یک‌شنبه 4 آذر 1403

تبیین مصادیق نقض و استفاده ابزاری آمریکا از حقوق بشر

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
تبیین مصادیق نقض و استفاده ابزاری آمریکا از حقوق بشر

یک پژوهشگر حوزه ایالات متحده در یادداشتی به تبیین مصادیق نقض و استفاده ابزاری آمریکا از حقوق بشر پرداخته است.

یک پژوهشگر حوزه ایالات متحده در یادداشتی به تبیین مصادیق نقض و استفاده ابزاری آمریکا از حقوق بشر پرداخته است.

به گزارش خبرنگار قضائی مهر، موضوع حمایت از حقوق بشر یکی از مهمترین شعارها و ادعاهای مقامات آمریکا در نظام بین‌الملل به حساب می‌آید. این موضوع در طول سالیان گذشته بستر دخالت‌های غیرقانونی آمریکا در نقاط مختلف جهان و محدوده حاکمیت ملی کشورها را فراهم ساخته است. با این حال نگاهی به کارنامه و عملکرد ایالات متحده در حوزه حقوق‌بشر در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی مؤید این واقعیت است که آمریکا خود یکی از مهم‌ترین ناقضان حقوق‌بشر بوده و مطلقاً صلاحیت اظهارنظر و داوری در این خصوص را ندارد.

سید وحید نمازی پژوهشگر حوزه ایالات متحده در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به تبیین مصادیق نقض و استفاده ابزاری آمریکا از حقوق بشر پرداخته است؛ وی در این یادداشت نوشته است: «انگلیسی‌ها برای اولین بار در نیمه قرن نوزدهم از واژه «خاورمیانه» استفاده کردند و پس از آن، فردی که این ترمینولوژی را رواج داد «آلفرد ماهان» در نیروی دریایی آمریکا بود. در همین رابطه، البته طبقه‌بندی‌های زیادی صورت گرفته مثل خاور دور (ژاپن، چین و...)، خاور نزدیک (امپراطوری عثمانی، بالکان و...) و خاورمیانه (ایران، افغانستان، قفقاز و ترکستان و...). اما همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند استفاده از واژه خاورمیانه به جای غرب‌آسیا، بیانگر برتری‌طلبی و تکبر غربی‌هاست و باید تأکید کرد که همین موضوع به نحوی اولین مصداق حقوق‌بشر است. از دیگر مصادیق عینی و ملموس رفتار متناقض غربی‌ها در بهره بردن از واژه حقوق‌بشر، دو کشور ایران و افغانستان بهترین نمونه باشند.

ایران در طول دوران جنگ تحمیلی حدود 100 هزار نفر شهید براثر استفاده متخاصمین مورد حمایت غرب از سلاح‌های شیمیایی است. از سوی دیگر، یکی دیگر از بارزترین مصادیق نقض حقوق‌بشر از سوی آمریکا علیه کشورمان، انفجار، سقوط و جنایت آمریکا علیه هواپیمای مسافربری ایرانی بود. یا شاید کودتای 28 مرداد که از آن به حادثه نمی‌توان یاد کرد بلکه این مهم یک روند بود که از مخالفت برای ملی شدن صنعت نفت ایران آغاز گردید و به کودتای 28 مرداد سال 32 ختم شد که مصداق بارز نقض حقوق‌بشر علیه ایران می‌توان برشمرد.

در افغانستان هم به همین صورت بوده است. حمله ددمنشانه و یورش آمریکا به افغانستان به بهانه‌های واهی و از سوی دیگر اقدامات آمریکا در خروج غیرمسئولانه این کشور از افغانستان در دوران بایدن نیز دقیقاً از دیگر مصادیق نقض حقوق‌بشر و برخورد سلیقه‌ای و گزینشی آمریکا با حقوق‌بشر است.

از سوی دیگر، امروز در صحنه روابط بین‌الملل شاهد انتقال مفاهیم و پارادایم‌های قدرت از آمریکا به قدرت‌های نوظهوری چون چین و روسیه هستیم و در این شرایط آمریکا بشدت می‌کوشد تا با هر ابزاری که در اختیار دارد، جلوی پیشرفت این قدرت‌های نوظهور را بگیرد. در همین راستا است که شاهدیم، آمریکا با تحریک و تحریم روسیه و با کمک گرفتن از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، زمینه ایجاد یک جنگ در اوکراین را فراهم کرد تا به‌زعم خود زمینه افول روسیه را فراهم کند. بهمن ماه سال گذشته بود که شنیدیم که آمریکا 1500 تن سلاح به اوکراین فرستاد و این جز تحریک روسیه برای جنگ نبوده و نیست. در بعد امنیتی هم آمریکا به دنبال ناامنی در دنیاست زیرا در سایه ناامنی است که آمریکا می‌تواند سلاح بفروشد.

البته اتفاقاتی که امروز در اوکراین شاهدیم، یک عقبه دیگری نیز داشته و آن هم ریشه در کودتاهای رنگی در اوکراین در سال 2014 که با تحریک غرب صورت گرفته بود، دارد. در ظاهر قضیه، اختلاف روسیه و اوکراین بر اثر رأی مردم کریمه برای الحاق به روسیه عنوان می‌شود اما علت‌العلل این جنگ و بی‌خانمانی خیل عظیم مردم اوکراین و کشته و مجروح شدن آنها، خواست و اراده ضد حقوق بشری آمریکا در سلطه داشتن بر کل جهان و تک‌قطبی بودن این کشور است که حاضر است از هر ابزاری بهره بگیرد تا جایگاه قدرتش دچار ذره‌ای خدشه نشود حتی اگر این ابزارها منجر به کشتار وسیع مردم شود.

