تحویل گرفته تا به اطلاع اعضا برساند. حال آنکه علت، پیچ و خمی است فنی و اداری. اینکه محمدی که خود به عنوان دبیرکل انجمن اسلامی معلمان است، از آنجا که از جانب این شورای عالی مسوول پیگیری و دریافت مجوز فعالیت فعالیت جبهه اصلاحطلبان از کمیسیون ماده 10 احزاب بوده، درنهایت از نگاه وزارت کشور و در سیستم اداری کمیسیون ماده 10 احزاب، وابسته با این وزارتخانه، مسوول «جبهه اصلاحطلبان ایران اسلامی» شناخته میشود. نکتهای که باعث شده عارف به این تصمیم برسد که متن استعفای خود را به او تقدیم کند، نه اعضای هیات رییسه شورای عالی یا بدنه این نهاد.
اما این تنها نکته عجیب در استعفای عارف نبود. به جز اینکه استعفای عارف، 4 ماه پس از تحویل به محمدی، بالاخره دیروز رسانهای شده، نحوه اطلاعرسانی و انتشار خبر این استعفا نیز محل بحث بود. اینکه استعفای عارف، نه چنانچه در عالم سیاست مرسوم است در قالب خبری کوتاه و صریح و روشن، بلکه لابهلای سطور گزارشی نسبتا مفصل با تیتر «استعفای عارف چالش جدید شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» نخست در ایسنا منتشر شد و در ادامه وقتی خبرنگار اعتماد از طریق دفتر رییس بنیاد امید ایرانیان، نسبت به پیگیری تایید یا رد آنچه بین سطور گزارشی به طور غیرمستقیم اشاره شده بود اقدام کرد، موفق به دریافت تاییدیه شد؛ تاییدیهای که البته تاکید شده بدون اشاره به نام این مقام ارشد دفتر محمدرضا عارف منتشر شود.
گلایههای عارف
فارغ از این اما روایتی که درباره علل استعفای عارف در اختیار «اعتماد» قرار گرفته نیز محل تامل و مشخصا در مسیر آینده فعالیتهای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و همچنین شخص محمدرضا عارف روشنگر است. چنانچه بر پایه این گزارش، عارف نهتنها همان سال 94 و زمان آغاز به کار شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، تمایل به پذیرش ریاست این مهمترین نهاد بالادستی جریان اصلاحات را نداشته، بلکه در ادامه، همزمان با آغاز هر یک از ادوار فعالیت این شورای عالی نیز از پذیرش این سمت امتناع کرده و هر نوبت، پس از اصرار بزرگان اصلاحات و همین طور اعضای این نهاد بالادستی حاضر به نشستن بر کرسی ریاست شده.
این عدم تمایل عارف اما ظاهرا در آستانه آغاز به کار دوره اخیر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، دوچندان و بیش از همیشه بوده؛ چرا که او آن زمان، نهتنها ریاست فراکسیون امید و مجمع نمایندگان تهران را در مجلس برعهده داشته، بلکه همزمان با فعالیت سومین اجلاسیه مجلس دهم، ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات پارلمان را نیز عهدهدار بوده و به دلیل انبوه مشغله و تعدد مسوولیتها، تلاش کرده اعضا را متقاعد کند که کسی را به جای او برگزینند. که البته این تلاش عارف منتج به نتیجه نشده است. اما شاید مهمتر از این حواشی نسبتا حائز اهمیت، دو گلایهای است که ظاهرا عارف را به این نتیجه رسانده که بهتر است از ادامه همکاری با شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان کنارهگیری کند.
