چهارشنبه 24 بهمن 1403

تجدیدنظر در مبانی فکری مدرن

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
تجدیدنظر در مبانی فکری مدرن

پانزدهمین سلسله‌نشست تخصصی با عنوان «حکمت تاریخ در اندیشه رنه گنون» به‌صورت حضوری و مجازی، با سخنرانی دکتر بابک عالیخانی، برگزار شد.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی و امور بین‌الملل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، سخنران این نشست دکتر بابک عالیخانی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، رنه گنون را پیشگام انتقاداتی دانست که در سال‌های اخیر نسبت به وضعیت دنیای مدرن، به‌ویژه در حوزه‌های اقلیمی و محیط زیستی، بر سر زبان‌ها افتاده است. به اعتقاد او، اندیشه‌های گنون ضابطه‌ای را برای تعریف جامع و مانع و فهم دنیای مدرن در اختیار می‌گذارد. از نظر گنون ویژگی اساسی و برجسته مدرنیته، تقلیل کیفیات به کمیات یا حتی نادیده انگاشتن امور کیفی است. این موضوع به‌وضوح وجهه همت رویکرد علمی مدرن بوده است؛ برای مثال، در علوم اجتماعی، به منظور تأیید و اثباتِ علمی بر صرفِ آمار و کمیات تکیه شده و به این ترتیب کیفیات به بهانه عدم وضوح و دقت کنار گذاشته می‌شوند.

به باور دکتر عالیخانی، کارهای گنون، پیش از هر چیز، توصیف و تبیینی از عالم مدرن و نشان دادنِ سیطره کمیت و حذف سیستماتیک کیفیات در آن بوده است. در واقع، گنون، برخلاف برداشت سطحی و نادرستِ برخی، با کمیت و عدد و مقدار بر سر جنگ نبوده و معتقد است که هر چیزی باید در جای خودش باشد و این تقلیل کیفیات به کمیات قابل قبول نیست. به‌ویژه آنکه از جمله کیفیاتی که امروزه از عالم هستی به کنار نهاده شده‌اند، اسماء و صفات الهی است که در جهان‌بینی سنتی و عرفان نظری و آرای امثال ابن عربی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده‌اند.

در ادامه، دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، به فلسفه یا حکمت تاریخ در اندیشه گنون پرداخت. گنون، تاریخ بشریت را در چهار مرحله در نظر می‌گیرد که به‌ترتیب با عناوین عصر طلایی، عصر نقره‌ای، عصر برنزی، و عصر آهن شناخته می‌شوند. به اعتقاد گنون، سیر معرفت و آگاهی باطنی انسان در طی این چهار مرحله به‌تدریج رو به زوال می‌رود. به‌طوریکه به موازات اینکه انسان در این مراحل پیش می‌رود جنبه تاریکِ وجود او پررنگ‌تر می‌شود تا این‌که در عصر آهن، عصر تاریکی و آخرالزمانی، به حداقل خود می‌رسد. بنابراین از نظر گنون، تمدن مدرن آخرین مرحله از یک چرخه است. در سیر مدرنیته، قرن نوزدهم فاز انجمادی و ظهور ماتریالیسم بوده و قرن بیستم فاز انحلالی است؛ در واقع، در قرن بیستم، بیش از پیش، به سمت کمیتِ منفصل پیش می‌رویم که با خود فروپاشی بنیان‌ها و شالوده‌ها و متلاشی شدن و انقراض را به همراه دارد.

دکتر عالیخانی افزود که برخلاف نویسندگان روس و برخی دیگر در ایران، انتقادات گنون صرفاً به ماتریالیزم و کمیت‌گرایی علمی محدود نبوده و مرحله دومِ دنیای مدرن یعنی غلبه روحانیت کاذب و معنویت دروغین را نیز دربر می‌گیرد. این وضعیتِ غیراصیل، مبنای عرفانی درستی نداشته و راز و رمزها را واژگونه تفسیر می‌کند. به همین جهت، شاهد رونق خرافات و شیطان‌پرستی هستیم. حال، به باور دکتر عالیخانی، برای مقابله و غلبه با این جریانات به ابزارهایی قدرتمند نیاز است. برای این منظور، فلسفه تاریخِ هگل و مارکس و هایدگر و یا ویکو و اشپنگلر و نوال یوح هراری کفایت نکرده و آثار و اندیشه‌های گنون بهتر و عمیق‌تر است چراکه گنون در مبانی فلسفه تاریخ خود قواعد حکمت و اصول عرفان را مدنظر قرار داده است. خودِ گنون به منظور تجدید نظر اساسی در مبانی فکری برسازنده دنیای مدرن (که به اعتقاد وی در اندیشه‌های دکارت ریشه دارد)، به آرای ابن عربی و صوفی‌های اندلس و شمال آفریقا، به‌عنوان راه‌حل، گرایش دارد.

دکتر عالیخانی، در پایان افزود که برخلاف ظاهر، رنه گنون نسبت به سرنوشت بشر بدبین نبوده و در آثارش امیدواری زیادی دیده می‌شود. به‌طوری که امکانِ گذر از عصر تاریکی را ممکن دانسته و پس از آن ظهور عصر معنویت و نور و روشنایی را نوید می‌دهد.

6565

کد خبر 1689027