آمریکا به عنوان بزرگترین ناقض حقوق‌بشر، استاندارد دوگانه دیگری در این مقوله دارد که هر جا برخلاف امیالش اعتراضی صورت می‌گیرد، تلاش برای سرکوب و برچسب زدن بر آنها در دستور کار آمریکاست و هر جا اعتراضات در راستای اهداف این کشور است، آمریکا فوراً از آن اعتراضات حمایت می‌کند. قتل سیاهپوستان، مسلمانان و آزار و اذیت اقلیت‌های مذهبی و دگراندیشان، تحت فشار قرار دادن مهاجران و... از موارد عدیده‌ای از نقض عادی حقوق‌بشر در آمریکاست اما در طرف مقابل برگزاری دادگاه کیفری برای جرایم واضح علیه مجرمین در یک کشور، از سوی آمریکا نقض حقوق‌بشر خوانده می‌شود.

اما از سوی دیگر، آمریکا تلاش کرده با ایجاد یک لایه پرزرق و برق برای مهاجرین، آنها را جذب کشور خود کند ولی در پس قضیه، این مهاجرین به مشاغل سخت و خطرناکی چون کشاورزی، ماهیگیری، ساخت و ساز و... گماشته می‌شوند که مسلماً میزان مرگ و جراحات ناشی از این مشاغل بسیار بیشتر از دیگر مشاغل است. مسکن این مهاجرین همچنان مشکلاتی چون آب آشامیدنی سالم و مسائلی چون ازدحام جمعیت دارد. برق‌کشی غیراصولی، ناامنی زیاد و فرسودگی بنا، از دیگر مشکلات مهاجرین در حوزه اسکان است که آمریکا به عنوان مدعی حقوق‌بشر هیچ توجهی به آنها ندارد.

بر اساس آمارهای سازمان ملل، بیش از نیمی از مهاجرین ساکن در مزارع آمریکا، از ناامنی غذایی رنج می‌برند زیرا دسترسی محدود به حمل و نقل، غذا و تأسیسات آشپزخانه‌ای دارند. سیاست‌های مثل سیاست «تحمل صفر» که جهت انضباط بخشی به حضور مهاجرین غیرقانونی اعمال شد که همین سیاست تنبیهی، موجب جدایی 2600 کودک از والدینشان شد که البته این سیاست با اعتراضات مردمی روبرو شد و دولت این کشور مجبور شد تغییراتی را در این زمینه بدهد.

از سوی دیگر، آمریکا یکی از کشورهایی است که در آن قاچاق اعضای انسان و انسان رایج است. در تجارت جنسی نوجوانان نیز آمریکا ید طولایی داشته و دارد. همه این مصادیق باعث ایجاد آشوب و ناامنی در آمریکا می‌شود. آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر این موارد، مجبور است که به فرافکنی دست بزند چون در غیر این صورت مواردی که در داخل سرزمینش گزارش می‌شود برای به چالش کشیدن این کشور در صحنه بین‌الملل کافی است.

تحولات نظام بین‌الملل به خصوص در سال‌های اخیر، منجر به گسترده شدن جایگاه حقوق‌بشر شده است اما از منظر دیگری اگر بخواهیم به قضیه بنگریم باید بگوییم که نگاه به تاریخچه غرب‌آسیا نشان از آن دارد که علی‌رغم آنکه این منطقه کانون گفتمان‌های فرهنگی و تمدنی بوده، ترکیب استبداد سیاسی و استعمار خارجی در طول سال‌های زیادی، پیکره اجتماعی مردمان این منطقه را مورد آسیب قرار داده است. اینجاست که نباید تنها به متغیر نقض حقوق بشر آمریکا توجه و تمرکز کنیم. ترکیب فوق‌الذکر، دستاویز خوبی برای اعمال قدرت و حضور و دخالت قدرت‌های بیگانه در منطقه غرب‌آسیا فراهم کرده است.

اما در غرب‌آسیا مخاطب سیاست حقوق‌بشری آمریکاست که بر اساس سنت ویلسونیسم و بر اساس رویکرد لیبرالی که آنها از گذشته داشتند باعث شده که آنها از یک قدرت نرمی در چارچوب دیپلماسی عمومی بهره گرفته و چارچوب سیاست خارجی ایالات متحده را شکل دهند.

در 28 فوریه 2022، «ند پرایس» بیانیه‌ای را برای چهل و نهمین نشست عادی شورای حقوق بشر سازمان ملل صادر کرد که همزمان با حمله روسیه به اوکراین بود و در آنجا پرایس مدعی بود که حمله روسیه به اوکراین موجب نابودی خانه‌ها و بیمارستان‌ها و... می‌شود. اما همانطور که قبلاً هم عرض شد، تحریکات مستقیم و غیرمستقیم آمریکا موجب چنین حمله‌ای شد و آمریکا با استفاده از نهادهای بین‌المللی، تلاش کرده بر اقدامات غیر بشری خود سرپوش بگذارد. این نهادها، بیشتر بر توجیه‌گری و لاپوشانی اقدامات آمریکا عمل می‌کنند.»