گلایههایی که اگر چه در دو بخش مطرح شده اما در مجموع به بدنه جریان اصلاحات و البته برخی بزرگان این جریان سیاسی مربوط است. نخست گلایه از آنچه عارف «موازیکاریهای درون گفتمانی» میداند و معتقد است در روزگاری که جریان رقیب به دنبال زیر سوال بردن اقدامات مثبت اصلاحطلبان در مجلس و دولت، عزم خود را برای حذف این جریان سیاسی ریشهدار جزم کرده، موازیکاریهای درونگفتمانی اصلاحطلبان نیز مزید بر علت شده و فشار بر اصلاحطلبان را افزایش میدهد. آنچه علاوه بر این، از جانب عارف مورد گلایه قرار گرفته، فعالیتهای گروهی است که از آنها به عنوان «ارگان رسانهای برخی احزاب اصلاحطلب» و همین طور «برخی چهرههای شاخص اصلاحطلب» یاد شده و گویا عارف از اینکه به جز حمایت از فراکسیون امید، نسبت به فعالیتهای این تشکل اصلاحطلب درونپارلمانی انتقادهایی غیرمسوولانه داشتند، ناراضی است.
اما این تنها دلخوری عارف نیست. او همزمان نسبت به فعالیت و تاسیس برخی تشکلهای موازی نیز گلایه دارد. تشکلهایی که در حالی بعضا با عنوان «شورای مشورتی» فعالیت میکنند که فلسفه وجودی و فعالیت نهادهایی همچون شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به عنوان نهادی که از دل شورای هماهنگی بیرون آمده، همین نقش مشورتی برای جریان اصلاحات و تلاش برای دستیابی به اجماع بر پایه خرد جمعی است.
فرصت بازسازی
آنچه با وجود این مباحث، محل تامل و بررسی است، عملکرد عارف در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و البته راس فراکسیون امید است. نکتهای که حالا با توجه به کنارهگیری او از اولی و پایان کار دومی، فرصت خوبی است که مورد توجه قرار گیرد. جلال میرزایی، نماینده اصلاحطلب دوره دهم مجلس که ریاست کمیته سیاسی فراکسیون امید پارلمان را برعهده داشت، چنین نظری دارد.
میرزایی که معتقد است «این استعفا هم فرصتی مناسب است برای عارف و هم فرصتی برای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که نسبت به بازسازی و تقویت خود گام بردارد یا در صورت نیاز مکانیزیمی دیگر را جایگزین کند»، به «اعتماد» گفته است: «استعفا از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اقدامی مثبت و حرکتی است مسوولانه؛ چرا که مسوولیت شورای عالی سیاستگذاری و همین طور ریاست فراکسیون امید، نه نانی برای عارف داشت، نه حتی نامی. ایشان پیش از این هم فردی برجسته در جریان اصلاحات بوده و فراتر از آن، فردی فرهیخته و دانشگاهی است که در شرایطی مسوولیت اداره نهاد بالادستی و اجماعساز جریان اصلاحات را به اصرار بزرگان پذیرفت که کسی حاضر به پذیرش مسوولیت نبود.»
عارف در افق 1400
این نماینده پیشین مجلس با اشاره به آنچه «عملکرد موفق عارف در چندین دوره پیاپی انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شوراها» عنوان کرده، در واکنش به اینکه آیا این استعفا میتواند گام نخست عارف برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری 1400 باشد نیز گفته است: «البته با قاطعیت نمیتوان در این رابطه اظهارنظر کرد. اما با توجه به شناختی که از عارف دارم، میدانم اهل مشورت است و پس از مشورت و دریافت نقطهنظرات بزرگان اصلاحطلب - چه چهرههای دانشگاهی، چه سیاسی و حزبی - تصمیم میگیرد. ضمن اینکه عارف دیگر در مقام ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیست که برخی او را به استفاده از این جایگاه به نفع خود متهم کنند.»
او اما تاکید دارد: «اجماع جریان اصلاحات، لازمه تمامی اقدامات آتی این جریان است و چهرههای اصلاحطلب، در شرایطی که اصولگرایان از تمامی ابزار خود برای حمله به اصلاحطلبان استفاده میکنند، نباید آب به آسیاب رقیب بریزند.» میرزایی از چهرههایی همچون محسن هاشمی به عنوان گزینه کارگزاران و بزرگانی چون معین یا صفاییفراهانی به عنوان گزینه اتحادیها نام برده و معتقد است که طیفی دیگر از اصلاحطلبان نیز عارف را فردی مناسب برای کاندیداتوری 1400 میدانند.